پروفسور «زهتابی» مردی در قامت کبیر آذربایجان
اورین مقدم
ارک قالاسی - مرحوم زهتابی یک استاد والگوی بلامنازع برای جنبش اصیل و مستقل دانشجوئی آذربایجان بوده و خواهد بود. نقشبی بدیل وی در بینانگذاری پایه های تئوریک حرکت ملی آذربایجان را کسی نمی تواندانکارکند. فردی که هم در علم، هم در عمل و هم در اخلاق بی همتا بود. هویت تحقیر شدهآذربایجانیها را روحی دوباره بخشید و با فداکاری تمام تا آخرین لحظه از عمر پربارشرا فدای آذربایجان و هویت اصیل آن نمود. گرامی داشتن یاد و خاطره آن استاد بزرگواربی شک وظیفه هر دانشجو و روشنفکر آذربایجانی است. امیدواریم دوستان عزیز و فعال درجنبش دانشجوئی آذربایجان هرگونه نقطه نظر خود را درارتباط با چگونگی و نحوه برگزاریمراسم یادبود وی را از هم اینک طرح نموده و با برگزاری یک مراسم در شان عظمت ویبتوانیم دین خویش را بدیشان ادا کنیم. راهنمائیهای ارزنده فعالان غیر دانشجو و فارغالتحصیلان چراغی روشن برای دانشجویان جدید خواهد بود. بنظر می رسد با توجه به قرارگرفتن مزار مرحوم زهتابی در شهر شبستر نقش و وظیفه فعالان این شهر و به ویژهدانشجویان دانشگاه آزاد شبستر پررنگ تر از بقیه دانشجویان باشد.
در پایان قسمتی از مقاله یکی از فعالین سابق دانشجوئی راکه به پاسداشت مقام استاد به نگارش درآمده است را جهت شناخت بیشتر دانشجویان جدیدالورود در این قسمت درج نموده و منتظر نوشته های بعدی دوستان خواهیم بود.
پروفسورمحمدتقی زهتابی ستارهای که در آسمان ادب و فرهنگ آذربایجان درخشید
اولینروز زمستان سال گذشته روزی بس حزنانگیز برای جامعۀ علمی کشور و مردم آذربایجانبود. چرا که در چنین روزی آذربایجان یکی از فرزندان برومند و دانشمند خود را از دستداد و در غم از دست دادن او در ماتم و عزا نشست. آری در آخرین روز پاییز سال 1377،پروفسور محمدتقی زهتابی ادیب و مورخ بزرگ آذربایجانی در خانۀ شخصی خویش در شبسترچشم از جهان فرو بست و دار فانی را وداعگفت.اینک در آستانۀ سالگرد درگذشتآن عالم فرزانه، شرح حال مختصری از زندگی و آثار آن مرحوم ارائهمیگردد.
* * *
درطی سالها اقامت در بغداد، استاد به دفعات مسافرتهایی به آلمان نیز داشتند و در آنجانیز مشتاقان علم و ادب از گنجینۀ دانش بیکران ایشان بهرهمندمیشدند.اما آنچه در طی این سالهاقلب استاد را به درد میآورد، فراق و دوری از وطن بود. ایشان که هدفش از سفر بهخارج از کشور به دست آوردن علم و دانش به خصوص در زمینۀ ادب و فرهنگ آذربایجان ـچیزی که با توجه به دوران خفقان رژیم منحوس پهلوی به دست آوردنش در ایران غیر ممکنبود ـ و انتقال آن به مردم سرزمینش بود، حال آن شایستگی را در خود میدید که بهآغوش وطن بازگردد و سینههای تشنۀ طالبان علم را از دانش خود سیرابگرداند.وقوع انقلاب اسلامی، اینامکان را برای استاد به وجود آورد. دیگر آن خفقان قبلی از بین رفته بود و اومیتوانست در کنار مردم سرزمینش قرار گیرد. به همین خاطر در پی نوشتن تقاضایی برایورود به کشور و موافقت با آن، استاد در اوایل سال 1358 وارد کشور شد و از همان سالبا ایجاد کرسی زبان و ادبیات ترکی آذربایجانی در دانشگاه تبریز با عنوان استادی بهتدریس زبانهای ترکی و عربی مشغول گردید. اما متاسفانه دو سال بعد به بهانههای واهیو در عین بیگناهی به چهار سال زندان محکوم و پس از آزادی از زندان نیز از تدریس دردانشگاه محروم گردید. بدین ترتیب استاد بار سفر بسته، رحل اقامت در خانۀ آبا واجدادی خود در شبستر افکند و در آنجا مشغول مطالعه و بررسی و تحقیق و نویسندگیشد.سرانجام نیز در آخرین روز پاییزسال 1377 در حالیکه تنها چند روزی بود که از سفر علمی به آلمان برگشته بود، در اثرسکتۀ قلبی (؟) در پشت میز مطالعه جان به جان آفرین تسلیمکرد.مراسم خاکسپاری آن عزیز از دسترفته با شکوه زیاد و با حضور بسیاری از شخصیت های علمی ـ فرهنگی آذربایجان درشهرستان شبستر انجام گرفت و بدین ترتیب مردی که تمام عمرش را در راه اعتلای وطن وملت گذارده بود، به خاک سپرده شد. هرچند که یادش برای همیشه در قلوب مردم آذربایجانزنده خواهدبود.نگاهیبه خصوصیات رفتاری و آثار قلمی پروفسور محمدتقی زهتابی :
استاد درزمینههای مختلف علمی ـ ادبی صاحب نظر بودند. ایشان با آنکه مورخی توانا بودند،شاعری پر قریحه نیز بودند. در عین حال در ادبیات ترکی نیز از همگان سر بودند. استادبه پنج زبان ترکی، فارسی، عربی، روسی و فرانسه احاطۀ کامل داشت و در جاهای مختلف بهتدریس این زبانها پرداخته بود. در زمینه شعر، اشعار بسیاری از ایشان چاپ شده استبمانند : «پروانهنین سرگوذشتی» (سرگذشت پروانه ـ بغداد)، «باغبان ائل اوغلو» (نگاهی به حرکات مشروطه و انقلاب پرشور مردم ایران به خصوص آذربایجانیان و تبریزیاندر مقابل استبداد و استعمار و بررسی زندگانی یکی از قهرمانان و سرداران جنگهای 11ماهه تبریز به نام حسین خان باغبان به صورت شعر ـ بغداد)، «چریک افسانهسی» (افسانۀچریک ـ بغداد)، «بذ قالاسیندا» (در قلعۀ بذ ـ برلین)، «بختی یاتمیش» (بخت خوابیده ـبغداد)، «هستی نسیم»(بغداد)، «شاهین زنجیرده» (شاهین در زنجیر ـ تبریز)، «باغبانائل اوغلو» (تکمیل شده ـ تبریز) و ...اشعار استاد یکی از بهترین وپرمعناترین نمونههای شعر ترکی معاصر هستند و ایشان را میتوان در زمینۀ شعر یکی ازشاعران برجستۀ قرن حاضر در حوزۀ زبان ترکیخواند.استاد در زمینۀ ادبیات ترکیآذربایجانی دارای علمی سرشار و دانشی فراوان بودند، طوریکه شاگردان بسیاری علاوهبر ایران در خارج از کشور منجمله جمهوری آذربایجان، ترکیه، آلمان، سوئد و ... داشتند. ایشان را میتوان بزرگترین ادیب زبان ترکی در ایران در سدۀ اخیر دانست، چراکه خدمات بسیار ارزندهای در این زمینه انجام دادهاند که میتوان به موارد زیراشاره کرد :ـ تدریس زبان و ادبیاتترکی آذربایجانی بعد از ورود به ایران تا پایان عمر ـ در طول این 20 سال ایشانهزاران شاگرد در ساحۀ ادبیات پروراندند که اینک هر یک برای خود عالمیهستند.ـ تحریر و چاپ آثار ارزشمندیدر مورد زبان و ادبیات منجمله : «زبان آذری ادبی معاصرـ آواشناسی، قواعد نگارش» (تبریز)، «موعاصیر ادبی آذری دیلی ـ سس، صرف» (تبریز)، «علم المعانی ـ لکسیکولوژی» (تبریز)، «قوی اولسون اون» (مجموعه حکایات ـ تبریز )، مقالات متعدد در روزنامهها ومجلات مختلف از جمله وارلیق، امید زنجان، پیام اورمیه و... ، «قواعد الفارسیه» (بهزبان عربی ـ بغداد) و ...با وجودمطالب بالا، تخصص استاد در زمینۀ تاریخ بود. از ایشان دو اثر در زمینه تاریخی بهچاپ رسیده است : «جنایات 2500 سالۀ شاهان» (بغداد)، «ایران تورکلرینین اسکیتاریخی» (تاریخ دیرین ترکان ایران ـ جلد اول ـ از ماقبل از تاریخ تا حملۀ اسکندرـتبریز)کتاب اخیر که چند ماه پیش ازدرگذشت استاد از زیر چاپ خارج شد و به دست مشتاقان رسید مهمترین اثر چاپ شدۀ ایشاناست. همانطور که میدانیم در زمان رژیم طاغوت به دلیل وجود افکار نژادپرستانه درخاندان پهلوی، وجود تبار ترک در ایران از سوی دولت و عالمان وابسته به آنان انکارمیگردید. حال آنکه قضیه هیچگاه چنین نبود و ترکان در تاریخ از اولین آفرینندگانتمدنهای بشری به شمار میآیند. در این کتاب 870 صفحهای اقوام از لحاظ زبان شناختیبه سه گروه عمده تقسیم شدهاند : التصاقی، تحلیلی (قالبی) و هجایی. التصاقی مانندترکی، فنلاندی، مغولی ـ تحلیلی مانند فارسی، انگلیسی، عربی ـ و هجایی بسانچینی.استاد که در نوشتن این کتاباز منابع مختلفی به زبانهای مختلف سود بردهاند، ثابت نمودهاند سومریان که اولینپدید آورندگان تمدن بشری به حساب میآیند، التصاقی زبان بودهاند و زبان آنها صورتقدیمی زبان ترکی آذربایجانی امروزی است. همچنین در این کتاب در مورد اقوام متعددیکه قبل از آمدن اقوام هند و اروپایی به ایران، در این سرزمین میزیستهاند بحثهایفراوان و دلپذیری انجام گرفته و با استناد به منابع متعدد ثابت گردیده که زبان همۀآن اقوام (اقوامی که در آذربایجان و غرب ایران میزیستهاند) التصاقی بوده است. ازاین اقوام میتوان ایلامیها، قوتیها، لولوبیها، اورارتوها، کاسسیها، اوتیها،مانناها و سرانجام مادها را نام برد. این کتاب حاوی مطالب بسیار مهم تاریخی است وبحثهایی که در آن رفته و نظریاتی که در آن ارائه شده بسیار نو و بر اساس منطق واسناد هستند.البته آثاری که دربالا از آنان نام برده شد تنها حدود یک چهارم آثار نوشته شده توسط پروفسور زهتابیهستند و بقیۀ آثار ایشان هنوز به زیور طبع آراستهنشدهاند.
روحش شاد و راهش پر رهروباد
توضیح : بعد از نگارش ایننوشته، یعنی در طی شش سال گذشته بسیاری از آثار قلمی پروفسور زهتابی به وسیله مرکزنشر آثار استاد و با همت شاگردان ایشان چاپ شدهاند که از بین آنها میتوان به «ایران تورکلرینین اسکی تاریخی ـ ایکینجی جیلد»، « آذربایجان تورکجهسینین نحوی»، «علی آغا واحیددن خاطیرهلریم» ،« شاهین زنجیرده» و ... اشارهکرد.) خصیصهایکه همگان در استاد به وضوح میدیدند، جواندل بودن ایشان بود. وی با آنکه در اواخرعمر 75 سال از سنشان گذشته بود، ولی بسان جوانی 20 ساله پر شور و شوق بود. خستگی رانمیشد در چهرۀ ایشان دید. رفتارشان به خصوص با جوانان چنان بود که هرکس کمی با اوهمصحبت میشد مجذوبش میگشت. به دلیل همین مجذوبیتشان محبوبترین فرد در بیندانشجویان و جوانان آذربایجانی به شمارمیرفت.زندگانیش بسیار بسیار سادهبود. نه در خانهاش و نه در پوششاش و نه در هیچ جای دیگر نشانی از تجملنمیتوانستی پیدا کنی. بسیار ساده و بیریا میزیست و به این سادگی نیز افتخارمیکرد.هیچگاه بسان بعضیها درمقابل سئوالی که جوابش را نمیدانست، از خود جوابی در نمیآورد و میگفت : میگردمو پیدا میکنم. عدم پیشرفت ملل شرق را در عدم ایجاد محیطی مناسب برای اقوام مختلفجهت برخورداری از حقوق ملیشان میدانست و معتقد بود تا زمانی که این چنین محیطیایجاد نگردد، آن استعدادهای طبیعی که در مردم مشرق زمین نهفته است هیچگاه به منصۀظهور نخواهند رسید. پروفسور محمدتقیزهتابی (کیریشچی) در 22 آذر ماه سال 1302ه.ش در «چای محلهسی» شهر شبستر درخانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. پدرش با زهتابی خرج عایله را در میآورد. درشش سالگی به کمک خواهرش در مکتب قرآن بانوان، قرائت قرآن و خواندن متون ترکی را یادگرفت. چنانکه خودشان میگفتند در خانه، ایشان را بالای کرسی مینشاندند و همه دورکرسی جمع میشدند و او برای فامیل کتابهای داستان قرائتمیکرد.در سال 1309 وارد مدرسۀدولتی جدید التاسیس شبستر شد و بعد از شش سال در سال 1315 تحصیلات ابتدایی خود رابه اتمام رساند. پس از آن به وسیلۀ پدر از رفتن به مدرسه منع گردید و بدین ترتیب بهمدت دو سال به کار کشاورزی و زهتابی پرداخت و سپس به خاطر علاقهای که به آموختنداشت، به صورت پنهانی به تبریز نزد برادرش رفت و تا سال 1320 به مدت سه سال دردبیرستان فیوضات تا کلاس نهم درس خواند. پس از آن وارد دانشسرای پسران گشته، در مدتدو سال آن مقطع تحصیلی را نیز با موفقیت به اتمام رساند. طی سالهای 23 و1322 دردبیرستانهای رشدیه و ادب تبریز به تدریس مشغول شد. در طول سال های 24 ـ 1320 درکلاسهای حاج یوسف شعار زبان عربی و در کلیسای کاتولیکها زبان فرانسه را به خوبییاد گرفت. در سال 1325 که دانشگاه تبریز به وسیله حکومت ملی آذربایجان تاسیس شد،استاد در دانشکدۀ ادبیات آنجا پذیرفته شده و به عنوان یکی از دانشجویان اولین دورهدر آن دانشگاه مشغول تحصیل شد.پساز انحلال حکومت دموکرات آذربایجان به وسیلۀ نیروهای ارتش پهلوی، استاد در سال 1327برای فراگیری علم و تحصیل در زمینۀ ادب و تاریخ زبان ترکی به صورت قاچاقی واردشوروی گردید.در آنجا با اشارۀ حزبتوده و رهبران فرقۀ دموکرات به دو سال زندان محکوم شده، به سیبری فرستاده شد. بعداز تحمل سه سال زندان در سیبری به دوشنبه تبعید گردید و سرانجام در سال 1333 (1954م) پس از سه سال تبعید توانست خود را به باکو برساند و در دانشکدۀ زبان وادبیات دانشگاه دولتی باکو مشغول تحصیلگردد.همچنین از همین سال به عضویتهیأت علمی دانشکدۀ خاورشناسی باکو در آمد و در آن دانشکده به تدریس زبان و ادبیاتعرب پرداخت. در سال 1969 با دفاع از تز دکترای خود با عنوان «زندگانی و خلاقیتابونواس» مدرک دکتری گرفت و سه سال بعد موفق به اخذ لقب دوچنت شد. در همین سالها باخانم دکتر خاور اسلان محقق زبان و ادبیات آذربایجانی ازدواج نمود که حاصل این پیونددو فرزند به نامهای بابک و آذربود.در طی سالهای اقامت در باکو وشوروی به دلیل مخالفت رهبران فرقۀ دموکرات آذربایجان، موفق به چاپ هیچ یک از آثارخود نگردید. سرانجام در سال 1350 از شوروی خارج و به عراق و بغداد رفت و در دانشگاهبغداد به تدریس «زبان دیرین ترکی» و «زبان فارسی» پرداخت. در سال 1357 به دلیل پدیدآوردن آثار علمی فراوان مفتخر به دریافت لقب پروفسوری از دانشگاه بغداد گردید.
No comments:
Post a Comment