آنچه از زدن به سر و صورت، نوحه خوانی، پوشیدن لباس سیاه، سینه زنی و ...، تحت عنوان شعائر حسینی انجام می شود، طبق ادله ای که در منابع و و مصادر شیعیان از رسول اللهr و ائمه ی اهل بیت آمده، جایز نیست.
محمد علی بن حسین بن بابویه قمی که به شیخ صدوق معروف است، می گوید:
«یکی از روایاتی که از پیامبر ثابت و قبلاً گفته نشده، این است که رسول اللهu فرموده: «النیاحة من عمل الجاهلیة[1]»: ( نوحه خوانی از اعمال جاهلیت است).
از محمد باقر مجلسی با لفظ : « النیاحة عمل الجاهلیه»[2]: (نوحه خوانی رفتار و عمل جاهلیت است).
پس نوحه خوانی که شیعیان نسل اندر نسل آن را انجام می دهند از رفتار و عمل جاهلیت است همانطور که پیامبر ص به ما خبر داده اند.
آنچنانکه فرموده اند: نوحه خوانی از جمله آوازهای ملعون است که خدا و رسول آن را ناپسند می دانند.
مجلسی، نوری و بروجردی از رسول اللهr روایت می کنند که فرمود: «صوتان ملعونان یبغضهما الله اعوال عند مصیبه و صوت عند نغمة یعنى النوح و الغناء»[3].: (دو آوازند که لعنت شده اند و خداوند را به خشم می آورند؛ آه و واویلا کردن در هنگام مصیبت و آواز خواندن با موسیقی).
از جمله روایاتی که شیعیان را از حضور در این محافل نهی می نماید، در نامه ای که امیر المؤمنینu به رفاعة بن شداد نوشته، آمده است:
«و ایاک و النوح علی المیت ببلد یکون لک به سلطان»[4]: تو را بر حذر می دارم که در شهری که حاکم آن هستی، بر مرده ای نوحه شود. وپیامبر ص می فرماید: « .... و انی نهیتکم عن النوح و العویل»: [5] (ومن شما را از نوحه خوانی و شیون و واویلا کردن، نهی می کنم).
جابر بن عبد اللهt روایت می کند که رسول اللهr فرمود: «و انی نهیت عن النوح و عن صوتین احمقین فاجرین صوت عند نعمة لهو و مزامیر شیطان و صوت عند المصیبة خمش وجوه و شق جیوب ورنة الشیطان»: [6] من از نوحه خوانی و دو آواز احمقانه ی فاجر شما را نهی می کنم؛ آواز هنگام خوشی و شادی که آواز شیطان است و آواز هنگام مصیبت که همراه با زدن و خراشیدن صورت و چاک کردن گریبان است وآواز شیطان است .
از علی علیه السلام روایت شده است: «ثلاث من اعمال الجاهلیة لا یزال فیها الناس حتی تقوم الساعة: الاستسقاء باالنجوم و الطعن فی الانساب و النیاحة على الموتى »[7] (سه چیز از اعمال جاهلیت است که همیشه مردم تا قیامت به آنها مبتلا هستند؛ طلب باران با ستارگان، طعنه زدن در نسب و نوحه خوانی بر مردگان ) .
و نیز کلینی از امام صادق روایت می کند که فرمود: «لا یصلح الصیاح على المیت و لا ینبغى ولکن الناس لایعرفون»:[8]. داد و فریاد زدن بر شخص مرده جایز و شایسته نیست و لکن مردم نمی دانند.
و همچنین کلینی از امام صادق روایت می کند که فرمود: «لا ینبغى الصیاح على المیت و لا تشق الثیاب»[9] (شیون و زاری کردن و پاره نمودن لباس بر میت شایسته نیست).
محمد باقرمجلسی از علیu روایت می کند که گفت: وقتی ابراهیم پسر رسول اللهr وفات نمود، به من دستور داد که او را غسل بدهم و رسول اللهr او را کفن کرد و خوشبویی زد و به من گفت، او را بردار من او را برداشتم به بقیع آوردم و بر او نماز خواند ... وقتی او را بدون حرکت نقش بر زمین دید، گریست و مردم با او گریستند تا جایی که صدای مردان از صدای زنان بلندتر شد، پیامبرr آنان را از گریستن بشدت نهی کرد و گفت: چشم اشک می ریزد و قلب اندوهگین است و چیزی نمی گوییم که پروردگار را به خشم آورد، و به مصیبت تو ـ ای ابراهیم ـ گرفتاریم و به خاطر تو اندوهگین هستیم ... [11]
قابل ذکر است که پیامبر در این روایت، گریه ی با آواز بلند را بشدت انکار می کند و از آن منع می نماید، لذا باید توجه داشته باشیم که در هنگام مصیبتها از این نهی شدید رسول الله r، غفلت نورزیم، اما گریه ی بدون آواز ایرادی ندارد. و پیامبر از بلند کردن آواز در هنگام مصیبت و نوحه خوانی و گوش دادن به این گونه آوازها نهی کرده است.[12]
کلینی از فضل بن میسر روایت می کند که در خدمت ابو عبد اللهu بودیم که مردی آمد و از مصیبتی که بر او وارد شده بود، شکایت می کرد، ابو عبد الله به او گفت: اگر صبر کنی به تو پاداش داده می شود و اگر صبر نکنی ، آنچه خداوند برایت مقدر کرده، بر تو خواهد گذشت و تو گناه کار می شوی.[13]
از امام صادق u روایت است: «صبر و مصیبت برای رسیدن به مؤمن سبقت می گیرند، اگر به مصیبت گرفتار شد صبر و شکیبائی میکند و مصیبت و بی صبری برای رسیدن به کافر سبقت می گیرند، به مصیبت که گرفتار می شود، بی صبری و جزع و فزع می کند».[14]
محمد بن مکی عاملی ملقب به شهید اول می گوید: «شیخ در المبسوط و ابن حمزه، نوحه خوانی را تحریم کرده اند و شیخ ادعا کرده که نوحه خوانی به اجماع ـ شیعیان ـ حرام است».[15]
منظور از شیخ ابو جعفر محمد بن حسن طوسی ملقب به شیخ الطائفه است که نوحه خوانی را حرام دانسته و ادعا کرده نوحه به اجماع حرام است. یعنی: تا زمان طوسی شیعیان بر حرام بودن نوحه خوانی اجماع داشته اند.
شما را به خدا قسم بین این و آنچه که علمای شیعه فتوی می دهند مقایسه کنید.
آیت الله عظمی محمد حسین شیرازی می گوید: «لیکن از شیخ طوسی در المبسوط و ابن حمزه ثابت است که نوحه خوانی را مطلقاً حرام دانسته اند».[16]
شیرازی می گوید: «در جواهر ادعا شده که به سر و صورت زدن و شیون و واویلا نمودن قطعا حرام است».[17]
و محقق حلی متوفی 676 هـ می گوید:
شیخ ـ طوسی ـ به دلیل اجماع می گوید: گرفتن مجلس عزا مکروه است؛ چون از هیچ یک از ائمه ثابت نشده که به خاطر عزاداری جلسه گرفته باشند. لذا مجلس عزاداری با سنت و راه و روش سلف مخالف است. [18]
محمد بن مکی عاملی می گوید:
شیخ نقل کرده است که نشستن دو یا سه روز برای تعزیه به اجماع مکروه است و ابن ادریس او را رد کرده که این جمع شدن و ملاقات یگدیگر است و محقق، شیخ را بر حق دانسته؛ چون از کسی از صحابه و ائمه نقل نشده که برای عزاداری جلسه گرفته باشند؛ بنابر این جلسه ی عزاداری با سنت و راه وروش سلف مخالف است، اما به حد تحریم نمی رسد.
از روایات مذکور در این باره می توان استنباط نمود، لذا لازم دانستن استدلال به ملاقات با یگدیگر امری بی معناست و گواهی بر اثبات مقدم است ...».[19]
یوسف بحرانی در تعلیق بر روایات تحریم نوحه خوانی می نویسد:
بیشتر سخن اصحاب ما بر اساس اعراض و روی گردانی از این اخبار است و این اخبار را تأویل می کنند و حتی سخن شیخ را تأویل می کنند، که منظور نوحه ای است که در آن امور ممنوعه باشد، همانطور که از ظاهر سیاق حدیث اول فهمیده می شود، در « الذکری» پس از نقل قول شیخ و ابن حمزه مبنی بر تحریم نوحه خوانی آورده است که مقصود نوحه خوانی است که در آن امور باطل و حرام باشد، همانطورکه در النهایه تحریم نوحه را مقید کرده است و سپس دسته ای از روایات نهی از نوحه خوانی را نقل کرده می گوید: پاسخ این است که ما آن را حمل بر نوحه خوانی می کنیم که در آن امور منهیه باشد تا که بین روایات جمع کرده باشیم و چون که نوحه خوانی جاهلیت غالباً اینگو نه بوده و بدلیل اینکه اخبار و روایات ما خاص است و خاص بر عام مقدم است.
در ادامه می گویم: احتمال دارد روایات اخیر را بتوانیم حمل بر تقیه کنیم؛ چون نظریه تحریم نوحه خوانی را صاحب « المعتبر » از بسیاری از محدثین و جمهور نقل کرده است».[20]
نتیجه سخن اینکه:
شیخ طوسی وقتی می گوید: نوحه خوانی به اجماع علمای شیعیان حرام است، و مقید کردن و توجیه و احتمال آوردن امری معقول بنظر نمی رسد.
نویسنده: عبدالله بن عبدالعزیز
[1] ـ من لا یحضره الفقهیه 4/272 ـ271 ، وسائل الشیعه 2/915 ، الحدائق الناضره 4/167 وجامع احادیث الشیعه 3/488
[2] ـ بحار الانوار 82/103
[3] ـ بحارالانوار 82/101، مستدرک الوسائل 1/144،جامع الاحادیث الشیعة 3/486
[4] ـ مستدرک الوسائل 1/144 و جامع احادیث الشیعه 1/144 و البحار 82/101
[5] ـ جامع احادیث الشیعه 3/372
[6] ـ مستدرک الوسائل 1/145 و جامع احادیث الشیعه 3/486
[7] ـ بحار الانوار 82/101ـمستدرک الوسائل1/143/144،جامع احادیث الشیعه 3/488،
[8] ـ کافی 3/226،الوافى 13/88،وسائل الشیعه 2/916، جامع احادیث الشیعه 3/483
[9] ـ کافی 3/225،ذکری الشیعه 72، الوافى 13/88، وسائل الشیعه 3/914، الجواهر4/369،جامع احادیث الشیعه 3/483
[10] ـ وسائل الشیعه 12/92 ، توضیح داده اند که منظور کراهیت در اینجا حرام است همانطوری که البحرانی در الحدائق 4/168 و در 18/139 نقل کرده و بروجردی در الجامع احادیث شیعه 3/488،بحار الانوار 82/105
[11] ـ. بحار الانوار 82/100-101
[12] ـ وسائل الشیعه 2/915 درالبحار الانوار 82/104 ، الحدائق 4/167 الفقه شیرازی 5/253
[13] ـ کافی 3/225 الذکری /71 و وسائل الشیعه 2/913
[14] ـ الذکری/71
[15] ـ الذکری/72 و بحار 82/107
[16] ـ الفقه15/253
[17] ـ الفقه 15/260
[18] ـ المعتبر 94
[19] ـ الذکری /70
[20] ـ الحدائق
اسفستان نیوز
No comments:
Post a Comment