Sunday, November 7, 2010

هزاره نسلی از سلسله توركتباران


  هزاره نسلی از سلسله توركتباران
 
دكتورهمت فاریابی
بررسی چگونگی رشد حوادث بعداز جنگ جهانی دوم ، تغییر تناسب موقعیت سیاسی و نظامی دولت ها و تسریع آزادی ملت ها از زیر بار استبداد نژادی ، قومی ، زبانی ، دینی و مذهبی در آسیا ، افریقا ، امریكای لاتین و بعضی ملل دیگر نمایانگر آنست كه در حال حاضر جهان به سوی پذیرش اصل حق تعیین سرنوشت ملی، كثرت گرایی قومی، اتنیكی ، زبانی ، دینی و مذهبی پیش رفته و طریقه دولت - ملت سازی با توسل به سركوب و ستم ، كارآیی خود را بیش از پیش از دست داده و سیمای دور از اخلاقی و انسانی خود ر در پیشگاه انصاف و عدالت برملآ مینماید انكشاف وضعیت سیاسی ، اجتماعی و نظامی سه دهه اخیر در افغانستان به وضاحت به اثبات میرساند كه اعمال اهرم سركوب و ستم ملی راه حل ایجاد ملت و تآمین وحدت ملی نبوده بلكه سرپوش گذاشتن بر واقعیت های انكارناپذیر وجود فرهنگهای گوناگون ملی و محلی است كه عموما با وقوع بحرانهای سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی همراه با ضعف و نابكاری دولتهای مركزی و افزایش حس خودآگاهی و خودارادیت مردم زیر بار ستم ، دوباره سر بر می آورد و چه بسا چهره قهرآمیز و آشتی ناپذیر به خود گرفته و برای دفاع از حقوق حقه خود خشونت و نافرمانی را به مثابه آخرین وسیله بخاطر رسیدن به هدف بكار میبرد . اینگونه اجبار میتواند ضریب خطر مشتعل شدن جنگ های داخلی را در بنای تعلقیت های قومی ، زبانی و مذهبی و فروپاشی دولت در جوامع كثیرالملیتی مانند افغانستان را بالا می برد .
این یك حقیقت مسلم است ، همانطوریكه تمامی نهادها و ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی از اصل تكثرگرایی و پلورالیسم تاثیر پذیرفته اند، ملیت ها و فرهنگها نیز از این امر مستثنی نیستند .
تلاش در جهت دستیابی به هویت ملی و فرهنگی و برخورداری از اصل حق تعیین سرنوشت ، خواست اكثریت ملیتهای گوناگون در تمامی كشورهایی است كه مثل افغانستان دارای تكثر فرهنگی و ملی هستند . در حال حاضر از 194 كشور عضو سازمان ملل متحد، نزدیك به 160 كشور، كثیرالمللیه و چند زبانه محسوب میشوند .
در آن كشورهاییكه هنوز حل مسئله قومی ، اتنیكی ، زبانی و مذهبی و استقرار عدالت اجتماعی در بنای برابری شهروندی یكی از موانع بزرگ ملت سازی بشمار میرود ، دولتها و نهادهای سیاسی و فرهنگی باییست راه های حل مناسبی اتخاذ نموده و ملت - دولت را با حفظ هویت قومی ، زبانی ، دینی و مذهبی ملیتهای مختلف و تآمین برابری در بین آنها ایجاد و بعدآ وحدت ملی را در بین آنها تقویت بخشند .مسلم است كه یكی از پیش زمینه های اساسی برای ایجاد جامعه دموكراتیك ، آزاد و مستقل عبارت است از رشد مساوی فرهنگ و حفظ هویت تاریخی هر قوم ساكن در كشور معین میباشد . مگر تلاش به حذف هویت فرهنگی و تاریخی اقوام از خصوصیات رژیم های شوونیستی و فاشیستی بوده كه به عقیده تاریخ نسبت عدم رعایت حقوق دیگران عاقبت به امحای نظام های مستبد انجامیده است .
با تفاوت از كشور های توسعه یافته در اكثر كشورهای روبه انكشاف یعنی جهان سوم همگونی كشوری و اتحاد ملیت ها بنابر علل تاریخی و سیاسی، كه عمدتا ناشی از پالیسی استعمار كهن ازیكطرف و حاكمان تبعیض طلب از جانب دیگر در این كشورها بوده ، ایجاد نشده است .
درحالیكه ملیت های متنوع از نظر زبانی، مذهبی، نژادی و اتنیكی در كشورهای توسعه یافته با حفظ هویت فرهنگی و تاریخی خود با آرامش در كنار همدیگر زندگی میكنند، ما شاهد ناآرامی ها و جنگهای خونین قومی ــ اتنیكی ، زبانی و مذهبی در كشورهای نظیر افغانستان ، عراق ، ایران ، پاكستان و بعضی ممالك دیگر رو به انكشاف هستیم . یكی از عوامل دردناك و تاریخی این وضع در همچون كشورها عبارت از رد و طرد اصل حق تعیین سرنوشت ملیت ها و تلاش مذبوحانه اقشار حاكم در اضمحلال ویا حداقل تحریف و سردرگم ساختن هویت فرهنگی و تاریخی اقوام ، برای تضعیف و زوال نقش و تآثیرگذاری آنها در حیات سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی جامعه میباشد .
افغانستان كثیرالملیت یكی از كشور های متبارز درین حوزه است كه تاریخ آن انواع استبداد را از سر گذرانده و حاكمان دوره های مختلف بخصوص در سده اخیر كوشیده اند تا هویت فرهنگی ملیت های زیر استبداد خویش را زایل و نقش آنها را در جامعه تضعیف نماید . این پالیسی از كتابخانه سوزی اقوام بومی گرفته تا تغییر نام محلات تاریخی قرآ و قصبات و حتی سرنگونی بُت بامیان ادامه یافت كه میتوان در باب كتابها نوشت .
درین بحبوحه بیش از یك قرن استبدادی بدون شك كه همه اقوام زیراستبداد افغانستان متضرر گردیدند اما فرهنگ و تاریخ ملیت هزاره بمثابه یكی از اقوام تورك تباریكه با استبداد مستقیمآ دست و پنجه نرم میكرد و چندین دوره زیر تیغ نسل كشی های جلادان تاریخی قرار گرفت ، بیشترین ضربات را در پیكر هویت اتنیكی خود نیز متحمل گردید . و امروز كه هویت اتنیكی هزاره بیشتر از دیگران مورد بحث حوزه های اكادمیك قرار میگیرد ، گویای این حقیقت است كه اصالت فرهنگی و هویت تاریخی این مردم سلحشور زیادتر از دیگران مورد تاخت وتاز قرار گرفته و آگاهانه تحریف گردیده است .
از قرار اسناد ، شواهد و مدارك تاریخ یك و نیم صد سال اخیر ، برای نابود ساختن ، تحریف و سردرگم كردن هویت تاریخی اقوام زیراستبداد بطور عام و توكتباران بطور خاص از جمله تورك های هزاره به مثابه قوم رو در رو با مستبدین تاریخ ، علاوه بر سركوبگری فیزیكی و نسل كشی ، روش های مختلف برای نابودی هویت فرهنگی و اتنیكی از جانب حكومت های فرمانروا بر سرنوشت مردم ، بكار رفته است كه بارزترین آنها به شرح ذیل ارایه میگردد :
اول - نابود كردن مستقیم كتُب تاریخی و فرهنگی مردم بومی كشور توسط عمال حاكمه كه سیاه ترین مقطع تطبیق این برنامه میتواند دوران امیرعبالرحمن ، زمان حكومت هاشم خان در چهره محمد گل خان مومند و دوره سیاه طالبان تلقی گردد كه سوختاندن كتابخانه ناصر خسروبلخی درپلخمری مركز ولایت بغلان تازه ترین نمونه آن در زمان طالبان است
دوم - نابود كردن آثار تاریخی مربوط اقوام مختلف كه بیانگر هویت تاریخی آن ها میباشد .
این میتود را میتوان بدو نوع مشاهده نمود یعنی نابود ساختن مستقیم و هدفمند آثار تاریخی مانند انفجار بت بامیان و نابود شدن آثار تاریخی در اثر بی توجه یی هدفمند حكام رژیم بر سر اقتدار كه مسلمآ تخریب بخشی از آثار تاریخی دوره تیموریان در هرات و بلخ ، درخطر نابودی قرارگرفتن برج های “ نصر” در غزنه و پلان هدفمند و خائینانه مقامات دولتی در تخریب قلعه “ بُست “ و نواحی آن در هلمند كه نماد امپراتوری غزنوی های “ فرهنگدوست میباشد (( اخبار جام جم و دویچه ویله )) و آثار تاریخی امپراتوری ظهیرالدین محمد بابور ( بابر ) در نقاط مختلف افغانستان مثال های زنده میتواند محسوب شود .
سوم - شیوه دیگری از مبارزه حاكمان مستبد برعلیه هویت تاریخی اقوام بومی عبارت از نامگذاری مجدد اماكن معروف تاریخی كه بیانگر هویت تاریخی اقوام زیر استبداد است میباشد .مانند سبزوار ( شیندند ) قره تیپه ( تورغندی ) بوینی قره ( شولگره ) قزل قلعه ( شیرخان بندر ) افغانكوت ، پشتونكوت ، پشتون زرغون وغیره
چهارم - تحریف نامهای تاریخی ، واژه ها و اصطلاحات متعلق به قوم مشخص و نسبت دادن كلمات و اصطلاحات مربوط یك قوم به قوم دیگر، شیوه دیگری از زایل كردن هویت تاریخی اقوام تحت استبداد بشمار میرود . البته در ادبیات و فرهنگ معاصر افغانستان موارد بیشماری در رابطه مشهود است .
پنجم - تاریخ نویسان وابسته به دربار كه مطابق میل و پالیسی نظام حاكمه قلم فرسایی كرده اند و كسانی هم كه تعلقیت های قومی ذهنی ایشان نسبت به بیان واقعیت های عینی چربو كرده است ، شیوه دیگری از تحریف و زایل ساختن هویت تاریخی اقوام زیر استبداد میباشد .
خطرناك بودن این طریق در آن نهفته است كه مواد این جعلنامه بنابر امكانات تبلیغاتی نظام حاكمه به منابع قابل دسترس واقعه نگاران دیگر قرار میگیرد كه آب را از بالا تا پایان آلوده مینماید .
ششم - استخدام و سواستفاده نظام های حاكم شوونستی از « روشنفكران » ضعیف النفس كه با روگردانی از هویت اصلی اتنیكی خود به تحریف هویت تاریخی خود دست یازیده و مطابق میل كسانیكه منافع شخصی او را تآمین میكنند ، قلم فرسایی میكند .
خطرناك بودن این شیوه در آن نهفته است كه جعلنامه چنین افراد خودفروخته به شكل اسناد معتبر در برابر واقعیت های تاریخی از طرف شوونیست های گوناگون استناد میگردد .
هفتم - مطالعات و تحقیقات سطحی دانشمندان خارجی كه تحت چتر پالیسی نظام حاكمه صورت گرفته است ، روش دیگری برای انحراف هویت فرهنگی و اتنیكی اقوام میباشد .
چنین پروژه ها از یكطرف از منابع جعلی تاریخ نگاران درباری متآثر میباشد و از جانب دیگر عدم شناخت زبان و فرهنگ محیط و دشواری های ورود به عمق جامعه و دسترسی به منابع اصیل بنابر پالیسی دولت و صعب العبور بودن سفر ، هرگونه تحقیقات را به انحراف میكشاند .
هشتم - هویت سازی كشور های همجوار به شمول استعمار انگلیس برای مردم افغانستان مطابق به مزاق سیاسی خود روش دیگری برای انحراف دادن هویت تاریخی اقوام تحت استبداد میباشد . چون افغانستان همیشه كشور حایل بین شرق و غرب بوده و انگلیس و روسیه با حرص بیشتر از دیگران برای حفظ منافع سیاسی خود با همدیگر به رقابت پرداخته و هویت تاریخی اقوام این كشور را برای تعقیب منافع درازمدت خود قلم خور كرده است .
كشور های همجوار نیز در هویت سازی اقوام افغانستان بنابر مشتركات اتنیكی ، زبانی ، قومی ، مذهبی و بالآخره تعقیب منافع سیاسی خود شریك بوده و در تحریف هویت عینی اقوام بی تآثیر نبوده است . مسلمآ هركدام ازین مسایل مستلزم تشریحات طویل است كه میتواند هریك به باب جداگانه مطالعه و بررسی گردد .
با حضورداشت فاكتور های هشت گانه فوقآ الذكر ، تعریف هویت اصیل تورك هزاره بستگی كامل با شناخت عمیق تاریخ توركان با تمام شاخ وبرگ آن در خراسان ، منطقه و جهان دارد كه ذكر قطره یی از آن بحر ( آفرینش های هنری ، ادبی و تاریخی ) میتواند رهگشای تصور صادق منشآ اتنیكی و تاریخی این مردم سلحشور گردد .
به باور تاریخ ، اركیولوژی و باستانشناسی، پیشینه تاریخی تورك ها به هزاران سال قبل از میلاد مسیح گزارش داده میشود .
آسیای مركزی بشمول بلخ باستان ، توركستان چینی و آسیای صغیر كه وطن اصلی تورك ها بشمار میرود ، گسترش اقوام مختلف تورك در آسیا و اروپا از همین نقاط آغاز گردیده و برای امروز تورکان دنیا در وسعتی از سیبیریا تا حوزه بالکان عمدتاً در کشورهای قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان، ترکمنستان، روسیه، مغلستان ، چین، جمهوری آذربایجان، افغانستان، ایران، ترکیه ، قبرس ، عراق و در برخی کشورهای دیگر پراکنده زندگی كرده و به شاخه های متعدد توركی منقسم شده اند كه با لهجه های مختلف توركی و بعضآ به زبانهای عارضی صحبت نموده و بنام های قومی ذیل معروف اند كه بارزترین آنها به ترتیب الفبا یادآوری میگردد :
یك - اوزبیگ - عمدتآ متوطن در اوزبیكستان - افغانستان بوده و زبان ایشان توركی اوزبیگی « چُغتایی » میباشد .
دو - آذری - عمدتآ متوطن در جمهوری آذربایجان ، ایران و قسمآ عراق بوده و زبان آنها توركی آذری قلمداد شده است .
سه - اویغور - عمدتآ متوطن در جمهوری خلق چین بوده و زبان شان توركی اویغوری میباشد .
چهار - ایماق - « این كلمه مُغلی در اصل اویماق به معنی قوم است » عمدتآ متوطن در افغانستان بوده و زبان آنها دری (( و ساكنین ایماق ولایات اوزبیگ نشین زبان اوزبیگی )) میباشد . كاتب هزاره در صفحه ??? كتاب خود بنام « نژادنامه افغانی » درباره قوم ایماق چنین مینویسد “ اویماق كه به اصطلاح تاتار و مغل قوم ویا حصه جمعیت متحدالاصل اند كه در افغانستان چهار فرقه چون تایمنی ، هزاره ، تیموری و زَوری موجود است كه بنام چهار ایماق یاد میشوند “ .
پنج - اسیت - اسیت شمالی و اسیت جنوبی مربوط بخش قفقازی روسیه فدراتیف بوده و زبان ایشان اسیتی میباشد .
شش- ازره « هزاره » - عمدتآ متوطن در افغانستان ، پاكستان ، ایران و عراق بوده و زبان ایشان هزاره گی میباشد . هزاره گی عبارت از لهجه خاص زبان دری است كه از بیست تا بیست و پنج درصد آنرا اصطلاحات توركی مُغلی و توركی چُغتایی تشكیل میدهد .هزاره كه در گویش اصلی خود مردم “ ازره “ است ، برای اسم مكان نیز كاربرد دارد . مثلآ گفته میشودمن از ازره آمدم “ یعنی كه من از جای زندگی هزاره ها آمدم .
هفت - باشقر - عمدتآ متوطن در جمهوری خودمختار باشقرتستان (( روسیه فدراتیف )) بوده و زبان ایشان توركی باشقری میباشد .
هشت - بیات - متوطن بشكل پراگنده در افغانستان و كشور های همجوار بوده و زبان اكثریت ویا رسمی كشور های ساكن را پذیرفتند .
نه - تایمنی - كه بشكل پراكنده در افغانستان زندگی میكنند ، و زبان آنها دری میباشد . لغت تایمنی را بعضی ها به معنی سوار به « تای » ترجمه میكنند . تای به زبان توركی معنی چوچه اسپ را میدهد و « مِنماق» سوار شدن صیغه مصدر و “ مِن “ صیغه امر سوار شو معنی دارد .
ده - توركمن - عمدتآ متوطن در توركمنستان ، افغانستان ، ایران ، عراق بوده و به زبان توركی توركمنی صحبت میكنند .
یازده - تورك عثمانی - عمدتآ متوطن در توركیه و به زبان توركی عثمانی گپ میزنند .
دوازده - تورك قبرس - عمدتآ متوطن در قبرس بوده و زبان ایشان توركی عثمانی میباشد .
سیزده - تاتار - عمدتآ متوطن در جمهوری خودمختار تاتارستان (( روسیه فدراتیف )) و قسمآ در افغانستان بوده و زبان آنها توركی تاتاری میباشد .
چهارده - داغستانی - عمدتآ متوطن در جمهوری خودمختار داغستان (( روسیه فدراتیف )) بوده و زبان آنها توركی داغستانی میباشد .
پانزده - چیچن - متوطن عمدتآ در جمهوری خودمختار چیچن (( روسیه فدراتیف )) بوده و زبان ایشان چیچنی است .
شانزده - اینگوش - عمدتآ متوطن در جمهوری خودمختار اینگوشی (( روسیه فدراتیف )) بوده و زبان شان اینگوشی میباشد .
هفده - قزاق - عمدتآ متوطن در جمهوری قزاقستان و قسمآ در شمال افغانستان بوده و زبان ایشان توركی قزاقی میباشد
هژده - قرغز - عمدتآ متوطن در جمهوری قرغزستان بوده و زبان آنها توركی قرغزی میباشد
نزده - قزلباش - عمدتآ متوطن در افغانستان و ایران بوده و زبان آنها دری - فارسی میباشد
بیست - مُغل - عمدتآ متوطن در جمهوری مغلستان و قسمآ در چین بوده ، زبان آنها توركی اویغوری میباشد ولی بنابر عوامل متعدد تاریخی - فرهنگی نسبت به دیگر لهجات زبان توركی به ثقلت گراییده و مفاهمه را با دیگر اقوام تورك تبار مشكل كرده است . مثلآ « ینگی ییل » و یا« ینی ییل » در زبان توركی سال نو را گویند ولی در مُغلی « جَن شیل » میگویند . « دومبره » دنبوره ، در زبان مُغلی « دامبر» گفته میشود ، « تیمر » آهن ، در زبان مُغلی « تومور » گویند و قس علی هذا .
اصلآ تمام زبانهای مربوط به خانواده زبان توركی منسوب به زبان التصاقی است “ یعنی علاوه بر ریشه کلمات که از یک یا چند هجا تشکیل می یابند، ادات پیوندی وجود دارد “ اما برای امروز زبان توركی معاصر دارای دو شاخه اصلی میباشد :
یك - توركی شرقی
دو - توركی غربی
توركی شرقی دارای لهجه های متعددی است از قبیل : توركی اؤزبیگی ، توركی قیرغیزی ، توركی قازاقی ، توركی اویغوری و … .
توركی غربی دارای چهار لهجه عمده است : توركی توركیه عثمانی ، توركی آزربایجانی ، توركی توركمنی و توركی قاقا اوزی و .... .
لازم به یادآوری است كه در بین تمام زبانهای توركی كه در فهرست تذكار رفت ، زبانهای داغستانی ، چیچن ، اینگوش و اسیتی شاخه هایی است كه به نسبت متآثر بودن از عوامل مختلف رشد و دگرگونی فرهنگی نمیتواند با توركی گویان مستقیمآ مفاهمه نماید . اما سایر زبانهای مذكورتوركی مشكلات جدی تفاهم باهم ندارند .
دولتها و امپراتوریهای با عظمت توركها از جمله قاراخانلیان، اتابكان ، كوشانیان ، یفتلیان ، غزنویان، سلجوقیان، تیموریان ، بابریان ، تاتار - مُغلیان ، خوارزمشاهیان، صفویان، افشاریان، عثمانیان و … میباشد .
ایرج حسنی نویسنده مقاله (( نگاهی به تاریخ اولین تمدن جهان)) « سومرها » چنین مینویسد :
سومرها در جنوب عراق امروزی و شمالغرب خلیج سومر زندگی كرده و مدنیتی با كیفیت درست كرده اند . زمان آمدن سومر ها به این خاك ها به صورت دقیق معلوم نیست ، لكن متخصّصهای تاریخ قدیم نشان می دهند كه ، سومرها 4500 سال قبل ازمیلاد در جاهای نشان داده شده اولین مدنیت روشن بشریت را به وجود آورده اند، شهرهایی مانند :
اور “ ، “ اوروك “ ، “ ائرئخ “ ، “ نیپ پور “ ، “ كیش “ ، “ له كش “ ، “ لرسا “ ....... كه مراكز بزرگ مدنیت بودند ساخته اند . پس میتوان گفت سومرها حداقل 500 سال قبل از آن، یعنی 5000 سال قبل از میلاد در خاكهای عراق ” امروزی “ بوده اند . یعنی تخمیناً می توان گفت سومرها 4500-5000 سال قبل از میلاد به بین النهرین آمده اند .امروزه می توان گفت كه تمامی متخصّصهای تاریخ قدیم به این باور اند كه سومرها از وطن اصلی توركان یعنی آسیای میانه به عراق آمده اند .
متخصّص مشهور حقوق "علی پاشا صالح" در اثر " حقوق تاریخی" خویش درباره اصلیّت سومرها، راهی كه عبور كرده اند و قانون های كه به وجود آورده اند چنین می نویسد :
«
نزدیك به هفت هزارسال پیش ، قومی به نام سومر در جستجوی خاكهای حاصلخیز از راه قفقاز وشمالغرب ایران ( آذربایجان شمالی و جنوبی امروزه ) به قسمت های جنوب بین النهرین آمده و جنوب عراق را برای خود وطن كرده اند . آنها در ابتدا سومر و بعداً با نام "بابل" معروف شدند . سومرها با خط میخی بر روی لوحه های گلی ، هزاران قانون و سرگذشتهای خود را به زبان سومری نوشته اند . این لوحه ها در موزه های بزرگ جهان نگه داری میشود . »
علی پاشا صالح در جای دیگر اثر خود چنین مینویسد :
ساكنان اصلی آسیای مركزی توركها هستند .اولین مدنیّت ها به خصوص "سومر" ها و"هیت" ها كه مدنیت را به وجود آورده اند، دراین گهواره بشریّت به وجود آمده و مهاجرت كرده اند، از طوایف تورك نژاد بوده اند ........ و بسیاری از كلمات زبانهای امروزی ریشه توركی دارند...»
ایرج حسنی معتقد است كه سومرها اولین به وجود آورنده های مدنیّت هستند . او مینویسد ،
تا عصر بیستم نظر عمومی موّرخان عبارت از این بود كه ،در منطقه ما« ایران زمین » و حتی اولین مدنیّت بشریّت در مصر و یونان قدیم به میدان آمده است . لاكن از اوایل قرن بیستم كنده كاری ها و جست وجوهای علمی عكس این ادعّا ها را ثابت كرده است .دیگر امروز تاریخ ، دلایل و مدركهایی ، به طور قطعی ، نشان می دهد كه ، نه فقط اولین مدنیت در مصر به وجود نیامده است بلكه همین مدنیّت مصر از مدنیّت سومر به وجود آمده است .
نویسنده مقاله استناد میورزد كه متخصص مشهور تاریخ قدیم پروفسور “ وولی “ Woolley “ كه از طرف دانشگاه “ پنسیلوئنییا “ و موزیم بریتانیا رهبر هیآت كنده كاری های شهر "اور" رفته بود، بعد از كنده كاری ها در كتابی كه در مورد سومرها نوشت به شكل قطعی ثابت كرده است كه « خلق سومر در بین النهرین دو هزار سال قبل ازمصری ها به اوج شهرت رسیده و فرضیه مدنیت “مصر قدیمی تر است “ را شكسته و ردّ كرده است .سومرها چهار هزار سال قبل از میلاد از مراحل والای مدنیّت گذشته وبه مصر،آشوری، آسیای كوچك، كئرت و یونان راه نشان داده اند
سومرها اولین قانون گذاران بشریّت
به باور نویسنده مقاله (( نگاهی به تاریخ اولین تمدن جهان)) « سومرها » امروزه تقریباً همه مورّخان تاریخ قدیم به این فكر هستند كه ، بر اساس معلوماتیكه تا امروز بدست هست ، سومرها اولین قانون گذاران بشریّت شده و قوانین حمورابی بسیار زیاد پس از سومرها و بر اساس آن ها به وجود آمده است وفكرهای علی پاشا صالح در این مورد لایق دقّت است . او می نویسد: « مجموعه قوانین حمورابی ، پس از ویران شدن سومرها ، بر اساس قوانین و عادت - عنعنه های آنها نوشته شده است . مضمون اكثر آن قانون ها از مجموعه آن قانون ها اقتباس شده است كه ، شاه "اور" "دونگی-dungi" نوشته بود . به غیر از مجموعه های "نیسابا-nisaba" و "هانی-hani" شاهان طایفه "ایسئن" نیز مجموعه قانون به وجود آورده بودند
نویسنده مقاله در مورد خطّ سومرها چنین میگوید :
عالمان اروپا و آمریكا كه درنتیجه كنده كاری هایی كه در بابل، شوش، ،اور، نیپ پور، و سایر نقاط شهرهای سومر- ایلام ، كوزه و لوحه های سنگی و اثرهای نوشته شده ی بی شماری كه همه آنها به خط میخی نوشته شده است یافته اند، در موزیم های اروپا و آمریكا نگه داری میشود . به فكر عالمان تاریخ شناس بزرگ خط میخی را سومرها اختراع كرده است . طول چند هزار سال، در این منطقه اكثر خلقها از الفبای میخی استفاده می كردند .
سومرها به حیات و مدنیّت بشر چه چیزهایی آورده اند؟
آقای ایرج حسنی مینویسد كه سومرها به حیات عموم بشر و مدنیّت آن خدمات بزرگی كرده و خیلی چیزها را به آن ارمغان آورده اند . از این خدمات می توان گفت :
یك - قانون گذاری در جامعه و اداره جامعه بر اساس آن .
دو - ایجاد كردن الفبا برای تثبیت زبان گفتاری ،با الفبای میخی تظاهر كرده است .
سه - شروع علم ها وشاخه های مختلف صنایع با سومرها و بعدها به واسطه ملّت های مختلف از نسل به نسل آمده و به صورت تكمیل شده به درجه امروزی رسیده است .
چهار - شب و روز را به 24 ساعت ، هر ساعت را به 60 دقیقه و هر دقیقه را به 60 ثانیه تقسیم كردن نیز یادگاری از سومرها است .
پنج - این یك حقیقت علمی است كه تقسیم دایره به 360 درجه ، از دوران سومرها مانده است .
شش - كشف تعدادی از فلزّات ، از آن جمله آلمونیوم .
، نویسنده مقاله برای تآیید ادعایش كه سومری ها از آسیای میانه یعنی وطن اصلی تورك ها بطرف عراق امروزی هجرت نموده است و از مردم تورك آسیای میانه میباشد ، چند مثال از كلمات سومری و شباهت آن در توركی امروزی یاددهانی مینماید :
سومری “ ایككی“ توركی “ ایكی “ فارسی “ دو ء
سومری “ اوش “ توركی “ اوچفارسی “ سه “ء
سومری “ بیلگاتوركی “ بیلگلی “ فارسی “ فهم ، دانش “ء
سومری “چولپان“ توركی “ چوبان “ فارسی “ چوپان ء
سومری “دیریگ“ توركی “ دیرینفارسی “ گفتمان یا گفتن “ء
سومریگولین “ توركی “ گولیش “ فارسی “ خندان “ء
سومری “ ایب “ توركی “ ایپ “ فارسی “ تار ، نخ ء
سومری “ گیم “ توركی “ كیمفارسی “ چه كسی ؟ء
لازم به یادآوری است كه در مآخذ این كلمات با الفبای لاتینی ادآ شده است .
دكترحسین محمدزاده صدیق در كتاب “یادمانهای توركی باستان” ( صفحه 28-27) در این زمینه می نویسد : در حدود 3000-3200 سال پیش از میلاد مسیح ، نخستین آثار تاریخ ادبیات توركی در شهر سومری ” اوروق” ایجاد شده است .
در سرزمین میان دجله و فرات، نخستین نگارندگان آثار مكتوب توركی سومری ، با نی های نوك تراشیده بر روی الواح گلی پخته می نگاشتند .
در سده های بیستم و هفدهم پیش از میلاد ، اكدیان توانستند فرهنگ پیشینی سومری را اخذ كنند و با جهان بینی فلسفی خاص، آن را جاودان سازند .
با توجه به كتب ارزشمندی چون كتابهای پی‌یئرآمیه، دكتر ضیاء صدر، پروفسور دكتر زهتابی و ... می‌توان به صراحت گفت كه (( آسیای صغیر و قفقاز به مثابه مهد زیست تورك ها )) از حدود هفت هزار سال قبل جایگاه تمدنهای نامبرده می‌باشد .در این مورد نیز چندی پیش یك هیأت باستانشناسی آمریكایی - ایرانی در تپة “ حسنلو “ به كشفهای ارزشمندی دست یافتند. رهبر این هیأت ( رائبرت دالسون ) بعد از تحقیقات فراوان، تاریخ این منطقه را به ده دوره تقسیم كرد كه اولین دوره حدود 6000 سال قبل از میلاد و چهارمین دوره مربوط به 1300 سال قبل از میلاد تا 800 سال قبل از میلاد می‌باشد. كه اولین دور مربوط به هوریها و آخرین دوره مربوط به مانناها می‌باشد.
در سال 1970 میلادی نیز در ایسیک گؤل « ایسغ كول » قزاقستان طبق سیمینی از قبر شاهزاده ای کشف گردید که بر روی آن دو سطر و با حروف اورخون و به ترکی قدیم نوشته شده بود:
«
پسر پادشاه در 23 سالگی از دنیا رفت؛ سر مردم ایسیک به سلامت باد».
قدمت این نوشته به وسیله رادیوکربنیک “ سریلیك “ و با تحقیقات دانشمندان شوروی (سابق) 500 سال قبل از میلاد مسیح تشخیص داده شد.

پایان قسمت اول

دوم سپتمبر 2007 میلادی

dr.faryabi@live.nl

www.drfaryabi.blogspot.com

رویكرد ها :
یك -افغانستان در مسیر تاریخ “ غلام محمد غبار
دو - حقیقت التواریخ “ علامه عبدالحق مجددی
سه - كاتب هزاره “ نژادنامه افغانی
چهار - مقاله ایرج حسینی “ نگاهی به تاریخ اولین تمدن جهان “ كه به منابع ذیل اشاره میدهد :
الف - آذربایجان در سیر تاریخ - صفحه 262
ب - تاریخ دیرین توركان ایران - پرفسور زهتابی . چاپ شده در هفته نامه « سینا » شماره 140 - 17/5/1386
ت - تاریخچه هفت هزار ساله زبان تورکی در آذربایجان
ث - اسناد:ایران توركلرینین اسكی تاریخی،محمد تقی زهتابی-
ج - حقوق تاریخی،علی پاشا صالح- پیرنیا، جلد1-اولجاس سلیمان،آزی یا.استانبول-.
چ - دكترحسین محمدزاده صدیق “یادمانهای تركی باستان” ( صفحه 28-27)
ح - تاریخ ایلام - پی یئر آمیه (ترجمه شیرین بیانی) صفحات 3 ، 50 ، 51 ،60، 66 .
د - امپراتوری ترك ماد قسمت اول
ذ - متن كامل كتاب ترك ها و ایران قسمت اول
ر - ترکهای سومر، بانیان تمدن بشری قسمت اول )) .
پنجم - مقاله سید احمد شا ه د و لتی فاریا بی“ شانزده قرن حاکمیت تورک تباران درآسیا واروپا
ششم - یادداشت های نویسنده درمورد زبان و تاریخ مغلستان
http://www.junbesh.net/Dr-hemat-10.htm

--
ياشاسين آذربايجان


No comments:

Post a Comment