مجموعه سکانس هایی برای ملت ها - ۱
سکانس اول: موسیقی
آن زمان كه خان ها ، دولت ها و حكومت ها تصميم مي گرفتند و مردم محكوم به اطاعت و اجرا بودند دير زماني نيست كه بر افتاده است. ديگر وزنه و كفه ترازوي روزگار به نفع مردم پايين مي آيد و اين مردمند كه تعيين مي كنند كه حكومت ها و دولت ها در چه راه هايي قدم بردارند. حالا اين مبحث چه ربطي مي تواند به موسيقي داشته باشد؟
تعريف ساده اي از ملت مي گويد: "مردماني با يك نژاد ، زبان و فرهنگ مشترك كه در داخل يك مرز جغرافيايي مشخص زندگي مي كنند و جدايي آنها از مردماني با يك نژاد ، زبان و فرهنگ ديگر در يك منطقه في مابين كاملا حس گردد".
فرهنگ ملت ها را عوامل متعددي رقم مي زند كه موسيقي يكي از آنهاست. موسيقي زبان فرهنگي ملت هاست. موسيقي زبان صلح دوستي و زيبا پرستي مردماني است كه ملت ناميده مي شوند. موسيقي كه تشكيل شده از شعرها و ترانه هايي كه آمال و آرزوهاي يك ملت را با خود حمل مي كند و زبان نرم آنهاست.
در سرزميني با موقعيت جغرافيايي و نامي بنام ايران ، ملل مختلفي زندگي مي كنند كه مرز جدايي و تفتيش آنها ، فرهنگ و زبان ايشان مي باشد. فرهنگ و زباني كه يكي از عوامل بازتاب آن موسيقي و ترانه هايشان مي باشد.
حجم سنگين تهاجمي ، تاثير و تبليغي فرهنگ و زبان يك ملت در فرهنگ و بافت هنجاري ملت ديگر در داخل يك مرز جغرافيايي مشخص ، زماني صورت آشكار و عيني به خود مي گيرد كه قدرت رسانه اي و تصميم گيرندگي در دست ملتي باشد كه اهرام هاي حكومتي ، دولتي و ثروت سرزميني در دستش است و اين در آشفته بازار موسيقي اين سرزمين در كنار عدم توليد موسيقي ساير ملل به وضوح مشاهده مي گردد.
بي گمان از زمان انقراض سلسله قاجار و روي كار آمدن خاندان پهلوي در ايران بافت حكومتي در دست ملت فارس افتاد. ملتي كه به لطف پيشرفت بشر در تمام زمينه ها از سطح رفاهي گرفته تا رسانه اي ، اين امكان را پيدا كرد تا بتواند با ملي كردن زبان خود به عنوان زبان ارتباطي و آموزشي در ايران – هم چون زبان انگليسي در جهان - تهاجم فرهنگي گسترده اي را بر عليه فرهنگ و زبان ساير ملل ساكن در ايران سامان دهد. رشد توليد موسيقي ، چاپ و نشر آن و ايجاد انواع كانال هاي ماهواره اي موسيقي در كنار ساير رسانه هاي به اصطلاح ملي به زبان فارسي و عدم سرمايه گذاري در ايجاد امكانات آموزش ، رشد و توسعه فرهنگ ساير ملل ، موسيقي فارسي را در كنار ساير جنبه هاي فرهنگي – هنري در سرزمين ايران بي رقيب كرد و به نوعي يكه تاز ميدان نمود و اين يكه تازي بالاخره در زمان كنوني با توليد انبوه و بي در و پيكر آن لطمه بزرگي به جايگاه موسيقي زد به طوري كه ارزش و مرام موسيقي به نازل ترين خود حتي در ترانه هايي رسيده است كه منعكس كننده آرمان و آرزوهاي هيچ ملتي نيست و حد آن تنها به عشق به جنس مخالف و آرزوهايش ، فقط ارضاي اين عشق نفساني شده است. گرچه علم جامعه شناختي مي گويد: " مردم در هر دوران به چيزي گرايش پيدا مي كنند كه از آن دريغ شده اند " اما اين هيچ بهانه اي بدست نمي دهد كه چنين ارزش موسيقي تنزل پيدا كند.
دسته جواني كه در ماشين نشسته و با ولوم بالا به موسيقي فارسي در سرزمين آذربايجان گوش مي دهد و در خيابان هاي آن جولان مي دهد خود مويد اين امر است كه نسل امروز به موسيقي به عنوان ابزاري براي ارضاي خود استفاده مي كند و از روح و ارزش آن خبري ندارد.
روح و ارزش موسيقي در جدا كردن مرز ملت ها و فرهنگ هاست. ملتي كه مي خواهد به بقاي خود ادامه دهد و در كنار ساير ملل زندگي كند بايد به ارزش هاي فرهنگي خود كه موسيقي يكي از آنهاست بها دهد. به همين دليل از مدت ها پيش خلاء وجود امكانات و فضاي مناسب در سرزمين ايران جهت توليد و رشد موسيقي ساير اقوام احساس شده و مي شود. جوان ملل مختلف در ايران بايد بداند كه گوش دادن به موسيقي در هر سطح و به هر زباني حق مسلم اوست ولي بايد اين توان و شعور فكري را به دست بياورد كه هر موسيقي و ترانه اي بازتاب هويت و فرهنگ ملت او نيست! بلكه مي تواند ابزاري شود بر بي هويت كردن او و نيشخند كساني كه چنين برنامه و فكري را براي اصالت وجودي ملت او طرح ريزي كرده اند.
ايران از ملل مختلفي تشكيل شده است. اگر كلاه خودمان را قاضي كنيم مي بينيم كه اين تنوع در هيچ يك از ابزارهاي رسانه اي و فرهنگي مشاهده نمي گردد. اين مشاهده نشدن ها باعث نوعي تفكر ملي در ملل مختلف در ايران شده است تا جايگاه ايشان در اين سرزمين مشخص گردد. به همين دليل قرن 21 ، قرن ملت هاست و بايد دولت هاي سرزميني براي دوام خود به ملل مختلف خود در هر زمينه اي احترام گذاشته و امكان رشد براي آنها فراهم كنند كه موسيقي يكي از آنهاست.
No comments:
Post a Comment