اسین چلبی نواده 22 مین نسل مولانا در گفتگوی اختصاصی با نویدآذربایجان:
اينکه مزار واقعي شمس تبريزي کجاست ، زياد براي من مهم نيست . مهم پيام و افکار حضرت شمس ميباشد . پيامي که عليرغم گذشت نزديک به هشتصد سال ، هنوز درگوشه و کنار جهان علاقمندان بيشمارش براي وي مراسم برگزار ميکنند ، مهم اين است
* ابتدا خودمان را بيشتر به خوانندگان ما معرفيکنيد؟
البته زندگي شصت و خوردهاي سال را در چند کلام نميشود خلاصه کرد. ولي بنده ،» اَسين چلبي بايرو« از نوادگان بيستودومين نسل حضرت مولانا هستم. »چلبي« نام خانوادگي پدرم و » بايرو« نيز نام خانوادگي شوهرم ميباشد.نايب رييس بنياد موقوفه بينالمللي مولانا و مشاور انستيتوي دانشگاه سلجوق هستم و در جهت خدمت به حضرت مولانا تلاش ميکنم.
* کمي از بنياد موقوفه بينالمللي مولانا توضيح دهيد؟
ـ اين بنياد 13 سال قبل با هدف شناساندن آموزهها و تفکرات مولانا به تمامي دنيا تاسيس شد . به تمامي برنامههايي که در سرتاسر دنيا و مرتبط با حضرت مولانا برگزار ميشوند ، مشاوره ميدهيم.رييس اين بنياد ، برادر و سرور معنوي بنده » فاروک همدم چلبي« ميباشد . بنده نيز نايب رييس هستم.
* آيا به اهدافي که هنگام تأسيس اين بنياد داشتيد ،رسيدهايد؟
فکر ميکنم به تمامي اهداف خود رسيدهايم . چون همانطور که شما نيز شايد بدانيد ، هر روز بر علاقمندان و رهروان حضرت مولانا در سرتاسر جهان افزوده ميشوند و مردم هر روز بيشتر از ديروز سعي ميکنند تا کمي بيشتر از زندگي ، افکار ،آموزهها و فلسفه مولانا ياد بگيرند، به همين خاطر بود که سال 2007 ميلادي از سوي سازمان يونسکو بنام سال مولانا نامگذاري شد.
* تاکنون در چند سمپوزيوم و در کدام کشورها در رابطه با مولوي شرکت نمودهايد؟
ـ تعدادشان زياد است . به کشورهايي مثل آمريکا ، کانادا ، آذربايجان و ايران و ممالك اروپايي زيادي دعوت شدهام . اين چهارمين باري است که به ايران ميآيم . سه بار به آمريکا دعوت شدهام ، آنهم از سوي مسيحيهايي که پس از آشنايي با تفکرات مولانا مسلمان شدهاند . دانشگاهها و تشکل هاي بسياري راغب به برگزاري سمپوزيومهايي در ارتباط با حضرت مولانا ميباشند.
* مولوي يک ارزش مشترک براي مردم ايران و ترکيه ميباشد، به نظر جنابعالي براي اينکه هر چه بيشتر مولوي را شناخته و آموزههايش را بکار بنديم، چه بايد بکنيم؟
براي اينکه بيشتر از اين ارزش مشترک بهرهمند شويم ، بايد بطور مشترک کار کنيم . البته ملت ترکيه و ايران وجوه مشترک بسياري دارند . من فکر ميکنم بايستي با تلاشهاي فراوان ، اين وجوه مشترک را بيشتر نمايان کرده ، ابتدا خودمان آنها را بياموزيم و بعد به دنيا معرفي کنيم.اينجا در ايران اشعار فارسي مولانا، ديوان کبير ، مثنوي و غزلهاي ايشان را خيلي زيبا و با احساس قرائت ميکنند .در پي اين ، بايد بدنبال کشف معاني نهفته در آنها نيز باشيم . سعي کنيم بدنيا همسو با حضرت مولانا بنگريم . بيشک در اين صورت شاهد تغييرات شگرف در زندگي خود خواهيم بود.
* از اينکه از نسل مولانا هستيد چه احساسي داريد؟
احساس غرور و شعف ميکنم. اما در عين حال مسؤليتي بس خطير و بزرگ دارم در شناساندن اين عارف بزرگ و نامي به دنيا .هر چند ايشان شايد نيازي به شناساندن نداشته باشند ولي همانگونه که در سوال قبليتان گفتم درک معاني و آشنايي هر چه بيشتر با افکار حضرت مولانا ،هرگز پاياني نخواهد داشت.
* گفته ميشود مولوي اشعار خود را فقط به زبان فارسي سروده است . آيا از ايشان اشعار ترکي نيز بر جاي مانده است؟
بله ، حضرت مولانا هم در ديوان کبير و هم در مثنوي اشعار ترکي دارد. البته ديواني نيز از آن حضرت برجاي مانده است. در خصوص اشعار پراکنده ديگر که به زبان ترکي سروده ، محققين و مولوي شناسان در حال تحقيق و کشف آنها ميباشند.
* درخصوص مزار شمس تبريزي چه نظري داريد؟ با توجه به اينکه در چندين نقطه از جهان ،بارگاه و مزارهايي منتسب به ايشان ميباشند؟
تا به امروز بطور قطعي مزار واقعي شمس تبريزي مشخص نشده است . سه محل درشهر قونيه ، دو مکان در آناتولي (ترکيه مرکزي) ، اماکني در هند ، پاکستان ، افغانستان و در ايران نيز درشهرهاي خوي و تبريز مزارهايي منتسب به حضرت شمس تبريزي ميباشند . اينکه مزار واقعي شمس تبريزي کجاست ، زياد براي من مهم نيست . مهم پيام و افکار حضرت شمس ميباشد . پيامي که عليرغم گذشت نزديک به هشتصد سال ، هنوز درگوشه و کنار جهان علاقمندان بيشمارش براي وي مراسم برگزار ميکنند ، مهم اين است. از سويي بنده عقيده دارم مومنين هرگز نميميرند ، بلکه از دنيايي به دنياي ديگر کوچ ميکنند.
* برخي از رسانههاي ايران از جنابعالي نقل قول کردهاند که شما به نوعي مهر تأييد بر مزار شمس تبريزي درخوي زدهايد؟
نه ! اصلاً چنين چيزي صورت نگرفته است . اولاً اين موضوع درحيطه اختيارات و وظايف بنده نميباشد .چرا بايد من حتماً بدانم که مزار واقعي شمس کجاست ؟بنده به هيچ وجه نه مي توانم اين را بگويم و نه ميگويم. چون اين بياحترامي و بيادبي خواهد بود.از ديدگاه من ، مزار شمس در خوي نيز مکان مقدسي است ، همانگونه که در قونيه و ساير جاها نيز مقدس ميباشد. اين را نيز بدانيد که شمس تبريزي قلب من است ، فکر من است و به اين خاطر است که سر مزار ايشان در خوي هم دعا ميکنم و در قونيه نيز بر سر مزار وي دعا ميخوانم . بنده وجود شمس تبريزي را حتي در خانه خود (استانبول) نيز احساس ميکنم. بخصوص وقتي مقالات وي و اشعاري را که حضرت مولانا براي شمس سروده را مطالعه ميکنم ، بيشتر احساس نزديکي به ايشان دارم.
* کنگره بينالمللي شمس تبريزي را که در اروميه و خوي برگزار شد و جنابعالي نيز ميهمان آن بوديد ، چگونه ديديد؟
ـ کنگره خوبي بود .برنامهها جالب و متنوع بود . فقط کمي در خصوص سازماندهي اشکالاتي مشاهده ميشد که اميدوارم در سالهاي بعدي آنها نيز رفع خواهند شد.
البته زندگي شصت و خوردهاي سال را در چند کلام نميشود خلاصه کرد. ولي بنده ،» اَسين چلبي بايرو« از نوادگان بيستودومين نسل حضرت مولانا هستم. »چلبي« نام خانوادگي پدرم و » بايرو« نيز نام خانوادگي شوهرم ميباشد.نايب رييس بنياد موقوفه بينالمللي مولانا و مشاور انستيتوي دانشگاه سلجوق هستم و در جهت خدمت به حضرت مولانا تلاش ميکنم.
* کمي از بنياد موقوفه بينالمللي مولانا توضيح دهيد؟
ـ اين بنياد 13 سال قبل با هدف شناساندن آموزهها و تفکرات مولانا به تمامي دنيا تاسيس شد . به تمامي برنامههايي که در سرتاسر دنيا و مرتبط با حضرت مولانا برگزار ميشوند ، مشاوره ميدهيم.رييس اين بنياد ، برادر و سرور معنوي بنده » فاروک همدم چلبي« ميباشد . بنده نيز نايب رييس هستم.
* آيا به اهدافي که هنگام تأسيس اين بنياد داشتيد ،رسيدهايد؟
فکر ميکنم به تمامي اهداف خود رسيدهايم . چون همانطور که شما نيز شايد بدانيد ، هر روز بر علاقمندان و رهروان حضرت مولانا در سرتاسر جهان افزوده ميشوند و مردم هر روز بيشتر از ديروز سعي ميکنند تا کمي بيشتر از زندگي ، افکار ،آموزهها و فلسفه مولانا ياد بگيرند، به همين خاطر بود که سال 2007 ميلادي از سوي سازمان يونسکو بنام سال مولانا نامگذاري شد.
* تاکنون در چند سمپوزيوم و در کدام کشورها در رابطه با مولوي شرکت نمودهايد؟
ـ تعدادشان زياد است . به کشورهايي مثل آمريکا ، کانادا ، آذربايجان و ايران و ممالك اروپايي زيادي دعوت شدهام . اين چهارمين باري است که به ايران ميآيم . سه بار به آمريکا دعوت شدهام ، آنهم از سوي مسيحيهايي که پس از آشنايي با تفکرات مولانا مسلمان شدهاند . دانشگاهها و تشکل هاي بسياري راغب به برگزاري سمپوزيومهايي در ارتباط با حضرت مولانا ميباشند.
* مولوي يک ارزش مشترک براي مردم ايران و ترکيه ميباشد، به نظر جنابعالي براي اينکه هر چه بيشتر مولوي را شناخته و آموزههايش را بکار بنديم، چه بايد بکنيم؟
براي اينکه بيشتر از اين ارزش مشترک بهرهمند شويم ، بايد بطور مشترک کار کنيم . البته ملت ترکيه و ايران وجوه مشترک بسياري دارند . من فکر ميکنم بايستي با تلاشهاي فراوان ، اين وجوه مشترک را بيشتر نمايان کرده ، ابتدا خودمان آنها را بياموزيم و بعد به دنيا معرفي کنيم.اينجا در ايران اشعار فارسي مولانا، ديوان کبير ، مثنوي و غزلهاي ايشان را خيلي زيبا و با احساس قرائت ميکنند .در پي اين ، بايد بدنبال کشف معاني نهفته در آنها نيز باشيم . سعي کنيم بدنيا همسو با حضرت مولانا بنگريم . بيشک در اين صورت شاهد تغييرات شگرف در زندگي خود خواهيم بود.
* از اينکه از نسل مولانا هستيد چه احساسي داريد؟
احساس غرور و شعف ميکنم. اما در عين حال مسؤليتي بس خطير و بزرگ دارم در شناساندن اين عارف بزرگ و نامي به دنيا .هر چند ايشان شايد نيازي به شناساندن نداشته باشند ولي همانگونه که در سوال قبليتان گفتم درک معاني و آشنايي هر چه بيشتر با افکار حضرت مولانا ،هرگز پاياني نخواهد داشت.
* گفته ميشود مولوي اشعار خود را فقط به زبان فارسي سروده است . آيا از ايشان اشعار ترکي نيز بر جاي مانده است؟
بله ، حضرت مولانا هم در ديوان کبير و هم در مثنوي اشعار ترکي دارد. البته ديواني نيز از آن حضرت برجاي مانده است. در خصوص اشعار پراکنده ديگر که به زبان ترکي سروده ، محققين و مولوي شناسان در حال تحقيق و کشف آنها ميباشند.
* درخصوص مزار شمس تبريزي چه نظري داريد؟ با توجه به اينکه در چندين نقطه از جهان ،بارگاه و مزارهايي منتسب به ايشان ميباشند؟
تا به امروز بطور قطعي مزار واقعي شمس تبريزي مشخص نشده است . سه محل درشهر قونيه ، دو مکان در آناتولي (ترکيه مرکزي) ، اماکني در هند ، پاکستان ، افغانستان و در ايران نيز درشهرهاي خوي و تبريز مزارهايي منتسب به حضرت شمس تبريزي ميباشند . اينکه مزار واقعي شمس تبريزي کجاست ، زياد براي من مهم نيست . مهم پيام و افکار حضرت شمس ميباشد . پيامي که عليرغم گذشت نزديک به هشتصد سال ، هنوز درگوشه و کنار جهان علاقمندان بيشمارش براي وي مراسم برگزار ميکنند ، مهم اين است. از سويي بنده عقيده دارم مومنين هرگز نميميرند ، بلکه از دنيايي به دنياي ديگر کوچ ميکنند.
* برخي از رسانههاي ايران از جنابعالي نقل قول کردهاند که شما به نوعي مهر تأييد بر مزار شمس تبريزي درخوي زدهايد؟
نه ! اصلاً چنين چيزي صورت نگرفته است . اولاً اين موضوع درحيطه اختيارات و وظايف بنده نميباشد .چرا بايد من حتماً بدانم که مزار واقعي شمس کجاست ؟بنده به هيچ وجه نه مي توانم اين را بگويم و نه ميگويم. چون اين بياحترامي و بيادبي خواهد بود.از ديدگاه من ، مزار شمس در خوي نيز مکان مقدسي است ، همانگونه که در قونيه و ساير جاها نيز مقدس ميباشد. اين را نيز بدانيد که شمس تبريزي قلب من است ، فکر من است و به اين خاطر است که سر مزار ايشان در خوي هم دعا ميکنم و در قونيه نيز بر سر مزار وي دعا ميخوانم . بنده وجود شمس تبريزي را حتي در خانه خود (استانبول) نيز احساس ميکنم. بخصوص وقتي مقالات وي و اشعاري را که حضرت مولانا براي شمس سروده را مطالعه ميکنم ، بيشتر احساس نزديکي به ايشان دارم.
* کنگره بينالمللي شمس تبريزي را که در اروميه و خوي برگزار شد و جنابعالي نيز ميهمان آن بوديد ، چگونه ديديد؟
ـ کنگره خوبي بود .برنامهها جالب و متنوع بود . فقط کمي در خصوص سازماندهي اشکالاتي مشاهده ميشد که اميدوارم در سالهاي بعدي آنها نيز رفع خواهند شد.
گفتگو از مهندس مهرداد تبریزی
ياشاسين آذربايجان
No comments:
Post a Comment