اندكي در باره ايل ترك افشار
مئهران باهارلي
سؤزوموز
افشارها (آفشار، آوشار، آووشار، اووشار)
از طوائف ٢٤ گانه و اوليه تركهاي اوغوز، از شاخه بوز اوخ (تير خاكستري) و يكي از
مهمترين طوائف قزلباش در دوران حكومت صفوي بوده اند. بنا به روايتهاي تركي ايشان
فرزند افشار نوه اوغوزخان و پسر اولدوز خان مي باشند. كلمه افشار به معاني جمع كننده،
هماهنگ، چابك، مباشر، كاردان، مطيع، كمك كننده، و يا كسي كه شكار را دوست دارد و
در آن ماهر است و .... مي باشد. نام "افشار" همراه با سه نام ديگر
"ترك"، "توركمان" (غير از "تركمن" است) و
"قزلباش" يكي از چهار نام عمده تاريخي اتنيكي است كه براي ناميدن ملت
ترك ما بويژه در قرون وسطي بكار رفته اند. (امروز تركان افغانستان عمدتا
"افشار" و تركان عراق "توركمان" ناميده مي شوند).
افشارها يكي از مهمترين و پرجمعيت ترين
طوائف تركي در تاريخ بوده و از آسياي ميانه، تا خاورميانه و خليج عربي، قفقاز و
آسياي صغير پخش شده اند. آنها همراه با ديگر طوائف اوغوزي حدود يك
هزار سال پيش از آسياي ميانه وارد خاورميانه شده و بين سده هاي ١١ تا ١٦ در نواحي
افغانستان، خراسان، جنوب ايران و الاحواز، آزربايجان و آناتولي (آسياي صغير)،
سوريه و عراق ساكن شده اند. اولين مهاجرت گسترده تركان افشار از تركستان به
خاورميانه و آسياي صغير در قرن ١١ ميلادي همراه با سلاجقه و با سركردگي آغ سونقور
به خاك سوريه امروزي و موج دوم مهاجرت به سركردگي قوش دوغان و آسلان به خاك عربستان
ايران (خوزستان) انجام گرفته است. از قرن دوازدهم و بعد از حاكم شدن افشارها در
عربستان ايران (آل شوملا) در قرون پانزده نيز بخشهاي ديگري از افشارها وارد ايران
شده اند. اينها افشارهايي بوده اند كه به همراه فتوحات دولت تركي آغ قويونلو به
سركردگي منصور بگ از آسياي صغير وارد ايران شده اند. در دوره آغ قويونلو و
قاراقويونلو افشارهاي بسيار ديگري دسته دسته از آسياي صغير به آزربايجان و ايران
آمده اند. افشارها در تاسيس دولتهاي تركي آغ قويونلو و صفوي نقش داشته اند. در
ميان سران ارتش دولتهاي تركي قاراقويونلو و صفوي از تيره افشاري قارامان اوغوللاري
افراد بسياري بوده است. افشارها پس از يك رشته شورش بر عليه سياستهاي ضدقزلباشي و
ضدتركي جناح فارسي-امامي در دولت صفوي، سركوب، تبعيد و در سطح ايران پراكنده شده اند.
از دوره سلجوقيان نام و آوازه تركهاي
افشار در بيباكي و جنگاوري در تمام شرق گسترده شد. نقشي كه افشارها پس از قرن ١١
ميلادي در تاريخ سياسي ترك ايفا نموده اند، از تمام ديگر گروههاي ترك ماندگارتر و
پيوسته تر بوده است و از اين جهت هيچ گروه ديگر ترك با افشارها قابل مقايسه نيست.
افشارها در ايران نيز از اركان دولتهاي تركي بوده اند. افشارها از موسسين اولين دولتهاي
ترك در داخل مرزهاي كنوني ايران، از جمله دولت محلي شوملاي افشار، تاسيس شده توسط
آي دوغدو ويا قوش دوغان آسلان اوغلو يعقوب در سال ١١٥٤ در عربستان-خوزستان ايران)
(١) و در خارج آن دولت اتابكان موصل-زنگي ها (٢) و دولت قارامان اوغوللاري در
آسياي صغير (٣) بشمار مي روند. در دوران نادر شاه افشار، اين طائفه ترك بر كل
ايران مسلط شده است، اما پس از قتل وي بدست شماري از افسران قزلباش كه از قضا خود
نيز افشار بودند، قدرت سياسي تركهاي افشار در ايران تجزيه و افول پيدا كرده است.
با تاسيس حكومت تركي قاجار، افشارها
هرچند از صحنه مقدم به كنار مي روند با اينهمه همچنان در ارتش، در مسائل داخلي و
در سياست خارجي نقش مهمي بازي مي كنند. چنانكه يكي از دلايل انتخاب شهر تهران از
سوي آغا محمدخان قاجار به عنوان پايتخت علاوه بر نزديكي به مسقط الراس ايل ترك
قاجار در استرآباد گرگان٫ حضور ايل افشار – به عنوان حامي قاجارها- در ساوجبلاغ
بود. اين بخش از آزربايجان اكنون در تركيب استان تهران قرار دارد. (عده اي ديگر
دليل انتخاب تهران از سوي آغامحمدخان به پايتختي را بيم وي از آزربايجان و قصد وي
بر تحت نظارت قراردادن آزربايجان از نزديك عنوان كرده اند). در راس تنها تشكل
حكومتي در دوران مدرن به سال ١٩١٨ با هويت ملي و جهت گيري سياسي ترك در آزربايجان
جنوبي، "حكومت اتحاد" نيز يك ترك افشار، "جمشيدخان افشار اورومي"
قرار دارد.
افشارها در تشكل ملل و گروههاي ترك و
تركمن ساكن در كشورهاي امروزي تركمنستان، ايران، آزربايجان، تركيه، سوريه و قبرس
اشتراك داشته اند. هم اكنون بخش عمده افشارها بافت طائفه اي خود را كاملا از دست
داده و جزء غيرقابل تشخيص گروههاي تركمن و ترك در كشورهاي مذكور شده اند. نقش
افشارها بويژه در تشكل ملت ترك ساكن در ايران، آزربايجان، سوريه و افغانستان تعيين
كننده بوده است. به طوريكه اقلا نيمي از توده هاي ترك در كشورهاي مذكور و بويژه
ايران تبار افشاري دارند. بخشي از افشارها به مرور زمان متكلم به زبان فارسي شده و
در تشكل تباري گروههاي فارس زبان امروزي ايران و افغانستان نقش مهمي بازي نموده
اند. گروههاي به لحاظ تباري منسوب به افشارها در سراسر ايران هر كدام با لهجه هاي
گوناگون بسيار نزديك به هم سخن ميگويند كه همه نيز لهجه هاي زبان واحد تركي
ميباشند. بنابراين، سخن گفتن برخي از منابع غربي از زبان افشاري جدا از زبان تركي
همانقدر بيمعني است كه سخن گفتن از افشارها به عنوان گروهي قومي جدا از ملت ترك.
امروزه افشارها يكي از زيرگروههاي تباري-طائفه اي ملت ترك ساكن در ايران را تشكيل
مي دهند.
در ايران كمتر منطقه اي را مي توان يافت
كه در طول تاريخ افشارها در آنجا ساكن نشده باشند. در شمال غرب ايران و يا
آزربايجان اتنيك، منطقه سكونت افشارها به طور انبوه از ناحيه
ورامين-تهران-ساوجبلاغ (ساووج بولاق در استان البرز) شروع شده و در دو خط ساوه
(ساوا)، زرند، قم (قوم)، همدان، اسدآباد تا نزديكي شهر كرمانشاه و نيز خط قزوين،
سلطانيه، زنجان (زنگان)، بيجار، ياسوكند،
سايين قالا (صايين قلعه)، تيكان تپه (تكاب) تا غرب اورميه (اورمو) و سلماس (سالماس) ادامه پيدا مي
كند. عمده تركان ساكن در استانهاي آزربايجاني همدان، آزربايجان غربي، زنجان،
قزوين، البرز و تهران، همچنين بخشهاي آزربايجاني استانهاي كردستان و كرمانشاه را
تركان افشار تبار تشكيل مي دهند. علاوه بر آن، اساسا سه دياسپوراي تركان (در شمال
خراسان- افشار يورد، در سوريه- بوجاق افشارلاري و در افغانستان- افشارهاي كابل و هرات) همه
افشار تبارند. حتي بخش عمده اي از دياسپوراي چهارم تركان يعني قاشقاي يورد در جنوب
ايران نيز ريشه افشاري دارد. در تركيب اتحاديه ايلات تركي قشقايي، طوائف قيرخلي
(قرخلو)، جالاييرلي (جلايرلو)، كوسا احمهدلي (كوسه احمدلو)، ارهشلي (به اشتباه
عرشلو)، آرپالي (به اشتباه عربلو گفته مي شود)، ايميرلي (به اشتباه اميرلو گفته مي
شود)، اينانلي (اينانلي، ايناللو. به اشتباه ايمانلو گفته مي شود)، قوتلو،
گوندوزلو، تكهلو و غيره افشار مي باشند. افشارهاي خارج از آزربايجان، افشاريورد
خراسان و قاشقاي يورد در جنوب ايران را افشارهاي نواحي الاحواز (خوزستان)،
كهكيلويه، كازرون، كاشان، كرمان .... (طوائف افشار، بچاقچي، گوندوزلوهاي عربستان
ايران و .... ) تشكيل
مي دهند.
پانويسها:
١ - دولت
آل شوملا (١١٩٥-١١٤٢): در
زمان حكمدار سلجوقي ملكشاه با تضعيف حكومت وي توسط آي دوغدو (ويا قوش دوغدو) آسلان
اوغلو (ويا آيخان اوغلو) يعقوب بيگ، در سال ١١٤٣ در عربستان (خوزستان) ايران تاسيس
شده است. اين گروه افشارهايي هستند كه از دشت قپچاق در آغاز قرن ١٢ به سركردگي
يعقوب بيگ و ايلهي دوغدو شوملا و به همراه طائفه تركي سالور (سالغور،
از شاخه اوچ اوخ تركان اوغوز) به رهبري مودود اوغلو سونقور پس از مدتي سكونت در
خراسان به عربستان ايران آمده اند. پس از مرگ آي دوغدو يعقوب، قوش دوغان اوغلو
(ويا گوج دوغان اوغلو) ايلهي دوغدو ملقب به شوملا (شوملو) جانشين و بيگلربيگي دولت سلجوقي
بر عربستان و بخشي از لرستان شده است. خاندان آل شوملا تا سال ١١٩٥ بر عربستان
ايران حاكم بوده است. بخشي از اين دسته كه ساكن فارس و كهگيلويه لرستان شده بود،
بعدها دولت تركي سالورها را تاسيس نموده است.
٢ – اتابكان
موصول –زنگيها (١٢٦٢-١١٢٢): معروفترين
خاندان آتابكان منسوب به ايل افشار از اوغوزها كه ١٣٦ سال حكومت كرده است. خاندان
داراي دو شاخه شاهي (در موصل و شام) و دو شاخه شاهزادگي (در سينجار و جيزره) است.
دولت اتابكهاي موصل را افشارها به رهبري آغ سونقور تاسيس نموده اند. نام اين دولت
از نام عمادالدين زنگي پسر آغ سونقور گرفته شده است. اين گروه كه در فتح آسياي
صغير توسط تركها - پس از قاييها كه موسس دولت عثماني اند- مهمترين نقش را ايفا
كرده و بعدها در جنگهاي صليبي شركت نموده است، در قرن ١٣ تابع مغولها شده و به
جنوب آناتولي و شمال سوريه مهاجرت كرده و در آنجا در تشكيل حكومت قارامان
اوغوللاري نقش داشته است.
٣ - دولت
قارامان اوغوللاري (١٤٨٧-١٢٥٦): اين
دولت كه در تمام دوران اقتدار خود سمبل آزادي و استقلال بوده يكي از قدرتمندترين رقباي
دولت عثماني بود. قارامان اوغوللاري خود را وارث دولت سلجوقي قبول مي كرد و به همين
سبب بر عليه دولت عثماني با دو دولت تركي ديگر تيموري و مملوكها و همچنين با
بيزانسها همكاري نموده است. قارامان اوغوللاري همچنين از متحدان دولت تركي آغ
قويونلو بر عليه عثمانيان بوده است. قارامان اوغوللاري و دولتشان در تاريخ تركي
بسيار مهم مي باشد. نام شهر قارامان و يا لارنده در تركيه كه محل فوت مادر مولانا
و نيز تولد فرزند وي سلطان ولد است منسوب به اين طائفه افشار مي باشد. دولت
قارامان اوغوللاري در ترك سازي آسياي صغير و رشد زبان و فرهنگ تركي خدمات منحصر به
فردي داشته است. بنا به مشهور در ٣ مه سال ١٢٧٧ ميلادي فرمان كوتاه زير از
"محمد بگ قارامانلو" حاكم لارنده داير بر رسمي شدن زبان تركي
در قلمرو خويش صادر شده است:
"شيمدهن
گئرو هيچ كيمسهنه قاپيدا، مجليسده، مئيداندا تورك ديليندهن اؤزگه سؤز سؤيلهمهسين!
Şimden gérü kimsene qapıda, meclisde,
méydanda Türk dilinden özge söz söylemesin "
با اين فرمان منتسب به محمد بگ قارامانلو
كه به تركي آناتولي-آزربايجاني قديم است، زبان تركي در آسياي صغير به تدريج جاي
زبانهاي فارسي و عربي را در امور رسمي و ديواني گرفته است. ترك زبانان و دوستداران
زبان تركي روز ١٣ مه هر سال را به يادبود فرمان تاريخي مذكور به عنوان "ديل
بايرامي Dil Bayramı"
عيد زبان، جشن مي گيرند.
گئرچهيه هو!!!
Sozumuz,
a window opening to the life/culture of the turkish nation of iran/south
azerbaijan:
http://sozumuz.blogspot.com/
http://sozumuz-turk-dovletler.blogspot.com/
http://sozumuz.blogspot.com/
http://sozumuz-turk-dovletler.blogspot.com/