Sunday, October 31, 2010

نقش زبان تركی در پيدايش لهجهﻫﺎی تهرانی و اصفهانی زبان فارسی


نقش زبان تركی در پيدايش لهجهﻫﺎی تهرانی و اصفهانی زبان فارسی

متكلمین به زبان تركی، زبان اول ایران، علاوه بر شمال غرب ایران و یا ازربایجان ائتنیك، در تمام سطح كشور پراكنده اند. این زبان در مقیاس كشوری زبان اكثریت نسبی مردم ایران است. زبان تركی در سطح بسیاری از مناطق ملی مانند گیلان، مازندران، لرستان و ... نیز پس از زبان ملی منطقه مزبور (گیلكی، تبری، لری و ....) زبان دوم محل بشمار میرود. زبان تركی در استان اصفهان هم، مانند كل فارسستان، زبان دوم است.

در ایران دو لهجه بسیار مهم زبان فارسی، یعنی لهجه تهرانی و لهجه اصفهانی مستقیما توسط گروههای ترك، همچنین در نتیجه اختلاط و امیزش ایرانی زبانان با تركان و در پایتختهای دو دولت تركی-ازربایجانی بوجود امده اند:

الف- لهجه تهرانی زبان فارسی، ایجاد شده در دوره دولت تركی- ازربایجانی قاجار كه طائفه ای اصلا از تركان جنوب تركیه، شمال سوریه و جمهوری ازربایجان بودند.

ب- لهجه اصفهانی زبان فارسی، ایجاد شده در دوره دولت تركی- ازربایجانی صفوی كه دولتی تاسیس شده توسط طوائف قزلباش عمدتا از شمال و مركز تركیه بود.

لهجه تهرانی زبان فارسی: ایجاد تركان قاجار



اكثریت نامهای جغرافیائی تركی منطقه تهران و ری و پیرامون انها كه محل تلاقی دو مملكت ازربایجان و فارسستان می باشد، نه به تركی میانه و یا قدیم، بلكه به تركی باستان است. سابقه تركان بومی تهران و ری به دوره غزنویان و سلجوقیان و حتی بسیار پیش از ان به دوره ساسانی كه ویستام (بسطام) دائی هرمز توركزاد پادشاه ترك ساسانی دولتی در این منطقه تاسیس نمود بر میگردد. در دوره پس از اسلام، اكثر پادشاهان‌ سلجوقی‌ نیز ری‌ را به‌ عنوان‌ پایتخت‌ خود انتخاب‌ می‌كردند.

بسطام كه از توركان هیاطله (اغ هون) و دایی خسرو بود و در گرفتاری و قتل هرمزد توركزاد پادشاه ساسانی دست داشت، پس از قتل وی به سال ٥٩١ میلادی سر به شورش نهاد و در ری، شهر حدی اتورپاتگان و یا ازربایجان اعلام استقلال نموده و به نام خود سكه زد. دولت بسطام از اولین دولتهای تورك تاسیس شده در سرزمین ایران و ازربایجان در ایران پیش از اسلام شمرده می شود. او پس از ده سال مقاومت به دست یكی از سپاهیان توركان هیاطله (اغ هون) كشته شد.

من در این نوشته به تاثیرات زبان تركی بر زبانهای ایرانی این منطقه در دوره های مذكور اشاره نخواهم كرد و منحصرا بر رابطه زبان تركی و لهجه تهرانی فارسی در دوره اخیر قاجار متمركز خواهم شد.

در لهجه تهرانی زبان فارسی معاصر، تعداد زیادی اصطلاح و واژه تركی مورد استفاده روزمره قرار میگیرد كه از كثرت استفاده كسی به تركی بودنشان فكر نمی كند. شمار قابل توجهی از این واژه ها و اصطلاحات مربوط به تركی میانه و قدیم بوده و در تركی معاصر ازربایجانی بكار نمی روند. اما این، تنها رابطه موجود بین زبان تركی و لهجه تهرانی زبان فارسی نیست. رابطه عمیق دیگری بین ایندو وجود دارد و ان این كه "لهجه تهرانی زبان فارسی، ایجاد تركان قاجار است".

لهجه فارسی تهرانی در دوره سلطنت فتحعلیشاه قاجار در دربار این دولت تركی و ازربایجانی به وجود امد. در اغاز خود ان پادشاه ترك اموزگار این لهجه بود و درباریها ان را از فتحعلیشاه یاد گرفته و به دیگران یاد میدادند. منشاء اصطلاح "فارسی فتحعلیشاهی" برای نامیدن فارسی كنونی رایج ایران در مقابل فارسی دری افغانستان و یا فارسی كابلی همین واقعیت تاریخی است.

در سال ١٧٢٣ تهران به تصرف افغانها درامد و ویران شد. در سال ١٧٨٨ اغامحمدخان قاجار بنیادگزار دولت تركی ازربایجانی قاجاریه تصمیم گرفت كه تهران را به عنوان پایتخت حكومت خود انتخاب كند. علت این انتخاب، نزدیكی تهران به "ساوج بلاغ ازربایجان" كه یكی از مراكز ایل افشار (اكنون در داخل محدوده استان تهران قرار دارد) بود و همچنین استراباد در خراسان كه جایگاه ایل ترك و ازربایجانی قاجار و مركز ستاد نیروهای اغا محمدخان بود، است. وقتی تهران پایتخت شد، جمعیتش از بیست و چند هزار نفر تجاوز نمیكرد و مركب از دو گروه اكثریت ترك زبان و اقلیت ایرانی زبان بود. پس از پایتخت شدن، در مدت بسیار كوتاهی چندین برابر این جمعیعت كم شمار، از گروههای ترك زبان قاجار، افشار، خلج، شاهسون، ...... در قالب ایل قاجار، درباریان، منسوبین ارتش و نیروهای مسلح در تهران مسكن گزیدند. این امر باعث گردید كه در تمام دوره قاجار، دارالخلافه تهران عملا و همواره خصلتی ازربایجانی و صبغه ای تركی داشته باشد.

زبان گروههای گوناگون ترك ساكن در تهران در دوره قاجاری، همه تركی ازربایجانی بود. اقلیت ایرانی زبانان بومی ساكن تهران نیز به زبانهائی مانند رازی و شمیرانی و .... سخن می گفتند. علاوه بر ان در زبان محاوره‌ای هر گروه، طبقات اجتماعی نقش مهمی داشته‌ و هر قشری در تهران دارای لحن‌ و زبان خاص خود بوده است. فارسی فتحعلیشاهی نیز، لهجه ای بود كه دربار ترك قاجار به هنگام صحبت كردن به فارسی، انرا بكار می برد. در تهران لهجه مزبور تا مدتی در نظر مردم عادی و طبقات پائین اجتماع منفور بود و دلیل بر خودپسندی گویشور ان جلوه می كرد.

در دوره قاجاری همه گروههای ایرانی زبان رازی و شمیرانی و .... به همراه بخش اعظم تركان ساكن در تهران، به تدریج فارسی زبان شدند. در نتیجه فارسی محاوره ای تهرانی و یا فارسی فتحعلیشاهی، از همان اغاز دارای واژگان متعدد تركی بود كه در فارسی كابولی و فارسی شیرازی و یا زبانهای ایرانی دیگر مانند لارستانی، كردی، بلوچی، لری و غیره وجود نداشت. به عبارت دیگر لهجه فعلی فارسی تهرانی، از همان اغاز تركیبی از انواع لهجه‌های ایرانی با زبان تركی است.

لهجه اصفهانی زبان فارسی، یادگار تركان ساكن در این استان




من قبلا در یك نوشته دیگر خود بنام "ایصفاهان توركله ری - تركهای اصفهان" بر اساس مقاله ای از پژوهشگر ترك فریدنی، حسین مسلمی ("فریدن، قفقاز كوچك")، به پراكندگی خلق ترك در استان اصفهان، همچنین اثار تاریخی-معماری موجود در این استان كه عمدتا اثر هنرمندان و دولتهای تركی است اشاره كرده ام. با اینهمه گروههای ترك ساكن در اصفهان و اثار تاریخی-معماری و بناهای عظیم مذكور، تنها دو نمونه از حضور تاریخی خلق ترك در این استان اند. از دیگر مهمترین یادگارهای حضور خلق ترك در استان اصفهان، اشتراك تركان در تشكل تباری گروههای فارس زبان كنونی ساكن در این استان و همچنین تاثیرگذاری زبان تركی در پیدایش لهجه موسوم به اصفهانی زبان فارسی است.

شهر اصفهان فارسستان در تاریخ دو بار با خاك یكسان و از سكنه خالی شده و پس از ان بدست دول و خاندانهای تركی از نو ساخته و برپا گردیده است. پس از هر دوی این نوسازی و برپاییها، عمده اهالی نوین شهر را دولتمردان، تجار، هنرمندان، استادان و اندیشمندان، نظامیان و طوائف بیشمار تركی كه به این شهر كوچیده اند تشكیل میداده اند. مثلا تنها در دوره صفویان دهها هزار تن از دولتمردان و حكومتیان ترك ازربایجانی و قزلباش از ازربایجان و از اسیای صغیر-تركیه-سوریه امروزی به همراه انبوه خانواده و طوائفشان در اصفهان ساكن شده اند. در ان دوره كل جمعیت ایران بیش از چند صد هزار تن نبوده است.

تركهای فعلی استان اصفهان بازمانده گروههای تاریخی تركی اسكان یافته در این منطقه اند، با اینهمه عمده گروههای تركی تاریخی فوق الذكر، مانند گروههای بومی این شهر كه همه غیرفارسی زبان بودند، به مرور زمان زبان تركی خویش را ترك و متكلم به زبان فارسی گردیده اند. بدینگونه با فارسزبان شدن بخش عمده ای از گروههای ترك و اهالی بومی شهر كه غیر فارس بودند، همچنین امیزش زبانی و بده بستان فرهنگی تاجیك-تاتهای غیر ترك با بخش دیگر كه تا به امروز تركزبان مانده اند، لهجه معروف به اصفهانی زبان فارسی شكل امروزی خود را پیدا نموده است.

من در زیر تعدادی از خصوصیات لهجه اصفهانی زبان فارسی كه مشابه و قطعا و یا محتملا متاثر از زبان گروههای تركی تاریخی در این منطقه است را میاورم. این موارد نتیجه و یادگار تركان ساكن در این استان است. (مثالها از نشریه دانشجویی بهلول، مقاله اصفهانی نامه نوشته سلمان صباحی گرفته شده اند). از انجائیكه در طول تاریخ بسیاری از تركهای كوچنده و ساكن شده در اصفهان یعنی اجداد تركهای امروزی این استان، همچنین اجداد بخش عمده ای از فارس زبانهای امروزی ان را تركهای قزلباش اسیای صغیر تشكیل میداده اند، قابل پیش بینی است كه خصوصیات و ویژگیهای موجود در لهجه اصفهانی، بیش از گروههای لهجه ای تركی ازربایجان، به گروههای لهجه ای تركی تركیه نزدیكی داشته باشند:

١- تلفظ خاص حروف صامت "ج، چ، ك، گ" در لهجه اصفهانی: از بارزترین تاثیرات زبانی گروههای تركی ساكن در اصفهان، پدیده تلفظ خاص حروف بیصدای "جc-، چç-، كk-، گg-" در لهجه اصفهانی زبان فارسی مانند تركان ازربایجان-قفقاز جنوبی و اناتولی شرقی است. در زبانشناسی فارسی رسم است كه این پدیده را به صداهای dz و ts موجود در برخی از زبانهای ایرانی میانه و یا باستان منسوب كنند. اما این توضیح ناكافی است زیرا كه به عامل اصلی توجهی نشده است. حادثه تبدیل صداهای c و ç به ترتیب به dz و ts كه به تركی "سسیزله رین سیزیلاشماسی Sәssizlәrin Sızılaşması " نامیده میشود، از بارزترین خصوصیات بسیاری از لهجه های زبان تركی در ازربایجان ایران (مشخصا تبریز)، نواحی جنوبی ازربایجان شمالی (نخجوان، ایروان)، نواحی شرقی تركیه (ارزروم و حوالی ان) و تمام ساحل جنوبی دریای سیاه به ویژه شمال شرقی تركیه (ریزه-ترابزون، شیوه ای موسوم به لهجه قارادنیز در ساحل جنوب شرقی دریای سیاه) و به مقدار كمتری شمال غربی تركیه میباشد. تبدیل ج به dz، و چ به ts در برخی دیگر از زبانهای التایی از جمله در زبان محاوره ای مغولی و مانچو هم قاعده ای عمومی است.

در باره كم و كیف این پدیده فونتیك در زبان تركی از سوی اوانگاران و زبانشناسان (پروفسور ف. كیرزی اوغلو، پروفسور ه. كارپوز، تورگوت گونای و ...) تحقیقات مفصلی انجام شده و عمده محققین مذكور انرا در ارتباط مستقیم با اسكان تركان اغ قویونلو (١٣٥٠-١٥٠٢) در نواحی یاد شده دانسته اند. در واقع نیز نواحی ای كه صامت "ج" بدین شكل خاص تلفظ میشود، از جمله مناطقی در شرق و شمال شرق تركیه، عینا همان مناطقی هستند كه طوائف انبوهی از تركان اغ قویونلو مانند باییندیر، پورناك-پرنك، موسوللو-موصللو، حمزه حاجیلو، قاراحاجیلو، عیزالدین حاجیلو، ایمیرلو، حلب توكمانلاری شامل منصور بیگ افشارلاری و قوت بیگی افشارلاری، دولقادارلی-ذوالقدرلو، چپنی، اغاچ اری-قاجار، دؤیر-دوگر و غیره در طول تاریخ در انجا ساكن شده و توطن گزیده اند. از نمونه های اسكان طوائف اغ قویونلو در این نواحی، در زمان شاهزاده سلطان سلیم در ترابزون و ریزه، در دوره اغ قویونلویان در تبریز، در زمان سلطان سلیم قانونی در ارزروم و حوالی ان، .... میباشد. به واقع بین سه گانه ترابزون-ارزروم-تبریز تا اغاز قرن بیستم و سقوط دولت تركی-ازربایجانی قاجار، همواره داد و ستد زبانی، فرهنگی، انسانی، تجاری و اقتصادی بسیار زنده و فعال در جریان بوده است. (دولت تركی ازربایجانی قاجار همیشه در دو شهر ارزروم و ترابزون دارای كنسولگری بود). بسیاری از طوائف اغ قویونلوی مذكور، كلا و یا جزا با تشكیل دولت صفوی و انتقال پایتخت ان به اصفهان در این شهر سكنی گزیده اند.

٢- تبدیل "كسره- e" به "ای- i" در هجای نخست كلمات: مانند تلفظ تركی "انسان" عربی به شكل "اینسان" در تركی. نمونه ها از لهجه اصفهانی: تبدیل بگیر-Begir به بیگیر-Bigir؛ بشین-Beşin به بیشین-Bişin؛ بمیر-Bemir به بیمیر-Bimir؛ بریز-Beriz به بیریز-Biriz؛ ببین-Bebin به بیبین-Bibin؛ نمیشه-Nemişe به نیمیشه-Nimişe؛ نمیخوام-Nemixam به نیمیخوام-Nimixam.

٣-در لهجه اصفهانی زبان فارسی مضاف-مضاف الیه و صفت-موصوف به جای كسره، همیشه "ی-i-" میگیرد. این تلفظ، عینا مطابق تلفظ این قالبها در زبان تركی است، مانند تلفظ "درد دل" به شكل "درد-ی دیل". نمونه ها از لهجه اصفهانی: تبدیل در باغ-Dər-e bağ به دری باغ-Dər-i bağ؛ گل قشنگ-Gol-e qəşəng به گلی قشنگ-Gol-i gəşəng؛ ادم خوب-Âdəm-e xub به ادمی خب-Âdəm-i xob.

٤- تبدیل كسره اخر كلمه به فتحه: تبدیل كسره اخر كلمات خارجی به فتحه قاعده ای عمومی در زبان تركی ازربایجانی است. نمونه از لهجه اصفهانی: تبدیل جمعه-Com’e به جمعه-Com’ə

٥- تبدیل "د" گنگ به "ت" طنیندار: عینا مشابه انچه كه در زبان تركی تركان اسیای صغیر روی میدهد. در تركی ازربایجانی عموما "د" حفظ میشود. در تركی ازربایجانی ارد-Ard (دنبال)، در تركی تركیه ارت-Art (دنبال). نمونه از لهجه اصفهانی: تبدیل ارد-Ard به ارت-Art (پودر گندم).

٦- تبدیل فتحه به كسره: مشابه انچه كه در زبان تركی تركان اسیای صغیر روی میدهد. در تركی ازربایجانی معمولا فتحه حفظ میشود. مانند قفس-Qəfəs در تركی ازربایجانی، كافئس Kafes در تركی تركیه. نمونه ها از لهجه اصفهانی: تبدیل از-Əz به ائز-Ez؛ قفس-Qəfəs به قفئس-Qəfes؛ ازش-Əzəş به ائزئش-Ezeş؛ بزن-Bezən به بئزئن-Bezen.

٧- تبدیل حرف "او- o" به "او- u": مشابه انچه كه در زبان تركی تركان اسیای صغیر روی میدهد. در تركی ازربایجانی معمولا "او-o" حفظ میشود. مانند اویانماق-Oyanmaq در تركی ازربایجانی، اویانماق-Uyanmak در تركی تركیه. نمونه ها از لهجه اصفهانی: تبدیل كجا-Koca به كوجا-Kuca؛ چادر-Çador به چادور- Çadur؛ شما-Şoma به شوما-Şuma.

٨- حذف حرف "ه" در لهجه اصفهانی: مشابه انچه كه در زبان تركی تركان اسیای صغیر روی میدهد. در تركی ازربایجانی حرف "ه" معمولا حفظ میشود. مانند هؤرمك-Hörmək در تركی ازربایجانی، اؤرمك-Örmek در تركی تركیه. نمونه ها از لهجه اصفهانی: بچه ها-Bəççeha به بچا-Beça؛ گربه ها-Gorbeha به گربا-Gorba؛ میجهد-Micəhəd به میجد-Miced.

٩- تبدیل "پس" به "پ": این حادثه عینا از تركی ازربایجانی متاثر است. در زبان تركی ازربایجانی كلمه پسPәs فارسی به شكل پهو بهتلفظ می شود. در لهجه اصفهانی زبان فارسی نیز كلمه پس-Pәs به پ-Pә تبدیل می شود: كجایین پس؟-Kocayin pəs تبدیل میشود به كوجاین پ؟-Kucayn pə.

١٠- پسوند "چی": برای تحقیر و كوچك شمردن اشیا و انسانها. این همان پسوند تصغیر و تحبیب "چه-ça"، "چی-çi "، "چیك-çik " در زبان تركی است. مانند علیچی در لهجه اصفهانی.

١١- قالب "د+فعل+د": این تركیب تاكید امری عینا از زبان تركی گرفته شده است. مثلا "دی گلین دا!Di gәl da " در زبان تركی. در اینجا "دی" نخست مخفف "هایدیHaydı " تركی به معنی عجله كنید، "دا" دومی مخفف "دایDay " و یا "داهاDaha " به معنی دیگر است. نمونه ها از لهجه اصفهانی: د بیا د- De biya de ؛ د برو د-De boro de.

١٢- تلفظ اسامی به سیاق تركی و در تطابق با قانون هماهنگی اصوات: مانند تبدیل محمد-Mohəmməd عربی به ممد-Məmməd و ممد-Məməd. "ممد" و "مممد" فرم تركی "محمد" اند.

١٣- تبدیل "و" به "ف": مانند تبدیل "اوشارAvşar " تركی قدیم به "افشارAfşar " در تركی ازربایجانی. نمونه از لهجه اصفهانی: "دیوارDivar " تبدیل میشود به "دیفالDifal ".

١٤- تبدیل "ر" به "ل": مانند تبدیل "گوره شمه كAvşar " تركی قدیم به "گوله شمه كAfşar " در تركی ازربایجانی. نمونه از لهجه اصفهانی: "دیوارDivar " تبدیل میشود به "دیفالDifal ".

١٥- كاهش صوتی: این حادثه در زبان تركی، هم در كلمات تركی و هم در كلمات خارجی اتفاق می افتد. مانند تبدیل "بورونوBurunu " به "بورنوBurnu " و "فیكیریFikiri " به "فیكریFikri " در زبان تركی. نمونه ها از لهجه اصفهانی: "بفرمایینBefәrmayin " به "بفرماینBefәrmayn "، "اینجایینİncayin " به "اینجاینİncayn ".

١٦- تبدیل صائت "ا-a" به "فتحه-ə" : تبدیل "ا" به فتحه پدیده ای بسیار رایج در لهجه های زبان تركی است. مانند تبدیل "قارداشQardaş " به "قردشQәrdәş " در لهجه تبریز، "یاخاYaxa " به "یخهYәxә " در تركی. نمونه از لهجه اصفهانی: تبدیل "میخوایMixay " به "میخیMixәy ".

No comments:

Post a Comment