مئهران
باهارلي
سؤزوموز
١-"آذري"
نام و هويتي است كه دولت ايران، جريانات پان ايرانيستي و ناسيوناليسم افراطي فارس
در طول نود سال گذشته؛ و ناسيوناليسم افراطي كردي و ارمني اخيرا خواهان جايگزين
كردن آن با نام و هويت تاريخي و ملي خلق "ترك" ساكن در آزربايجان بوده
اند. در سالهاي اخير افرادي از تركان، اغلب داراي حسن نيت، احيانا با سائقه هاي
ناسيوناليستي و به هدف مقابله با و خنثي كردن سياستهاي دسته جات مذكور، اقدام به
ريشه شناسي تركي نام و كلمه "آذري" مي كنند. حال آنكه اولا اين ريشه
شناسي نوعا عاميانه و غيرعلمي و نادرست است. دوما خلق ترك خلقي ريشه دار و با
گذشته و تاريخي معظم است و مطلقا احتياجي به اينگونه ريشه تراشيهاي عاميانه و
غيرعلمي و مردود براي اثبات ريشه و حفظ هويت خود ندارد. سوما مساله ريشه يابي نام
آزري و حتي كلمه آزربايجان، از اساس نامربوط است و از دور و يا نزديك كوچكترين
پيوندي با هويت ملي خلق ترك نداشته و داراي كمترين فايده اي براي احقاق حقوق ملي
وي نيز نيست. چهارما راه معقول و منطقي براي حفظ و پاسداري از نام و هويت خلق ترك،
مخالفت با تغيير دادن آن به آزري و ديگر نامهاي بي پايه و جعلي اتنيكي-ملي مانند
آزربايجاني است، نه تلاش براي ريشه تراشي تركي براي نامهاي آزري و آزربايجاني و
.... و بدينوسيله آلت دست سياستهاي دولتي و پان ايرانيستي شدن و هموار كردن راه
براي تغيير دادن نام و از بين بردن هويت ملي خلق ترك.
٢-ريشه
شناسي تركي نام آزري، از سوي گروهي با ماهيتي كاملا متفاوت، يعني عده اي از فعالين
سياسي عمدتا چپگرا متعلق به نسلهاي سابق و اسبق دلبسته ايدئولوژيهاي پان ايرانيسم
خجالتي و آزربايجانگرائي استالينيستي كه كينه و نفرتي غيرقابل توضيح از نام و هويت
ملي ملت ترك ساكن در آزربايجان و ايران يعني "ترك" دارند و گير دادن و
كلنجار رفتن ادواري با نام و هويت ملي خلق "ترك" به مشغله فكري ثابت و
دغدغه رواني مزمن آنها تبديل شده، با استقبال مواجه گرديده است. دسته جات اخير كه
در گذشته نزديك و بعد از مشاهده عدم مقبوليت و طرد شدگي نام و هويت آزري در ميان
خلق ترك، بنا به "سياليت" ذاتي خود و به طور تاكتيكي به جرگه مدافعين
جايگزين كردن نام و هويت ملت ترك به "ملت آزربايجان" –ساخته سياستهاي ضد
تركي دولت استعمارگر روسيه استالينيست - پيوسته بودند، اكنون فرصت را غنيمت شمرده
و از ريشه شناسي تركي مذكور براي احياي مجدد نام و هويت "آذُري" سوء
استفاده مي كنند. بدين شرح كه آنها در مرحله اول، با تبليغ ريشه تراشي بي پايه
تركي براي نام آذري و جا زدن آن به عنوان "روايتي متفاوت" مي كوشند
احساسات منفي موجود و اكراه توده آگاه و نسل جوان ترك از اين نام پان ايرانيستي را
كاهش دهند. متعاقب آن تلاش مي كنند نام و هويت آذري – اكنون گويا داراي ريشه تركي
شده - را جايگزين نام و هويت تاريخي ملت ترك ساكن در ايران و آزربايجان كه صرفا
"ترك" است بنمايند و بدين ترتيب اجنداي هميشگي خود يعني تركي زدائي از
نام و هويت ملت ترك و وطن آزربايجاني را عملي سازند. (غافل از آنكه خلق ترك در اين
موضوع هم داراي "روايت" خود و هم داراي "ماكرو روايت" خويش
است. "روايت" خلق ترك عبارت از آن است كه آزري نامي جعلي و پان ايرانيستي
است و "ماكرو روايت" خلق ترك نيز عبارت از آن است كه نام ملي اش
"ترك"، نه يك حرف كمتر و نه يك حرف بيشتر مي باشد).
٣-هدف و
نتيجه غائي اين تقلاهاي بدون آينده، ايجاد و تعميق بحران هويت در ميان خلق ترك؛
تركي زدائي از هويت ملي و زبان تركي او و تبديل آنها به آذري؛ جدا كردن خلق ترك از
بنيانهاي تاريخي هويت واقعي و تاريخ معظم خويش؛ بي ريشه كردن وي و از بين بردن
غرور ملي خلق ترك و درهم شكستن حس اعتماد بنفس او؛ تجزيه كردن ملت يكپارچه ترك
ساكن در ايران و آزربايجان به دو بخش آذري (غيرترك) ساكن در سه استان شمال غربي
ايران و ترك (غير آذري) در خارج اين سه استان (تركهاي استانهاي زنجان، قزوين،
همدان، مركزي، كردستان، قم، كرمانشاه، تهران، البرز؛ و نيز مركز و جنوب و ...
ايران)؛ تجزيه منطقه ملي ترك نشين در شمال غرب ايران به دو بخش آزري نشين و بخش
ترك نشين و به موازات آن انكار آزربايجان بودن و هويت ارضي آزربايجاني بخش ترك
نشين در شمال غرب ايران است. به اين اعتبار، سعي پان ايرانيستهاي خجالتي و
آزربايجانگرايان استالينيست براي نبش قبر آذري و تغيير دادن تدريجي نام هويت ملي و
زبان بخشي از خلق ترك به آذري، آنهم با تمسك به نظرات كاملا غيرعلمي و مردود، همسو
و هماهنگ با سياستهاي استعماري و نژادپرستانه "انكار و امحاء" خلق ترك و
تركي زدائي از هويت ملي وي توسط دو دولت ايران (پهلوي- جمهوري اسلامي) و روسيه
شوروي و در دشمني آشكار با ملت ترك و وطن آزربايجاني است.
٤-نوشته
حاضر پاسخي است به اين تلاش ضد تركي و ضد آزربايجاني. در اين نوشته نشان داده مي
شود: ريشه شناسي تركي كلمه آزري-آذري از جمله بدين دليل نادرست است كه پسوند –ي در
كلمه مذكور (و نيز در كلمه آزربايجاني-آذربايجاني)، پسوند "ياء النسبة"
عربي است كه در فارسي "-ي نسبت" ناميده مي شود. كلمه آزري Azeri كه
در زبانهاي فارسي، تركي و انگليسي عينا بكار ميرود، مخفف عربي كلمه آزربايجاني
است. مولفين عرب اوائل دوره اسلامي كلمه آذري به معني منسوب به آزربايجان را با
استفاده از پسوند ياء النسبه عربي؛ و الآذريه فرم جمع آن به معني منسوبين به
آزربايجان را با استفاده از پسوند عربي –يه ساخته و بكار برده اند.....
ياء
النسبة عربي- ياي نسبت فارسي
پسوند –ي
النسبة عربي: پسوند بسيار رايج (ياء النسبة) عربي، پسوند سازنده نوعي صفت به نام
صفت نسبي است. پسوند النسبة اغلب نوعي رابطه را نشان مي دهد. اين رابطه در اكثر
موارد رابطه اي جغرافيائي و يا اتنيكي-ملي است. چنانچه مصري به معني اهل و منسوب و
مربوط به جغرافيائي موسوم به مصر و عربي به معني عرب، مربوط و منسوب به اتنيسيته و
ملت عرب است. ياي النسبة در نام و نام فاميلي اشخاص نيز بكار مي رود و مشخص كننده
محل تولد، منسوبيت جغرافيائي، اصليت، وابستگي طائفه اي، تباري، تعلق به يك جامعه
انساني و .... است. مانند بخاري، انصاري، حنبلي، طباطبائي، ... صفات ساخته شده با
پسوند النسبة معمولا داراي پيشوند ال مي باشند. مانند البغدادي، المصري، المالكي،
...
-فرم مذكر مفرد پسوند النسبة –ي، فرم مونث
مفرد آن –ية، فرم جمع مذكر آن –يين و فرم جمع مونث آن –يات است كه با اضافه شدن
آنها به آخر كلمه، اسم و صفت ايجاد مي شود. مانند مصر، مصري (مذكر مفرد)، مصرية
(مونث مفرد)، مصريين (جمع مذكر) / لبنان، لبناني، لبنانية، لبنانيين، لبنانيات /
أمريكا، أمريكي (با حذف الف)، أمريكية، أمريكيين / فلسطين، فلسطيني، فلسطينية،
فلسطينيين / سوريا، سوري (با حذف الف)، سورية، سوريين / السودان، سوداني، سودانية،
سودانيين / مدرسة، مدرسي، مدرسية، مدرسيين، ....
-براي ساختن اسم مفاهيم، در اغلب موارد
فرم مونث -ية (معادل -يسم اروپائي)؛ و براي ساختن صفت مفاهيم هر دو فرم مونت و
مذكر (معادل –يست اروپائي) بكار مي روند. بنابراين فرم مونث
"الاشتراكية" به معني سوسياليسم، و دو فرم مذكر "اشتراكي" و
مونث "الاشتراكية" به معني سوسياليست (هم اسم و هم صفت) بكار مي روند.
-براي برخي از نامهاي مختوم به –ا، پسوند
النسبة به –وي (مذكر مفرد)، ـوية (مونث مفرد) و ـويين (مذكر جمع) تبديل مي شود.
مانند فرنسا، فرنسوي، فرنسوية، فرنسويين/ أسيا، أسوي، أسوية، أسويين/ سنة، سنوي،
سنوية، سنويين/ نبي، نبوي، نبوية، نبويين /
-هنگام ساختن مونت و جمع از يك اسم،
معمولا پسوند ـة به عنوان فرم مونث و پسوند ـين به عنوان فرم جمع باقاعده افزوده
مي شود. مانند كويس، كويسة، كويسين (خوب، لهجه مصري). فرم جمع برخي از صفتهاي
نسبي ساخته شده با اين پسوند، خارج از قاعده است. مانند عربي، عربية، عرب / تركي،
تركية، أتراك / كردي، كردية، أكراد / مغربي، مغربية، مغرابة / انجليزي، انجليزية،
انجليز
-اگر صفتي به –ي ختم شده اما فاعل نباشد،
قبل از اضافه كردن پسوندهاي ـة و ـين به آخر آن مي بايد پسوند –يّ (ياء مشدّدة)
افزوده شود: غبي، غبية، أغبياء (احمق) / ذكي، ذكية، أذكياء / مصري، مصرية، مصريين.
اما اگر صفتي مختوم به –ي در فرم فاعلي باشد، لزومي به افزودن –يّ به آخر كلمه به
هنگام ساختن مونث و جمع نيست. در اينگونه كلمات به جاي آن، الف فاعل در فرم مذكر
ممدود و الف فرم مونت و جمع كوتاه تلفظ مي شود: غاليĞâlî -، غاليةĞaliyye -، غاليين-Ğaliyyin هادي -Hâdî، هاديةHadiye -، هاديين Hadiyyin (آرام)
پسوند –ي
النسبة عربي در نامهاي مركب (المركب المزجي) و مركب اضافي: در نامهاي مركب (در
انواع تركيب اسنادي، تركيب مزجي، تركيب اضافي) ياء النسبة عربي به آخر بخش اول
كلمه و يا جزئي از آن كه به عنوان بخش اول فرض مي شود افزوده و بقيه كلمه حذف مي
گردد. مانند تبديل تأبط شراً به تأبَطي، جاد الحق به جاديّ، معد يكرب به معدويّ
(تركيب اسنادي)؛ بعلبك به بعليّ، حضرموت به حضرميّ، الهندوستاني به الهندي؛
الهندوستانية به الهندية، افغانستاني به افغاني؛ باكستاني به باكي؛ أذربيجانية به
أذربيجية و أذرية (تركيب مزجي)؛ تيم اللات به تيميّ، امرئ القيس به امرئيّ، رأس
بعلبك به رأسي، مُلاعب الأَسنة به ملاعبيّ (تركيب اضافي). در تركيبهاي اضافي ساخته
شده با اب، ام، ابن، عبد، مجدل و .... ياي النسبة به آخر جزء دوم تركيب (مضاف
اليه) آمده و جزء اول كلمه (مضاف) حذف مي گردد: مانند تبديل أبو بكر به بكري؛ عبد
المطلب به مطّلبيّ؛ ابن عباس به عباسي، أم زيد به زيدي؛ عبد الأشهل به اشهلي؛ مجدل
شمس به شمسي.....
پسوند
-يّة عربي: از پسوندهاي جمع عربي است و در كلمات نشان دهنده منسوبيت جغرافيائي،
مسلك، قوميت و مليت كه به حرف –ي ختم مي شوند، بكار مي رود. مانند بوسطجي-
بوسطجيّة (پستچي، پسوند –جي تركي است) / كندرجي- كندرجيّة (پينه دوز، پسوند –جي
تركي است) / قهوجي- قهوجيّة (قهوه چي، پسوند –جي تركي است) / فلسطيني- فلسطينيّة /
لبناني- لبنانيّة، .... پسوند -يّة عربي همچنين براي جمع بستن برخي كلمات معدود
خارجي در زبان عربي بكار مي رود. مانند شوفير- شوفيريّة / خاخام- خاخاميّة، ....
پسوند –ي
النسبة عربي در زبان فارسي: پسوند –ي نسبت در زبانهاي فارسي، دري و تاجيكي معاصر
(به جز چند نمونه نادر كه باقيمانده پسوند پهلوي –يك است) ريشه در پسوند –ي النسبة
عربي دارد و از اين زبان گرفته شده است. پسوند مذكور در اين سه زبان نيز مانند
زبان منشاء، نشان دهنده منسوبيت جغرافيائي، مليت و قوميت و امثالهم است. مانند
ارمني، ژاپني، چيني، لهستاني، يهودي، مسيحي، بهائي، زرتشتي، ... در زبان دري اين
قاعده شمول بيشتري دارد و حتي كردها نيز با استفاده از پسوند –ي النسبة عربي، به
جاي كرد، به صورت كردي ناميده مي شوند. پسوند –ي النسبة عربي در زبان فارسي و
بسياري ديگر از زبانهاي ملل مسلمان، مانند خود زبان عربي براي ساختن نام خانوادگي
نيز بكار مي رود: پرويزي، خسروشاهي، يزدي، آزربايجاني، خميني، ....
پسوند -ي
النسبة عربي در زبان انگليسي: در زبان انگليسي در مورد برخي از كشورها صفات
منسوبت جغرافيائي و مليتي بكار مي روند كه با پسوند –ي النسبة عربي ساخته شده اند.
مانند عراقي Iraqi، كويتي Kuwaiti، سواحيلي Swahili، ..... در
اينگونه نامهاي انگليسي، –ي آخر كلمه ريشه عربي دارد و همان ياي النسبة است. به
عنوان مثال كلمه هندي Hindi در زبان
انگليسي از كلمه هند به علاوه پسوند–ي النسبة عربي ساخته شده است. (فرم هند هر چند
از كلمه سانسكريت سيندهو كه نام محلي رودخانه ايندوس در بخش شمال غربي شبه قاره
هند بود ريشه گرفته، اما اساسا توسط زبان عربي در دائره لغات جهاني رايج گرديده
است. كلمه هندو غير از هندي بوده و به معني منسوب به دين هندوئيزم مي باشد). كلمه
هندي در زبان انگليسي از سال ١٨٢٥ به عنوان صفت و از سال ١٨٨٠ به عنوان نام يك
زبان بكار مي رود و خود مخفف كلمه هندوستاني است. كلمه هندوستاني Hindustani كه عينا در زبان انگليسي نيز بكار مي
رود، به معني اهل هندوستان و يا سرزمين هندوها بوده و مركب از دو پسوند –ستان
فارسي و پسوند –ي النسبة عربي است. پسوند –ي النسبة عربي به برخي ديگر از زبانهاي
اروپائي از جمله زبان اسپانيائي، در تركيب كلمات مذكر و مونث، وارد شده است: Marbellí,
Ceutí, Maghrebí, Zaragozí, Andalusí, Alfonsí
پسوند –ي
عبري و حضور آن در زبان انگليسي: در زبان عبري نيز مانند عربي و بسياري ديگر از زبانهاي
سامي، پسوند –ي و يا گونه هاي آن كه منسوبيت جغرافيائي و ملي را مي رساند وجود
دارد. مانند دات- داتي (ديني)، يئروشالايم- يئروشالمي (اورشليمي)، يهودا- يهودي،
تائيمان- تائيماني (يمني)، زارفات- زارفاتي (فرانسوي)، ويلنا- ويلنائي (منسوب به
ويلنا در آلمان)، اشكناز- اشكنازي (آلماني- عبري قرون وسطائي)، سفاراد- سفارادي
(اسپانيائي)، موسلامي (منسوب به جامعه مسلمان)، ناتسري (منسوب به جامعه مسيحي)،
سمولاني (دست چپي، چپگرا)، .... . اين پسوند در صفت منسوبيت به كشور اسرائيل در
زبان انگليسي نيز عينا بكار مي رود (Israeli). بنابر اين كلمه
اسرائيلي در زبان انگليسي، ساخته شده با استفاده از پسوند –ي عبري كه غير از پسوند
–ي النسبة عربي است مي باشد، هر چند ريشه تاريخي اين دو پسوند يكي است. (اسرائيلي
كه در زبان انگليسي از سال ١٩٤٨ بكار مي رود، به معني همه شهروندان كشور اسرائيل،
فارغ از دين و تبار و مليت و منشاء آنها بوده و غير از اسرائيليت Israeliteدر اين زبان كه به قومي باستان اشاره
دارد مي باشد).
پسوند –ي
النسبة عربي وارد شده از طريق زبانهاي فارسي، اردو، هندي و ... به زبان انگليسي:
علاوه بر شماري كلمات داراي پسوند –ي النسبة عربي كه مستقيما از طريق اين زبان
وارد زبان انگليسي گرديده اند، كلمات داراي پسوند –ي النسبة عربي توسط برخي از
زبانهاي ديگر مانند اردو، هندي، فارسي و ... نيز به زبان انگليسي داخل شده اند.
مانند كلمه خاكي (Khaki) كه
مستقيما از زبان اردو به زبان انگليسي وارد شده است. اين كلمه مركب از كلمه خاك
فارسي به علاوه پسوند –ي النسبة عربي است. و يا كلمه آزربايجانيAzerbaijani در زبان
انگليسي كه دخيل از زبان فارسي است.
پسوند
مشابه –يا در زبانهاي لاتين: در زبانهاي لاتيني پسوند مشابهي به شكل (-ia) و با معاني كمابيش يكسان وجود دارد. اين
پسوند از جمله در نام جايها و كشورها مانند Italia ايتاليا، روماني Romania بكار مي رود. اين پسوند مانند مشابه عربي
خود براي جمع لاتيني نيز كاربرد دارد: Amphibia دوزيستان، خزندگان Reptilia
پسوند
-يك در پهلوي: پسوند –يك در زبان پهلوي براي ساختن صفت نسبت و به وفور به كار مي
رفته است. مانند خرديك (خرد)، زرديك (زرد)، گمانيك (گمان)، نريك (نر)، كنشنيك
(عملي)، منيك (مال من)، گوهريك (جوهري)، .... اين پسوند كه در زبان فارسي امروز
فقط در بعضي كلمات محدود مانند تاريك، نزديك، باريك، زنديق (فرم عربي زنديك)، ....
باقي مانده، در شماري از زبانهاي اروپائي و هندوايرانيك ديگر كمابيش حفظ شده است.
از جمله در زبان تبري (مازندراني) در فرمهاي –يك و -يج: لرزنيك (ترسان)، رامنديك
(رمنده)، خردينيك (بسيار خرد)، يوشيج (منسوب به يوش)؛ و نيز در زبان انگليسي با
تبديل به –ي y: Dreamy (رويائي)، Juicy (آبدار). پسوند
-يك در سالهاي اخير از سوي فرهنگستان زبان فارسي براي ساختن كلمات تخصصي علمي و
معادل پسوندهاي همريشه -يكس انگليسي (ics)، -يك فرانسوي (ique)، -يكوس لاتيني (icus)، -يكوس يوناني(ikos) و -يگ آلماني
قديم (ig) فعالانه به كار
گرفته شده است: آوائيك (فونتيك)، فرمانيك (سايبرنتيك)، زبانيك (زبانشناسي)،
پرتابيك (بالستيك)، نيروئيك (ديناميك)، توانيك (ديناميك)، سرشت نشانيك
(كاراكتريستيك)، زيستيك (بيوتيك). پسوند پهلوي –يك حتي در تركيب با كلمات عربي نيز
بكار رفته است: صوتيك (آكوستيك)، معنائيك (سمانتيك)، نوريك (اپتيك)
پسوند
نسبت –ي در زبان فارسي: در فارسي مدرن، پسوند قديمي –يك پهلوي به جز چند نمونه
بسيار محدود كه به –ي تبديل شده (احتمالا دينيك- ديني)، در ديگر موارد كاملا متروك
گرديده است. تقريبا همه نمونه هاي موجود پسوند –ي نسبت در فارسي امروزي، ماخوذ از
زبان عربي و يا همان پسوند –ي النسبة عربي است. چنانچه ادعا مي شود خود كلمه فارسي (Farsi) كه به زبان انگليسي نيز وارد شده است،
فرم تغيير يافته كلمه پارسيك متروك نبوده، بلكه ماخوذ از زبان عربي و مركب از كلمه
فارس (فرم و تلفظ عربي كلمه پارس) به علاوه پسوند –ي النسبة عربي است.
پسوند –ي
نسبت تركي؟: ادعاي حسين صديق دائر بر آنكه پسوند –ي در كلمه آزري فرم متحول پسوند
–يگ پهلوي است كه از زبان تركي به اين زبان وارد شده، مقرون به حقيقت نيست. زيرا
اولا پسوند –ي در كلمه آزري فرم متحول پسوند –يگ پهلوي نيست، بلكه همان پسوند –ي
النسبه عربي است. ثانيا ادعاي دخيل بودن پسوند –يگ پهلوي از زبان تركي نيز صحيح
نبوده و در هيچ منبع معتبر ريشه شناسي توركيك و ايرانيك به همچو چيزي اشاره اي
نشده است. ثالثا در زبان تركي اصلا پسوندي تركي به صورت –ي كه صفت نسبي را برساند
وجود ندارد. ادعاهاي وي در باره ريشه تركي كلمات آذر و آتش و .... آنهم بر اساس
مصدر آتماق تركي نيز، همه از اين قبيل و طبق منابع معتبر و موثق اتيمولوژيك
زبانهاي توركيك و ايرانيك صحت ندارند.
ياء
النسبه – ياي نسبت فارسي در كلمات آزري و آزربايجاني
اشاره اي
به ريشه شناسي و ساختار دو كلمه آذري و آذربايجاني:
١-كلمه آزري به عنوان صفت نشان دهنده
منسوبيت جغرافيائي، نخستين بار توسط مولفين عرب دوره اسلامي ايجاد شده و در متون
عربي مربوط به آزربايجان (يعقوبي-٨٩١، مسعودي-٩٥٧، ياقوت...) بكار رفته است.
٢-هيچگونه مدرك و سند و متن و يافته و شاهد
باستانشناسي، تاريخي، اتنولوژيك، ادبي، ديني، زبانشناسي و .... به زبان تركي و يا
غير تركي وجود ندارد كه به نام آزر-آزري به هنگام نخستين كاربردهاي آن، به عنوان
قومي توركيك در آزربايجان و يا هر آنتيته ديگر با نام آزر و مدلول توركيك كه در
ارتباط با آزربايجان بوده باشد اشاره اي كند.
٣-كلمه آذري در زبانهاي تركي و فارسي،
مانند زبان عربي با الف ممدود تلفظ مي شود. الف ممدود در زبان تركي معاصر در كلمات
تركي الاصل بكار نرفته و صرفا در كلمات فارسي و عربي دخيل بكار مي رود. اگر كلمه
آزري داراي ريشه اي تركي مي بود، قاعدتا مي بايست با الف كوتاه تركي و نه الف
ممدود فارسي-عربي تلفظ مي شد.
٤ -الف در كلمه آزري ممدود است. در حاليكه
نام قوم آز ذكر شده در متون اورخون با الف كوتاه تركي است.
٥-كلمه
آذري در همه متون اوليه با ذال ثبت شده است. در حاليكه در متون اورخون نام قوم آز
نه با ذ، بلكه با ز ثبت گرديده است.
٦-پسوند –ي نسبت در كلمه آذري، مانند
زبانهاي فارسي و عربي با ياي ممدود تلفظ مي شود. در زبان تركي معاصر، صداي ياي
ممدود صرفا در كلمات با ريشه غيرتركي موجود است.
٧-عدم رعايت قانون هماهنگي اصوات در كلمه
آزري، احتمال تركي بودن آن را ضعيف مي كند.
٨-وجود
فرم مخفف مياني أذربيجية در زبان عربي مويد ديگري است كه كلمه آذري فرم مخفف نهائي
آزربايجانيه است (نخست أذربيجانية، سپس أذربيجية، و در نهايت أذرية)
٩-ريشه شناسي تركي نام آزربايجان نيز با
مشكلات جدي مواجه است. علاوه بر نبود پايه تاريخي تائيد شده براي همچو ريشه شناسي
اي و بر عكس وجود قرائن بسيار بر له ريشه شناسيهاي جز آن، ممدود بودن الف اول
كلمه، حفظ ذ در نگارش اين كلمه تا سالهاي اخير و نيز عدم رعايت قانون هماهنگي
اصوات در اين نام، نظريه ريشه تركي اين نام را با چالش جدي مواجه ساخته است.
آذري در
زبانهاي عربي، فارسي، تركي و انگليسي
١- كلمات
آذري و الآذريه و ندرتا فرم آذربيجيه براي نخستين بار از سوي مولفين عرب دوره
اسلامي ايجاد و در متون عربي بكار رفته و رايج شده اند. كلمه آذري مخفف آذربايجاني
در زبان عربي مي باشد، همانند "هندي" كه مخفف "هندوستاني"
(الهندي- الهندوستاني، الهندية- الهندوستانية، ...)، "افغاني" مخفف
"افغانستاني"، "باكي" مخفف "باكستاني"، .... در
زبان عربي است. در اينجا به طور قانونمند ياي النسبه به بخش اول كلمه افزوده شده و
بخش دوم آن حذف گرديده است (المركب المزجي). ساختار كلمات آذري و الآذريه كاملا در
انطباق با زبان و قواعد دستوري زبان عربي است. پسوند –ي در آخر كلمه آزري، فارغ از
ريشه شناسي بخش آزر آن، پسوند –ي النسبة عربي است كه با نام ياي نسبت به زبان
فارسي نيز داخل شده است. فرم الآذريه نيز از سوي مولفين عرب و با استفاده از پسوند
–يه عربي ساخته شده است. –يه از پسوندهاي جمع عربي است كه بعد از صفات و اسامي
نشان دهنده منسوبيت جغرافيائي و ... مختوم به –ي مي آيد. مانند فلسطيني- فلسطينيّة
/ لبناني- لبنانيّة.
٢-ريشه
شناسي كلمه آزري با ربط دادن آن به زبان تركي و قومي بنام آز كه در متون اورخون
ذكر شده، نه "حقيقت علمي" و نه "نظريه علمي" است؛ بلكه صرفا
"نظر" و "پيشنهاد"ي است غير علمي ناشي از سائقه هاي
مليگرايانه. به لحاظ آواشناسي نيز، وجود ارتباط ريشه شناسيك بين كلمه آذري با نام
قوم آز نامحتمل است. از سوي ديگر، به لحاظ سياسي عده اي از پان ايرانيستهاي خجالتي
و آزربايجانگرايان استالينيست كه عميقا و به طور مزمن با هويت و نام ملت
"ترك" ساكن در آزربايجان-ايران مساله دار مي باشند، از اين نظر غيرعلمي،
براي نفي هويت و نام ملي ملت ترك ساكن در ايران و آزربايجان و ترك ستيزي و ترك
زدائي سوء استفاده مي كنند. هدف آنها از تمسك به ريشه تراشي تركي براي نام آزري،
عبارت است از مقدمتا مقبول جلوه دادن نام مطرود آزري و نهايتا جايگزين كردن اين
نام و هويت جعلي اي كه تمثيل گر آن است با نام و هويت ملي خلق "ترك". بدين سبب، نام
پان ايرانيستي و بي پايه آزري هرگز نبايد به تنهائي و يا در تركيبات براي ناميدن
خلق ترك و زبان تركي وي بكار رود. ضروري است روشنفكران و فرهنگيان و فعالين ترك به
ناميده شدن خلق ترك و يا زبان تركي وي، با نام آزري و يا هر تركيبي كه داراي كلمه
آزري باشد، و در هر زباني مصرانه اعتراض و مجدانه از آن جلوگيري كنند.
آزربايجاني
در زبان انگليسي
١- كلمه
آزربايجاني Azerbaijaniاز
افزودن پسوند ياء النسبه عربي به نام آزربايجان حاصل شده است. پسوند –ي در آخر
كلمه آزربايجاني كه عينا در زبان انگليسي نيز بكار مي رود، فارغ از ريشه نام
آزربايجان، ياء النسبة عربي است. اين كلمه از طريق زبان فارسي وارد زبان انگليسي
شده و بنابراين در اين زبان يك فارسيسم است. با توجه به اين نكته، ناسيوناليستهاي
فارس، ايرانگرايان، پان ايرانيستهاي آشكار و خجالتي، آزربايجانگرايان استالينيست و
مراكزي كه سعي در ايجاد و حفظ هويت و گذشته و آينده اي ايراني براي آزربايجان
دارند، كلمه مذكور را در زبان انگليسي به شكل آزربايجاني (Azerbaijani) يعني با ياي نسبت فارسي مي نويسند. اين
جريانات در زبانهاي تركي و فارسي نيز با اصرار فرم فارسي آذربايجاني را (با ذ)
بكار مي برند. اما منابع ترك مخالف اينگونه هويتسازيهاي ايراني، آنرا در زبان
انگليسي به صورت آزربايجانين (Azerbaijanian)، در زبان فارسي
به صورت آزربايجاني (با ز) و در زبان تركي با املاي فونتيك تركي و به صورت آزهربايجانلي
مي نويسند.
٢- فرم فارسي
آزربايجاني در سالهاي اخير توسط جمهوري آزربايجان به خطا و در ادامه سياستهاي
ضدتركي دولت روسيه شوروي، در سطح جهاني هم به جاي نام اتنيك-ملي خلق ترك و هم به
جاي نام مشترك عموم شهروندان جمهوري آزربايجان و اسم و صفت تابعيت تبليغ و ترويج
مي شود. پان ايرانيستهاي خجالتي و آزربايجانگرايان استالينيست نيز تركيب
آزربايجاني با ياي نسبت فارسي-عربي در زبان انگليسي را، به منظور نفي هويت ملي خلق
ترك و دادن هويتي ايراني به سرزمين آزربايجان بكار مي برند. اما نام اتنيكي-ملي
خلق ما در هر زباني صرفا "ترك" است و فرم فارسي آزربايجاني مطلقا نمي
بايد به جاي نام اتنيكي-ملي خلق ترك بكار رود. همچنين در شرايطي كه خلق ترك و
سرزمين آزربايجان عزم به رهائي از يوغ استيلاي زبان و فرهنگ و حاكميت فارسي و
فارسستاني كرده است، شايسته نيست حتي در زبان انگليسي نيز براي نشان دادن منسوبيت
به سرزمين و جغرافياي آزربايجان از صفتي با پسوند ياي نسبت فارسي استفاده شود. از
اينرو ضروري است كه روشنفكران و فرهنگيان و فعالين ترك به
ناميده شدن هويت ملي ترك و يا منسوبيت جغرافيائي به سرزمين و دولت آزربايجان، با
كلمه اي داراي پسوند ياي نسبت فارسي در زبان انگليسي مصرانه اعتراض و مجدانه از آن
جلوگيري كنند. به جاي آن براي نشان دادن وابستگي جغرافيائي به سرزمين و وابستگي
شهروندي به دولت آزربايجان، بسته به موقعيت مي توان از فرمهاي آزربايجان Azerbaijan و
آزربايجانين Azerbaijanian استفاده نمود.
گرچهيه
هو
Sozumuz, a window opening to the
life/culture of the turkish nation of iran/south azerbaijan:
http://sozumuz.blogspot.com/
http://sozumuz-turk-dovletler.blogspot.com/
http://sozumuz.blogspot.com/
http://sozumuz-turk-dovletler.blogspot.com/