Monday, December 6, 2010

آذربایجان در کربلا

این که امام حسین(ع) و یارانش چگونه ایثار نمودند چیزی است خارج از عقل ناتوان بشری؛عشقی که فقط خدا می داند.اما در وصف امام حسین(ع) و قیامش همین بس که در قرون معاصر سرمشق بسیاری از قیامها و انقلابهای بشری – من جمله انقلاب هند و انقلاب اسلامی ایران- همین قیام اباعبدا... بوده است.قیام کل ایمان بر کل کفر.اینکه امام حسین(ع) و یارانش چه ها کردند ، چگونه جنگیدند و شرح رشادتهایشان را بار ها خوانده ایم.و واقعه عاشورا و سرگذشت شهیدان و اسرا ، را سالها از منابر و رسانه های گروهی شنیده ایم.اما آنچه مسلم است قیام کربلا ، حربی معمولی نبود بلکه هر آنچه داشت درس بود .درسی برای آیندگان.درس "هیهات من الذله" ؛ درسی برای همه مظلومان عالم، که یک لحظه آزاده زیستن به یک عمر آزاد بودن می ارزد.دریغ که کربلا را فقط ظاهر کردیم و درسهایش را فراموش.

اما هدف از نگارش این سطور مختصر تکرار مکررات نیست، بلکه جواب مختصری به سوال ابتدای بحث است و حضور ترکها در جمع 72تن یار باوفای امام حسین(ع) .بر کسی پوشیده نیست که ترکها پس از پذیرفتن اسلام ، چه خدماتی در گسترش اسلام در سرتاسر جهان داشته اند، تا جایی که مورخین بنام جهان بدون تردید ترکها را شمشیر اسلام و گشاینده قلوب کفار معرفی کرده اند.هنوز تاریخ نقش محمود غزنوی و سلاله او را در گسترش اسلام در آسیای مرکزی و نواحی از اروپا را فراموش نکرده است.یا شمشیر نادرشاه افشار که اسلام را تا قلب شبه قاره هند گسترش داد. وخلجها که تا بنگال و تبت پیش رفته و جمع کثیری از مردم آن مناطق را با اسلام آشنا کردند.و صفویان که حتی دشمنی با برادران عثمانیشان را به جان خریدند و لی در رسمی کردن تشیع در سرزمینهای تحت تصرفشان لحظه ای تردید نکردند.عثمانیها را نیز نباید فراموش کرد؛ زمانیکه 500 سال بر نواحی از اروپا و آفریقا حکومت کردند ومردم آن مناطق را با اسلام آشنا نموده و یادگارهای بی نظیر تاریخی و فرهنگی به جای گذاردند.تا جایی که امروزه هنوز هم در اروپا هر جا نامی از ترکها می آید اسلام را تداعی میکند و واژه ترک و مسلمان معادل و در معنای هم به کار می روند.

اما سوال اصلی کربلاست.جایی که مسیحی ، مسلمان ، سیاه و سفید کنار هم جمع شدند تا عشق را بیافرینند.جایی که نژاد ، زبان و رنگ مفهومی نداشت.عدالت،عدالت محض بود و اسلام،اسلام ناب.هرآنچه بود ایثار بود شوق در رکاب حق بودن و بس.جایی که دو دلاور ترک ، خالصانه وتا آخرین نفسهایشان برای زنده نگه داشتن اسلام ناب محمدی شمشیر زدند و در دامان مبارک سیدالشهدا جان دادند.صحبت از مسلم اردبیلی است و پسرش. دو ترک،دو آذربایجانی سرمست پر گشودن به سوی حق،از بقیه یاران سبقت جسته و جان ناچیزشان را فدای سرور وسالار شهیدان ، فدای احیای دین حق نمودند. از مسلم آذربایجانی و فرزندش شاید اطلاعی نداشته باشید.و شاید به کل منکر وجود چنین افرادی باشید.البته حق دارید.چون تا کنون نه در منبری از ایشان صحبت رفته است و نه در برنامه های صدا وسیما اسمی از ایشان آورده شده است . جایی نمی شنوید که امام حسین(ع) به همراه حبیب ابن مظاهر بدن غرق در خون و بریده بریده غلام و یار وفادار خویش-مسلم- را از میدان بیرون آورده ، وی را در آغوش گرفته می فرمایند: " ای مسلم، سلام مرا به اهل بهشت برسان، که من هم بزودی به شما خواهم پیوست " یا نمیدانید آخرین وصیت مسلم آذربایجانی را به حبیب ابن مظاهر؛ که ای حبیب " وصیتم این است که جانت را فدای حضرت امام حسین(ع) نمایی و خدمت به او را سعادت دنیا و آخرت بدانی" و ... . اما برای آنان که اهل مقتل خوانی هستند مسلم و پسرش غریبه نیستند.چه در مقتل های عربی،چه فارسی و چه ترکی به نام مسلم اردبیلی و پسرش و ،سجایای اخلاقی و رشادتهای آن دو اشاره شده است. چنانکه شیخ عباس قمی در منتهی الآمال می نویسد که مسلم خود را به لشکر دشمن زده و حین جنگ این چنین رجز می خواند:

البحر من طعنی و ضربی یصطلی

وابحر من سهمی و نبلی یمتلی

اذا حسامی فی یمینی ینجلی

ینشق قلب الحاسد المبجل

سپس تا هفتاد نفر از دشمنان را به هلاکت رسانده و درنهایت شهید می شود.همانطور که گفته شد این روایت در مقتلها و کتب تاریخی بسیاری نقل شده که از آنجمله تاریخ طبری است.به عنوان نمونه در کتاب حدیقه السعداء،نوشته مولا محمد فضولی شهادت مسلم و پسرش بدینگونه روایت شده است:

وقاص بن مالکین شهادتیندن صونرا،مسلم آذربایجانی ساقی بزم رزم اولوب، نعره مستانه ایله گنبد گردونه سس لر بیراقیب ، چوق بی خبرلری جمع فنادن سرمست ائتدی.گاه شمشیر آتشبارله مقاتله و گاه تیر تیز رفتارلا محاربه قیلور کن کثرت جراحتدن ضعیف اولوب مرکبیندن دوشدی.حضرت امام و حبیب مظاهر اوزرینه گلوب،اونی معرکه دن چیقاروب صف سپاهه یئتیردیکده هله حیاتیندان بیر رمق وارایدی.حضرت امام آییتدی: " ای مسلم اهل بهشته سلاموم یئتور کی،بن دخی تئزلیکجه گلمکده یم". مسلم گوز آچوب، تبسم قیلوب بو مضمونلا گویا اولوب کی:

ای خوش اول ساعت کی جان،صرف ره جانان اولا

گوستروب عاشیق وفا، معشوقینه قوربان اولا

حبیب مظاهر آییتدی: ای مسلم، اگر بیلسئیدوم سندن صونرا قالدوغومی ، التماس وصیت ائده ردوم. مسلم آییتدی: ای حبیب وصیت بودور کی، حضرت امامه جانون فدا قیلاسان و اونون خدمتین سعادت دنیا و آخرت بیله سن. بو تکلمده ایکن روحی آهنگ روضه رضوان ائتدی.رحمه ا... علیه

اوندان صونرا اونون نقد پاکی و خلف صالحی-آذربایجانلی مسسلمون اوغلو- میدانه گیروب پدر بزرگواری نون انتقامین الوب ، بیر شقی ضربتیله بزمگاه بقایه انتقال ائتدی.رحمه ا... علیه.

خوش اول عاریف کی بیلدی ملک دونیانین سرانجامین

حیاتیندان طمع بولمایوب،ایچدی اجل جامین

از نام اصلی مسلم چیست،و اینکه از کدام منطقه اردبیل است و کی به خدمت امام حسین(ع) رسیده، اطلاعات چندانی در دست نیست(حداقل تا زمان نگارش این سطور اطلاعات زیادی توسط نگارنده کسب نشد) گرچه مهم حضور ، عشق و خدمت مسلم و فرزندش به امام حسین(ع) بوده که نام وی را در تاریخ ماندگار نموده است،اما جای سوال دارد که چرا درسده اخیردر برنامه های مختلف مذهبی نامی ازاین دو شهید آذربایجان برده نشده و یا اگر هم برده شده صرفا به اطلاعات کلیشه ای بسنده شده است؟مگر نه اینکه آندو هم چون 70تن دیگر راه خدا را برگزیدند و خالصانه در راه عقیده جان بر کف گرفتند؟مگر نه اینکه اسلام دین عدالت است و این کربلا بود که اسلام را زنده نگه داشت؟مگر نه اینکه مسلم آذربایجانی و پسرش هم از شهدای کربلا بودند؟

در هر حال عشقی که مسلم و پسرش به آقا اباعبدا... الحسین(ع) داشتند بر کسی پوشیده نیست.عشقی که سالها در قلب مردم آذربایجان نسل به نسل به ارث رسیده و هنوز هم زنده است.عشقی که بشارتگر ملا محمد فضولی برای خلق حدیقه السعدا بود و مقتل ملا حسین دخیل مراغه ای را آفرید.در قلم ملا محمد تقی گولزاری قمری دربندی نفوذ کرد و کنز المصائب را خلق نمود و یا در سحاب الدموع ملا محمد نخجوانی نقش بست.عشقی که در آثار شاعران بزرگی چون حاج صراف تبریزی، حکیم لعلی، ابوالحسن راجی، سید عظیم شیروانی ، میرزا حبیب قدسی، شکوهی، میرزا علی اکبر صابر، علی آقا واحید و شهریار در قالب نوحه و ذکر مصائب کربلا خودنمایی کرد.عشقی که اینک دسته های عزاداری ترکها را در سرتاسر جهان زبانزد خاص و عام کرده و همه ، چه ترک و چه غیر ترک را مسحور خویش نموده است.عشقی که با نوحه های معنوی و سراسر واقعیت عرفایی چون بیضاء اردبیلی، یحیوی، مضطر،ا نور، منعم ، منزوی ها به اوج رسیده و با صدای عاشقانه سلیم موذن زاده، داوود موذن زاده، محمد باقر تمدن، داوود علیزاده ها آمیخته وعزاداری آذربایجانیها را رنگ دیگری داده است.

آری ،عشق مسلم اردبیلی و پسرش عشقی اصیل بود.عشقی ناب و سرشار از شناخت. شناخت بزرگترین درس یگانه آموزگار مظلوم تاریخ به همه مظلومان عالم؛ درس "هیهات من الذله" .

منابع و ماخذ:

1- ایران تورکلرینین اسکی تاریخی،پروفسور محمد تقی ذهتابی

2- تاریخ طبری،ابو جعفر محمد بن جریر طبری

3- حدیقه السعدا ، ملا محمد بن سلیمان فضولی

4- لهوف ، سید بن طاووس

5- مقتل ابی مختف،لوط بن یحیی بن سعید بن مخنف

6- منتهی الآمال،حاج شیخ عباس قمی

No comments:

Post a Comment