قهرمانان گمنام آزادی و فداکاران فراموش شده انقلاب مشروطه -ارومیه
انقلاب مشروطیت یکی از حوادث نادر ، شگرف و عظیم تاریخ ایران و نقطه عطفتحول و بیداری واقعی حیات سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی ملت اینسرزمین کهن محسوب میگردد . این خیزش ملی تحول اساسی در افکار سیاسی مردمایران پدید آورد و سبب رشد بینش ، منش و کنش مردم شد . جنبش مشروطه انفجارآتشفشان خشم و عقدهها و حقارتهای ملت تحت سلطه و فشار ستم و بی عدالتی وحاصل کوشش و مجاهدت عموم مردم محروم و مصیبت کش برای نجات از زندان جهل وبلای فقر و آفت ظلم بود . تلاطمی بود که براثر امواج شدید نارضایتی ،نابسامانی ، ناامنی ، ناعدالتی ، قحطی و گرانی ، تحمیل مالیاتهای گزاف ،فشار شدید فقر، محرومیت بیپایان توده مردم شهری و روستائی ، خودکامگی وآزمندی حکمرانان و مأموران دولتی و فساد و استبداد پادشاهان قاجار بود کهسالیان طولانی و متمادی هم چون باری سنگین و طاقت فرسا بر دوش ملت ایرانسنگینی میکرد پدید آمد.نهضت مشروطه نخستین انقلاب ایرانی است که ثمراتو نتایج ارزشمند و ماندگاری هم چون در هم شکستن استبداد و سیطره سلاطین ،تشکیل حکومت مشروطه ، تعمیم مجلس شورای ملی ،تصویب قانون اساسی ، تصمیمآزادیهای فردی و اجتماعی ، تأمین حقوق عامه مردم و تجدید حیات و حاکمیت ملیرا به همراه داشت ، ضمن آنکه مقابله فداکارانه با کودتای محمدعلیشاه واسبتداد صغیر ، مقاومت شجاعانه و حماسی با سپاه استبداد ، فتح تهران ،جلوگیری از نابودی قیام و زنده نگه داشتن انقلاب مشروطه ، همه با جانبازیهاو دلاورمردیهای مردم تحت ظلم و ستم ستیز آذربایجان و مجاهدت فرزندان غیور واز جان گذشتهای چون ستارخانها و باقرخانهای تبریزی و مشهدی اسماعیلها وحاج میرجبارهای ارومیهای تحقق یافت.ارومیه به علت نزدیکی با کشورهایروسیه و عثمانی و داشتن روابط تجاری و اشتراکات فرهنگی با ممالک هم جوارنهضت فکری خود را پیشتر از سایر شهرهای ایران آغاز نمود ، زمانی که مشروطهخواهی در تهران در شرف تکوین بود و در بسیاری از شهرهای بزرگ اثری از آندیده نمیشد ، کسانی درارومیه آن را میفهمیدند و بسیاری از اهالی اینولایت به آزادی و مشروطه مشتاقتر و مایلتر از جاهای دیگر بودند.رستاخیزملی مشروطه ایران یک جنبش اجتماعی و مردمی بود و طبقات و اقشار مختلفجامعه که هرکدام دارای افق فکری خاص و نظریات و دیدگاههای گوناگون و گاهاًمتضاد و مغایر با یگدیکر بودند ، در این قیام ملی شرکت کرده و در شکلگیری وبه ثمر رسانیدن آن سهم زیادی داشتند. طبقاتی که انقلاب مشروطیت را درارومیه یاری داده و آن را به پیروزی رسانیدند : 1ـ علما و روحانیون : ازجمله میرزا محمود سلماسی ، میرزا علی عسگر آبادی ، میرزا مسیح مجتهد ،میرزا محمود اصولی ، میرزا صادق فخرالاسلام و حاج میر علی اشرف آقا 2 ـروشنفکران و تحصیلکردگان : مانند میرزا حبیباله آقازاده ، میرزا محمودغنیزاده ، میرزا محمود اشرفزاده ، میرزا یوسف الماسی ، سیدروحاله مؤید وابوالفضل حکمت افشار 3 ـ مجاهدان و فدائیان : هم چون مشهدی باقرخان رئیس ومشهدی اسماعیل افشار 4ـ تجار و بازرگانان : ارومیه از دیرباز جزو قطبهایعمده و مهم کشاورزی بود و در واردات و صادرات و تولید انواع محصولات زراعی ودامی و صنعتی سهم عمدهای داشته است . هم چنین بدلیل هم مرز بودن باکشورهای روس و عثمانی در مسیر ترانزیت کالاها و مال التجارههای بازرگانداخلی و خارجی قرار گرفته بود و به تبع آن تاجران زیادی در این شهر سکونتداشتهاند . اغلب این تجار و بازرگانان به علت مسافرت به ممالک هم جوار وتماس تجاری با جهان خارج و آشنائی با افکار و ایدههای انقلابی آگاهترینطبقه جامعه محسوب میشدند و گرایش خاصی به آزادی و عدالت و مشروطه داشتند . از تاجران آزادیخواه و مشروطه طلب ارومیه میتوان از حاج صمد ذهتاب ،حاجابوطالب علیزاده ، حاج سید حسین ملک التجار، حاج عباسقلی خان وکیل التجار ،حاج عبدالعلی حریری ، حاج ناظم التجار قره باغی و حاج میرجبار توتونچی نامبرد.حاجی میر جبار توتونچی معروف به میر جبار مشروطهچی از سادات جلیلالقدر حسینی فرزند آقا میر جعفر و پدر شاعر نام آور مرحوم میر جلال صابردر سال 1276 ق در محله عسگرخان ارومیه چشم به جهان گشود.
جبار باشد پدرم ابن جعفر استهر دو حسیننژاد همین گوهرم یکی است باشد جلال اسم خودم شهره صابرم صد دفتر معاصی و خوش دفترم یکی است پدروی از تجار معروف و عمده توتون و از مردان خیر اندیش و نیکوکار عصر خودبود ، مقدمات عربی و فارسی و علوم متداول را در زادگاهش فرا گرفت و سپس ازسنین جوانی در سفرهای تجاری متعددی که به همراه پدرش به ممالک روسیه وعثمانی داشت فوت و فن تجارت را تجربه کرد و آموخت. پس از فوت پدر تجارتتوتون را پیشه خود ساخت و به مرور به توتونچی اشتهار یافت . میر جبار ازمجاهدان پیشگام و صدر جنبش مشروطه و از نخستین کسانی بود که قدم در راهآزادیخواهی گذاشت و قهرمانانه بیرق غیرت و مبارزه بر افراشت.میر جباربرای استقرار و استمرار نهضت مشروطیت در ارومیه فداکاریهای فراوانی از خودنشان داد و در تمام جنگهای ملّیون با قوای مستبدین در دوران استبداد صغیر ومقابله با تهاجمات وحشیانه اشرار و آشوبگران محلی شرکت فعال داشت . همچنین ضمن عضویت دائم در کمیسون اعانه که زیر نظر انجمن ولایتی فعالیتمینمود . بیشتر اموال و دارائی خود را نیز برای مصارف انقلاب و مساعدت بهخانوادههای مجاهدان داوطلبانه در اختیار انجمن قرار داد.قوای مشروطهطلبان ارومیه که از اواخر پائیز 1287 ش برای یاری رسانیدن به آزادیخواهانخوی و سلماس به آن نواحی رفته بودند پس از آزادسازی شهرهای فوق در اواخرهمانسال به ارومیه باز گشتند تا این شهر را هم که در تصرف محتشم السلطنهحکمران دست نشانده محمدعلیشاه بود آزاد سازند . قشون آزادیخواهان ارومی بهریاست باقرخان رئیس ، اسماعیل خان افشار، میرزا محمود سلماسی و امیر حشمتدر 22 فروردین 1288 ش شبانه با یک هجوم ناگهانی ارومیه را فتح کردند . بعداز آزاد سازی ارومیه از سلطه حامیان استبداد و ورود قوای ملیون به شهر ،حاج میر جبار اولین کسی بود که وارد دارالحکومه شد و بدستور باقرخان،محتشم السلطنه را باز داشت کرد . پس از آنکه سر رشته امور ارومیه بدستآزادیخواهان افتاد و انتخابات دوره دوم انجمن ولایتی صورت گرفت ، با توجهبه اهمیت و ضرورت استقرار نظم و امنیت در این ولایت آشوب خیز به در خواستانجمن و سران مشروطه طلبان و عموم اهالی ، باقرخان رئیس اقدام به تأسیساداره نظمیه در ارومیه کرد . متعاقب تشکیل اداره نظمیه که برای نخستین باردر اردیبهشت ماه 1288 ش بصورت رسمی و با اصول صحیح و قانونی در این شهرتأسیس می"گردید ، حاج میر جبار به دعوت باقرخان در رأس دستهای از فدائیاننظیمه حفاظت از دروازهها و محلات وسیع عسگرخان و مهدی القدم و نو گئچر راداوطلبانه بر عهده گرفته و برای انتظام امور و تأمین امنیت و آسایش اهالیزحمات زیادی کشید و مصدر آثار و خدمات ارزشمندی گردید.با آغاز تجاوز واشغال علنی و خصمانه روسها به آذربایجان در سال 1327 ق میرجبار بار دیگرلوای مردانگی و مجاهدت بر افراشت و به همراه جمعی از مجاهدان و آزادیخواهانوطن پرست ارومیه به مقابله با تعدیات و ددمنشیهای متجاوزان روسی برخاست . در این هنگام در ارومیه نیز همانند دیگر شهرهای آذربایجان اوضاع آشفته واسفناک بود و سر رشته تمام کارها در دست کنسول روس و اجلال الملک حکمراندست نشانده آنان بود که با حمایت اربابان روسی خود مشغول بگیر و ببند و حبسو شکنجه و اعدام آزادیخواهان بودند . متخاصمان کینه توز روسی علما ومعاریف و آزادمردان شهر را بدون علت گرفتار و زندانی میکردند و یا بهبهانههای واهی مردم را به کنسولگری احضار و در آزار و بیاحترامی نسبت بهاهالی از انجام هیچ عملی رویگردان نبودند.اینک ارومیه بطورکامل تحتکنترل و سلطه بیرحمانه دژخیمان روسی بود و در کوچهها و خیابانهای شهر بهجای مجاهدان مشروطه ، سالداتهای سنگدل و متکبر به چشم میخوردند . اکنوننوبت مردم صبور و بلا کشیده ارومی بود تا شاهد جنایات و فجایع سفاکان تزاریباشند و فرزندان غیور و میهن پرست خود را در راه آزادی و وطن فدا کنند.نقشهو سیاست روسها پس از تجاوز به آذربایجان این بود که تخم آزادی وآزادیخواهی را در این دیار محو سازند و رگ و ریشه شجره طیبه وطن پرستی راقلع و قمع نمایند . به همین علت به دستگیری سران آزادیخواها و رهبرانمشروطه ارومیه دست زدند و عده زیادی را دستگیر و زندانی کردند. مجاهدینمشروطه ارومی به محض آنکه از توطئه پلید روسها آگاهی یافتند تعدادی از آنهااز جمله میرزاحبیب اله آقازاده ، باقرخان رئیس ، ابراهیم خان خیاط ،بهادرخان افشار، عبدالعلی حریری ، میرزا خلیل افشار و حاجی میر جبارتوتونچی به شهبندری عثمانی که در آن زمان به واسطه نزدیک بودن قشون عثمانیمورد ملاحظه و اعتماد بود پناهده شدند .بیشتر پناهندگان مجبور به ترک وطن وتبعید به خاک عثمانی شدند . اما عدهای از این مجاهدان جان بر کف از جملهحاج میر جبار تن به تبعید نداده و بدون ذرهای تردید و ترس از زندان و مرگدر شهر ماندند و جهاد مقدس خود را بر ضد اشغالگران روسی ادامه دادند.ازاین تعداد مشهدی اسماعیل افشار و مؤید التجار به دستور اجلال الملک دستگیرو پس از چند روز حبس به مأموران روسی تحویل داده شدند . بعد از آن ابوطالبعلیزاده، حاج صمد ذهتاب ،ملک التجار ، وکیل التجار و میرجبار و چند تندیگر توسط دژخیمان روسی گرفتار و در لشکرگاه متجاوزان به بند و زنجیر کشیدهشدند . سربازان سفاک تزار این رادمردان از جان گذشته را در مدت اسارت بدونآب و غذا نگه داشته و آنان را به انواع حرکات و اعمال وحشیانه شکنجهمیدادند.سرانجام میرجبار و جمعی از مجاهدان محبوس پس از تحمل صدماتروحی و جسمی بسیار بدستور کنسول روس از ارومیه اخراج و بدنبال سرنوشت غمبارو نامعلوم خویش رهسپار شدند . حاج میرجبار در اواخر سال 1290 ش ناچاراًاهل وعیال و مال و منال خود را ترک و به وان مهاجرت کرد و از آنجا هم بهاستانبول که در آن ایام پایگاه انقلابیون و آزادیخواهان مبارز آذربایجانبشمار میرفت عزیمت نمود.عاقبت بعد از مدتها دوری و دربدری در اواخرسال 1331 ق به ارومیه بازگشت و در بحبوبه جنگ جهانی اول علیرغم آنکه از سویکنسولگری روسیه و تشکیلات قوای مسلحه جیلوها آسیب بسیار دید و اموالشبوسیله تجاوزگران تاراج گردید باز هم از تلاش و مبارزه دست برنداشت . بههنگام هجوم اشرار و سواران اسماعیل آقا سمکو به ارومیه با بزرگواری و ازخودگذشتگی دهها خانواده بی سرپرست و سرگردان و بیبضاعت را در منزل خودپناه داد و علاوه بر عهدهدار شدن مخارج زندگی و نگهداری آن بیچارگان ، ازقتل عام وحشیانه آنان بدست مهاجمان نیز جلوگیری کرد . مرحوم حاج میرجبارتوتونچی مردی وطن پرست و غیرتمند ،مجاهدی پرشور و فداکار و تاجری امین وصداقت پیشه بود . وی ملجاء و تکیهگاه فقرا و نیازمندان بود و در همه حالاز کمک به محرومان و مستمندان غافل نمیشد.به پشتوانه خصائل نیک وفضائل والای اخلاقی از شأن و اعتبار خاصی در شهر برخوردار بود و همواره طرفتوجه و اعتماد آزادیخواهان ، محل اطمینان و معتمد اصناف و اهل بازار ومورد احترام عموم طبقات و اقشار مختلف ارومی بود ، تا بدان که شایستگی ها وعظمت روحی او دشمنان و بدخواهانش را هم به تکریم و تحسین وامیداشت.حاجمیرجبار توتونچی دلاور مرد مبارز و مجاهد راستین و بی بدیل انقلاب مشروطهدر اواخر عمر به زیارت مکه مکرمه مشرف شد و سرانجام در اسفند سال 1312 بهمرض سکته قلبی دیده از دنیا فرو بست .
No comments:
Post a Comment