Wednesday, November 10, 2010

هويت ايرانيان از منظر گاه انديشمندان و روشنفكران فارس زبان و پايتخت نشين

نویسنده : رضا الله قلی پور

مطلب زير مي تواند ، نوع ، طرز فكر و وسعت جغرافيايي سرزمين ايران را از نظر باورهاي برخي كه خود را صاحب نظر و متمدن مي دانند بازتاب دهد. هزاران مقاله ، كتاب و ... از اين دست سال هاست كه در سرزميني بنام ايران چاپ و نشر مي شود تا به زور هم كه شده به دنيا قبولانده شود ، ايران سرزمين ملت ها نيست و تنها يك ملت ، يك زبان و يك فرهنگ در آن وجود دارد و زندگي مي كند. گرچه اين خود به هذيان گويي و جوك شبيه است تا واقعيت. چون سرزميني كه ايران ناميده مي شود نه به يك قوم ، زبان و فرهنگ ، كه به انواع قوم ها ، زبان ها و فرهنگ ها تعلق دارد و مصادره آن به نفع يك زبان ، يك فرهنگ و يك قوم ، ظلمي است مضاعف و ترفندي بيش نيست چه از طرف استعمار و چه از طرف يك ملت.
آنچه در ادامه مي آيد گزيده اي است از مقاله « ظرفيت هاي ادبيات فارسي در بازيابي هويت ايرانی » به قلم « دكتر حسينعلي قبادي » - رييس سابق پژوهشكده علوم انساني و اجتماعي جهاد دانشگاهي و عضو هيئت علمي دانشگاه تربيت مدرس – و « منيژه غياث الدين » - دبير منطقه 2 آموزش و پرورش استان تهران – كه به همت " مركز مطالعات جوانان و مناسبات نسلي ايران " در كتاب مجموعه مقالات همايش " هويت در ايران " در سال 1383، زماني كه قدرت و دولت ايران در دست احزاب اصلاح طلب و اصلاح طلبان بود ، چاپ شده است.
اگر يك آذربايجاني ساكن در ايران خواستار تحصيل به زبان مادري خود بوده و احترام به فرهنگ و زبانش را داشته باشد ، آيا ايراني است يا نه؟
 
هويت ايرانيان از منظر گاه انديشمندان و روشنفكران فارس زبان و پايتخت نشين
-          آيينه تمام نماي هويت ملي ايران ، زبان و ادب فارسي است. ادبيات و زبان فارسي و به ويژه شعر فارسي عنصر اصلي و پايدار فرهنگ ايراني است. ظرف جامعي است كه همه جلوه هاي ذوقي و هنري و احساسات ملي و اسلامي و افكار انساني نياكان ما را در خود نگاه داشته و به جهانيان عرضه كرده است. از اين رو اگر ادبيات فارسي را از ايراني بگيرند ، هويت ملي او از بين خواهد رفت. بنابراين زنده نگه داشتن زبان و ادب فارسي از آن جهت كه در تعيين هويت ملي ما وظيفه اي مهم را ادا مي كند ، اهميت دارد ...
-          ... نگارندگان معتقدند براي حفظ هويت امروز ايران به بازشناسي ميراث هاي شكوهمند و سرشار ادبي و ظرافت ها و زيبايي هاي سخنان شيرين امثال فردوسي ، مولوي ، سعدي و حافظ نيازمنديم ...
-          ... بازخواني هويت ايرانيان بدون بازشناسي و مرجعيت شاهنامه گرانسنگ فردوسي و آثار سرشار از حكمت نظامي ، عطار ، حكيم سنايي ، مثنوي معرفت بار مولوي و گلستان و بوستان حكمت آميز سعدي و ديوان پر رمز و راز حافظ و كاروان نثر معرفت فارسي ممكن نيست. چرا كه ادبيات فارسي ، تار و پود فرهنگ و هويت ايراني را ساخته است ...
-          ... بدون اغراق ، " ايرانيت " هر كسي را مي توان با نسبت ، علاقه ، آشنايي و سلوك وي با زبان و ادبيات فارسي سنجيد و محك و معيار ايرانيت او را با اين گنجينه هاي بي بديل دانست. در جهان امروز آن چنان نسبتي استوار و پيوندي مستحكم ميان هويت ايراني – هم در حوزه هويت فردي و هم در عرصه هويت اجتماعي – و مواريث زبان و ادبيات فارسي بر قرار است كه مي توان گفت تار و پود هويت امروزي ايرانيان با مايه هاي زبان و ادبيات فارسي رشته شده است و ادبيات فارسي شالوده هويت امروزي ايرانيان به نظر مي آيد. تا جايي كه مي توان گفت هر كس با فردوسي آشنا ، با مولوي مانوس ، با سعدي دم خور و با حافظ آسوده خاطر باشد ، ايراني است و هر ايراني كه جان خود را با داستان هاي شاهنامه صيقل دهد و با تمثيل هاي مولوي معرفت آموزد و در سلوك اجتماعي خويش با سخنان نغز و ضرب المثل هاي سعدي تمشيت كند و پرواز جانش را در هواي غزل هاي حافظ بيازمايد ، هويت ملي خويش را حفظ كرده است ...
-          ... مسكوب در جاي ديگر مي نويسد: « ايرانيان هويت ملي { ايرانيت } خود را از بركت زبان و در جان پناه زبان فارسي نگه داشته اند. »
-          ... ( نتيجه گيري مقاله ): ... امروزه معيار و محك ايرانيت هركس به ميزان ارتباط روحي و آشنايي او با فردوسي ، نظامي ، عطار و مولوي و سعدي و حافظ مربوط است و در جهان امروز ، ادبيات فارسي ارمغاني بس گران ارج و پر جاذبه و كالايي پر مشتري است. توجه پياپي ايرانيان به عنصر ادبيات ، به ويژه شعر به حدي آن را فربه ساخته است ، كه كمتر ملتي ، و شايد هيچ ملتي ، توان رقابت با ايراني را ندارد ... اي كاش در ايران هم متوليان فرهنگ و سياست گذاران مي دانستند نقش بازشناسي زبان و ادبيات فارسي در تقويت هويت ايرانيان تا چه ميزان است و برنامه هاي علني براي همه عرصه ها به ويژه دانشگاه ها و ... تدارك ديده مي شد تا ... با شوق وصال به سوي اين مسير هويت ساز باز گرديم!!!
 مطالب بالا تنها يك حقيقت و واقعيت را ثابت و منعكس مي كند كه در باور انديشمندان و روشنفكران فارس ، ايران يعني سرزميني كه فارس ها سكونت دارند و بس. وسعت جغرافيايي ايشان محدود در تار و پود تفكرات شوونيستي و در عين حال نژاد پرستانه خلاصه شده است. براي جواب به گزيده هاي مقاله بالا ، به قسمت هاي ديگري از همان مقاله استناد مي شود تا روشن شود كه تعاريف و واقعيت چگونه مصادره به نفع شده است:
-          ... از نظر گاه مولوي انسان چون عمدتا از فهم باطن و حقيقت غافل است ، لذا شتاب زده و سطحي به پديده ها و مفاهيم مي نگرد و سريع از آن عبور مي كند و شتاب زده اطلاق هايي را براي آنها بر مي گزيند ... بي هويتي نيز " خويشتن " را بيگانه پنداشتن و بيگانه را خويشتن پنداشتن و غم خود را نداشتن و دغدغه بيگانه را غم خويش پنداشتن و كار كردن به امر بيگانه و معطل گذاشتن امور خداست: در زمين مردمان خانه مكن / فكر خود كن فكر بيگانه مكن ... كيست بيگانه تن خاكي تو / كز براي اوست غمناكي تو ( بلخي )
-          ... در واقع زبان و آثار ادبي بعد مهمي از ميراث مكتوب هر ملت است. « زبان نه تنها به عنوان يك محصول اجتماعي ، ابزار و وسيله ارتباطات به شمار مي رود ، بلكه خود به عنوان بخشي از متن ( Context ) روابط اجتماعي ، كه در توليد و باز توليد فرهنگ و هويت ويژه هر جامعه نقش مهمي دارد ، محسوب مي باشد. زبان يك ملت ، نظام معنايي يك ملت است و ابزاري مهم براي حفظ و شكل گيري و انتقال فرهنگ به شمار مي آيد. گذشته از مباحث مربوط به زبان شناسي ، اكنون در حوزه مباحث قوم شناسي و جامعه شناسي ، مباحث وسيعي پيرامون نقش و كاركرد زبان در چارچوب مطالعات بين رشته اي مطرح شده است.»
-          زبان تنها وسيله سخن گفتن و رفع نيازهاي روزانه نيست ، بلكه وسيله انديشيدن ، جهان بيني ، عمل اجتماعي ، هويت اجتماعي ، روابط انسان ها و جوامع با يكديگر ، با جهان پيرامون و زمان هاي حال و گذشته و آينده است. بنابراين ، از بين رفتن يا تهديد زبان ، به معني از بين رفتن هويت فرهنگي و اجتماعي جامعه است.
-           ... بعدها كه تركان به حكومت رسيدند ، آن چنان پيوندي ميان زبان و انسجام اجتماعي ايران و هويت ملي مشاهده كردند كه علي رغم تعصب هاي گوناگون خود نه تنها زبان فارسي را كنار نگذاشتند كه در همين عهد ، ... ، فارسي ، - به عنوان يك زبان اقلیت - زبان رسمي غزنويان ، سلجوقيان و ديگر خاندان هاي ترك نژاد نظير تيموريان و گوركانيان قرار مي گيرد و تمام امور ديوان از طريق اين زبان صورت مي گيرد و آثار عظيم نظم و نثر فارسي در همين دوره ها پديد مي آيد . حتي آنان بعضا مبلغان و عامل گسترش زبان فارسي نيز بوده اند . ( همان طوري كه الان فارس ها زبان هاي ديگر را به رسميت مي شناسند و به آنها احترام  مي گذارند و ابزار رشد آنها را فراهم مي كنند. اعترافي كه حتي بي انصافان را هم به تعظيم وا مي دارد كه منش ترك ها در اداره سرزمين ها چگونه بوده و اينان چگونه اند؟!! )
-          ... بسياري از مححققان هويت را « وجه مميز » و « عامل تمايز » هر ملت ، قوم ، فرد ، گروه و ... از ديگران خوانده اند...         
اين چند مطلب خود گواه صادقي است بر اينكه تعاريف و مفاهيم زماني خوب است كه بازتاب دهنده انديشه و تفكرات كساني باشند كه قدرتمند و در باب رسيدن به اهداف خود هستند چرا كه همين مطالب باز گو كننده اين است كه وقتي:
يك آذربايجاني ساكن در ايران خواستار تحصيل به زبان مادري خود بوده و احترام به فرهنگ و زبانش را دارد ، آيا ايراني است يا نه؟
تعريف و محدوده آفريدن به سرزمين چند ملتي چون ايران تنها زاييده تفكراتي است كه مي گويند: " ... هر كس با فردوسي آشنا ، با مولوي مانوس ، با سعدي دم خور و با حافظ آسوده خاطر باشد ، ايراني است ... " و اگر با اشعار تركي شهريار زمزمه كند و داستان دده قورقود را بخواند و ماهني هاي آذربايجان را ترانه بخواند ، ايراني نيست!
 پس مي شود بگوييد: كه من ، ساكن كجايم؟ و آيا من ، با اين تعريف جزو ملت و مردمان بي سرزمين ساكن جهانم و يا اشغال گري سرزمين مرا اشغال كرده است؟!
وقتي من نمي توانم و يا بهتر بگويم نمي گذارند به زبان مادريم تحصيل كنم ، رسانه داشته باشم و ... اين مي شود كه: ... توجه پياپي ايرانيان به عنصر ادبيات ، به ويژه شعر به حدي آن را فربه ساخته است ، كه كمتر ملتي ، و شايد هيچ ملتي ، توان رقابت با ايراني را ندارد ... خوب راست مي گويي!!!
... در آخر فقط مي توان با استناد به نوشته اي از پاورقي صفحه 149 جوابي گرانسنگ داد كه:
سخن گوييد تا شناخته شويد ؛ كه آدمي زير زبانش نهان است!   ( نهج البلاغه )
 قضاوت شما چيست؟


No comments:

Post a Comment