Wednesday, May 2, 2012

اعتقادات تركان قزلباش اوليه


مئهران باهارلي


سؤزوموز

يكي از معاني ضمني قزلباشي، ادامه و حفظ فرهنگ، آداب و رسوم توركي ماقبل اسلام پس از پذيرش آن است. به اعتباري گروههاي تركي كه امروزه قزلباش و يا تركان علوي ناميده مي شوند كساني هستند كه فرهنگ توركي پيش از اسلام را به طور نسبي حفظ كرده و نسبت به ديگر گروههاي اعتقادي ترك بيشتر از همه به ريشه هاي توركي خويش وفادار مانده اند. انسان قزلباش، تركي است كه به سختي از باورها، رسومات و فرهنگ تركي پاسداري مي كند. قزلباشهاي ترك با پذيرش اسلام مانند بعضي از توركهاي شهرنشين و تاجر، فرهنگ اوليه خود را فراموش نكرده و عربيزه-فارسيزه نشدند. حتي قبل از آنكه نام قزلباش در قرن ١٥ ميلادي رايج شود، فرهنگ و سبك زندگي گروههاي كوچنده و يا نيمه كوچنده و روستائي تورك با گروههائي كه در آينده قزلباش خوانده شدند به هيچ وجه متفاوت نبوده است. به تثبيت عبدالقادر اينان در كتاب بازمانده هاي شامانيزم در توركان مسلمان Müsülman Türklerde Şamanizm Kalıntıları- Türk Tarih Yayınları))، مسلماني توركهاي اوغوز در آناتولي و آزربايجان قرن سيزده و چهارده ميلادي صرفا عبارت بوده است از وضو گرفتن از آب پاك و دو ركعت نماز خواندن، آنهم موقعي كه در مخمصه اي گير مي كرده اند. اما خبري از عبادات واجب اسلامي ديگر مانند روزه و زكات نبوده است. دليل اين امر آن است كه تركان مذكور كه اساسا از اوغوزها تشكيل مي شده اند، پس از قبول اسلام هم رسومات و عادات توركي پيش از اسلام خويش را حفظ كرده و ادامه داده اند. چنانچه در گونه اي از داستانهاي دده قورقوت كه محل وقوع آنها در آسياي صغير و قفقاز جنوبي است برخي از سنن و عادات رفتاري توركان قديم از جمله تك همسري، باده نوشي (قيميز)، مقدس شمردن ساز (قوپوز)، دروغ نگفتن، آزادي و برابري زنان با مردان، نام بردن از پديده هاي طبيعي به هنگام سوگند خوردن، ورزشهائي چون راندن اسب و كشتي گيري و شمشيركشي و ... زنان و مردان ذكر مي شود. امروز نيز اين ارزشها در ميان گروههائي كه علوي قزلباش ناميده مي شوند، كمابيش زنده است. كوه، آب، جنگل، عدد دوازده و آتش هنوز هم مقدس شمرده مي شوند. به آتش سوگند خورده مي شود، بر روي آن آب ريخته نشده و بدان پشت برگردانده نمي شود. علي رغم قوانين محدود كننده اسلامي و فشارهاي اجتماعي و دولتي موجود در جوامع و كشورهاي منطقه، در ميان تركهاي قزلباش امروزين نيز موقعيت برابر زنان با مردان تغيير اساسي نكرده است. رسومات مربوط به پس از مرگ كه امروزه بويژه ميان تخته چيها (آغاج اري-آقاجاري-آغاجري-قاجار-قجر) در تركيه رايج است تماما رسومات توركي ماقبل اسلام است.

علوي نام عمومي پنج جريان غالي شيعي است

مذهب قزلباشي علوي غير از مذهب شيعه امامي است. دقيقتر، مذهب علوي از اسلام هترودوكس، در مقابل شيعه از اسلام اورتودوكس قرار دارد. امروزه مذهب علوي نام عمومي پنج جريان غالي شيعي (غلات شيعه)-وحدت وجودي يعني قزلباشي، بكتاشي، نصيريه، اهل حق و مولويه است. قزلباشيه، بكتاشيه و مولويه، سه جريان عمده علوي (غلات شيعه) تركي در آسياي صغير، آزربايجان و بالكان مي باشند. قزلباشي امروزه باور ميليونها تن از تركهاي تركيه و آزربايجان، بالكان، ايران و عراق-سوريه است. پايه هاي مذهب تركي قزلباشي به مرور زمان گذاشته شده است. انديشه قزلباشي علوي ريشه در افكار و حركتهاي اجتماعي-سياسي- ديني بابا اسحاق، بابا الياس خراساني و .... دارد. شاخه ديگر علوي تركي يعني بكتاشيه ادامه دين-مذهب حروفيه و منسوب به داعي اسماعيلي ترك نيشابوري حاجي بكتاش ولي است. بكتاشيه كه پيشتر مذهب-دين آزربايجاني حروفيه را در خود جذب كرده بود، زماني در آزربايجان نيز شايع بوده است. اما اين طريقت امروزه بين تركان آزربايجاني موجود نمي باشد. آئين بكتاشيه در شكل امروزي خود، توسط آبدال موسي خويي اهل آزربايجان در آسياي صغير ايجاد شده است. وي باني حقيقي "طريقت بكتاشيه" است. اين طريقت بعدها با جذب شدن در مذهب – دين آزربايجاني "حروفيه"، كه پايه گذار-پيغامبر آن آزربايجاني ديگري بنام "فضل الله نعيمي تبريزي استرآبادي" است، به يكي از سكتهاي اساسي مذهب علوي (غلات شيعه) معاصر تبديل شده است. ("فضل الله" به جرم ديگرانديشي و الحاد به وضع فجيعي به قتل رسيده و طرفدارانش در آزربايجان و ايران قتل عام شده اند). با تاسيس و پيدايش مذهب قزلباشي توسط "شاه اسماعيل ختايي"، عمده بكتاشيان آزربايجان و ديگر تركهاي ساكن در ايران جذب اين حركت شده اند. بكتاشيه فرق بسيار كمي با شاخه قزلباشي دارد. يكي از فرقهاي اساسي بكتاشيه با قزلباشيه آن است كه اولي يك طريقت است و همه مي توانند در آن پذيرفته شوند، در حاليكه قزلباشيه بر مبناي موروثي قرار دارد و به تعريف كلاسيك مذهب نزديكتر است. طريقت وحدت وجودي "مولويه" معاصر و اركان آن در تركيه و شبه جزيره بالكان نيز آشكارا خارج از دايره اسلام اورتدوكس ميباشند. امروزه در "طريقت مولويه" در مقابل شاخه اصلي مولويه كه "ولديليك" ناميده ميشود، شاخه اي فرعي مشهور به "شمسيليك" و منسوب به "شمس تبريزي" وجود دارد. "شمس تبريزي" كه مدتي در شهر ارزروم در ناحيه آزربايجاني تركيه امروزي به آموزگاري مشغول بود، منسوب به طريقت پيش علوي (غلات شيعه) ملامتي-قلندري-حيدري است. عمده اين طريقت بعدها در زمره جريان آبدالان در سه شاخه امروزي مذهب علوي (غلات شيعه) يعني قزلباشي، بكتاشي و مولوي مستحيل شده است. دو جريان كنوني ديگر علوي-غالي شيعه غير تركي، يعني اهل حق ميان اكراد، لكها و گورانهاي ايران و عراق. و نصيريه در ميان اعراب تركيه و سوريه معتقداني دارد.

اركان مذهب قزلباشي

از آنجائيكه مذهب تركي قزلباشي داراي فقه مدوني نيست، در زير برخي از مشخصات اصلي اين مذهب هترودوكس اسلامي، از آثار شخصيتهاي برجسته اين مذهب بويژه در آغاز تشكل آن برگرفته شده است:

- اعتقاد به اتحاد (وجود جوهر الوهيت و انساني توامان در آن واحد در يك انسان)، ظهور (انعكاس جوهر الهي در پيغامبر، امامان و اولياء)، حلول (نفوذ روح الهي به انسان و خوي الهي گرفتن وي) و تجسم خدا در انسان؛

-باور به يگانگي خدا، محمد و علي، هر چند در باور قزلباشي علي هميشه از محمد برتر است. اعتقاد به اولوهيت حضرت علي، تجسم خدا در علي و تجلي خدا-علي در شاه اسماعيل و ديگر وليان. به نظر ايشان معراج پيغامبر آگاه شدن وي به سر علي است. در سالهاي اوليه تشكل مذهب قزلباشي، آشيقها با ساز خويش نفسهائي از شاه اسماعيل ختائي مي خواندند و در ميان اوراد چنين مي گفتند: علي ميسين گؤزه‌ل شاه؟ / شاه، شاه، لا اله الا الله.

-اعتقاد به تحريف شدگي قران فعلي كه آنرا مصحف عثمان مي نامند. قزلباشان معتقدند كه خليفه عثمان قران واقعي را تحريف كرده است. بنا به اعتقاد علويان ترك، در قران فعلي سوره هاي احزاب و حجر تغيير يافته و سوره هاي نورين و ولايت (اولياء) حذف شده است. به عقيده برخي گروههاي علوي، قران واقعي سه برابر قران موجود بوده و اين همان قراني است كه از يك امام به ديگري منتقل و در نهايت به امام مهدي رسيده است. (توراتي يازابيله‌ره‌م / اينجيلي دوزه‌بيله‌ره‌م / قورآني چؤزه‌بيله‌ره‌م / مادام كي من بير اينسانام. ترجمه: تورات را مي توانم بنويسم، انجيل را مي توانم بسرايم، معضلات قران را مي توانم بگشايم، زيرا كه من يك انسان هستم).

-اعتقاد به تناسخ (انتقال پي در پي ارواح در اشياء و جانداران گوناگون. نسخ: از انسان به انسان. مسخ: از انسان به حيوان؛ فسخ: از انسان به گياه؛ رسخ: از انسان به اشياء). عدم اعتقاد به معاد، زندگي پس از مرگ، حشر و نشر و جهنم يا بهشت. قزلباشان بهشت و جهنم را به صورت دانائي و جهالت تاويل مي كنند.

-قائل بودن به مساله ظاهر و باطن و تاويل اصول و قواعد و عبادات اسلامي بر اين اساس. و در نتيجه رد شريعت و فقه اسلام. مجموعه باورهاي قزلباشي نه بر اساس اصول و قواعد اسلامي، بلكه بيشتر بر پايه عادات و رسومات تركي و اشعار و گفته هاي مقدسي كه آنها را كله‌مه‌له‌ر (كلامات)، دئييش و يا نفه‌س مي نامند بنياد گذارده شده است.

-قزلباشان ترك معتقدين به ديگر مذاهب اسلامي را اهل صورت و خود را اهل حقيقت مي نامند. (فضولي شاعر ترك منسوب به طريقت بكتاشيه از عراق: حقيقي عئشق چون موستووجيب-ي نوقصان دئييل موطله‌ق- اؤزون اهل-ي حقيقه‌ت واله-يي حوسن-و جمال ائتمه‌ز / موقه‌ييه‌د اولماز اهل-ي صوره‌تين رنگينه حال اهلي- فوضولي كيم موقه‌ييه‌ددير مگه‌ر ايدراك-ي حال ائتمه‌ز)

-انكار عبادات و قواعد و موسسات اسلامي مانند نماز، روزه، خمس، زكات، حج، مسجد، حلال و حرام اسلامي، عزاداري و .... قزلباشان احكام فقهي اسلام اورتودوكس را قبول نكرده و يا به شيوه خاص خود انجام مي دهند. آنها ماه رمضان روزه نمي گيرند و به جاي آن ١٢ روز اول ماه محرم را روزه مي گيرند، در فصل زمستان روزه سه روزه اي بنام خيدير (خضر) دارند، به جاي حج در دوران صفوي به زيارت اردبيل مي آمده اند: بيز اؤلويه گئتمه‌ريك، ديرييه گئديرك. بكتاشيان در طول حيات يك بار نماز، روزه و غسل مي گيرند. در عوض تعصب ويژه اي در اصول مذهب خود بويژه اصل تولي و تبري از خود نشان مي دهند.

- خوش آمد هنر و درك ويژه استتيك-زيبائي شناسانه آن، از خصوصيات هنر اسلامي اورتودوكس (سني و شيعه)، تقسيم شدگي همه هنرها به هنرهاي آشكار و نهان، ديني و دنيوي است. در اسلام اورتودوكس معماري و خطاطي از هنرهاي ديني آشكار بوده و صواب اند. اما رقص، نقاشي، موسيقي و .... دنيوي، نهان و حرام است. در مقابل از خصوصيات مذهب تركي قزلباشي قائل نبودن آن به هنر ديني و دنيوي، هنر صواب و حرام و آشكار و نهان است. مذهب قزلباشي از معماري، خطاطي، رقص و آواز و موسيقي، مينياتور، نقاشي، و مجسمه سازي همه را مباح بلكه صواب شمرده است.

- گرامي داشتن موسيقي-ساز، رقص-سماع. مذهب قزلباشي هنر (ادبيات، موسيقي، آواز خواني، رقص، ....) را با دين تلفيق نموده و آنرا عبادت شمرده است. تحقيقات اخير نشان مي دهند كه آشيقها در واقع منسوب به گروهي از قزلباشان آناتولي غربي در قرون ١٤ ميلادي به نام ايشيقها -كه خود ادامه و فرم استحاله يافته گروهي از حروفيان منسوب به بكتاشيه بوده اند- مي باشند.

- قزلباشان نماز روزانه پنجگانه را نمي گزارند. عبادات قزلباشان به جاي نماز عبارت است از آئين جمع با رقص صوفيانه و يا سماه (رقص آئيني مولويه سماع نام دارد). اين نكته از همان آغاز سبب اختلاف ميان قزلباشان ترك و ملايان امامي فارس شده بود:"صوفيان (قزلباشان ترك در دوره صفوي) در مجالس رقص و سماع خود از آواز غنائي بهره مي بردند و گاهي خواندن سرودها و آهنگها و اشعار مذهبي به غنا نيز مطرح بوده است. در باره غنا و رقص از پنج تن از فقهاي امامي فارس عصر صفوي پرسيده مي شود: "بر غنا و سرود اشتغال نمودن و مطربانه مغنيانه اصول گرفتن و دست زدن و رقص كردن و به چرخ در آمدن و در امور مذكوره مصر بودن (قزلباشان ترك)، فسق است يا طاعت، و معصيت است يا عبادت؟ ملا محمد باقر سبزواري خراساني از ملايان فارس در جواب مي نويسد: خلافي ميان علماي اماميه .... نيست در اينكه غنا و سرود حرام است).

-برابري زن و مرد، نبود حجاب، چادر، مقنعه و تستر اسلامي براي زنان، شركت زنان در مراسم ديني همراه مردان، سماه و رقص صوفيانه مختلط زن و مرد. تجويز تك همسري و ناخوشايند شمردن طلاق

-تقديس شراب، بر خلاف اسلام اورتودوكس (سني و شيعه) كه در آن شراب و ديگر مسكرات كاملا نهي شده و حرام اند ولي مواد مخدر مجاز، در مذهب علوي (قزلباشي، بكتاشي)، شراب نه تنها مجاز، بلكه به نوعي مقدس، و مواد مخدر از ترياك و سيگار و .... بشدت نكوهيده شده است. در ميان قزلباشان نيز شراب خوردن رواج كامل داشته است. "بويژه درباريان و سواركاران قزلباش جملگي شرابخوارند و روزي را بي مي و مطرب نمي گذرانند".

-داشتن اركان و آداب مخصوص خويش. از جمله سه سنت و هفت فرض، دؤرد قاپي (چهار درگاه: محبان، مريدان، زاهدان، عابدان)، پيمان اخوت، احترام به بزرگتر، قيرخلار قورباني و اعتقاد به چهارده معصوم (چهارده معصوم شيعيان امامي، دوازده امام به علاوه پيغمبر و دخترش مي باشد. اما چهارده معصوم علويان اولاد ذكور امامان كه قبل از سن بلوغ به قتل رسيده اند است). انجام عبادتي به نام آئين جمع.

-لزوم تراشيدن ريش و گذاشتن سبيلهاي پرپشت مردان. تراشيدن سبيل را سنت معاويه و رها كردن آن را سنت علي مي شمارند. بويژه درباريان و سپاهيان قزلباش، حتي بسياري از پادشاهان ايشان بدين سنت پاي بنده بوده اند.

-كاربرد زبانهاي ملي مانند تركي، عربي عامي، گوران و لري در عبادات و متون ديني به جاي عربي استاندارد و يا فارسي. (از كتب مقدس علويان امروزي كلامات است كه به زبان تركي نگارش يافته است). در ميان علويان قزلباش تورك آزربايجان و ايران، حتي در زمان رژيم پهلوي نيز نوشتن سنگ قبرها به زبان تركي كه در آن زمان امري بسيار نادر بين ديگر گروههاي ترك ساكن در ايران بود ديده شده است. غلامحسين ساعدي نويسنده ترك از آزربايجان جنوبي، يكي از اين اشعار را در كتاب ايلخيچي خود نقل كرده است: بير پري پئيكه‌ر مله‌ك صورتلينيندير بو مزار / گؤر نئجه خاكييله يئكسان ائيله‌ييپدير روزيگار.

-قائل نبودن به طبقه روحاني-فقها. بر خلاف مذهب شيعه امامي، در مذهب علوي كه داراي فقه مدوني نيست، صنف روحاني (ملا، آخوند، معمم، شيخ الاسلام، ثقه الاسلام، حجه الاسلام، آيت الله، مرجع تقليد، فقيه، ....) وجود ندارد. به جاي آن، در شاخه هاي مختلف عناوين دده (آتا، بابا)، پير (شيخ)، مرشد و ... و مقامهائي مانند خليفه، دده، مربي، رهبر، مصاحب و طالب وجود دارد.

- به جاي موسسات اسلامي اي مانند مسجد و جامع، عبادتگاه علويان جمع ائوي-جمع خانه (وحدت وجوديها خانقاه، تكيه، زاويه و ....) است. آنها دليل نرفتنشان به مسجد را كشته شدن حضرت علي در مسجد عنوان مي كنند.

-بردباري و تساهل و تسامح نسبت به اديان و باورهاي ديگر بويژه با غيرمسلمانان. قابل ذكر است كه اين اصل از سوي برخي از گروههاي قزلباش بويژه منسوبين به طوائف قزلباش و مخصوصا پس از تاسيس دولت قزلباشيه صفويه، در مورد گروههاي مسلمان به شدت زير پا گزارده و نقض شده است. چنانچه شاه اسماعيل صفوي بنيانگزار مذهب تركي قزلباشي و دولت قزلباشيه صفوي، و ديگر شاهان ظاهرا قزلباش اين سلسله، با معتقدين به باورهاي ديگر اسلامي و مخصوصا سنيان، زيديان، اسماعيليان، نقطويان ،... با بي رحمي بسيار و بر خلاف اعتقادات قزلباشي فوق العاده ظالمانه رفتار كرده اند.

-پنهان داشتن باورهاي خويش و سرمگوئي. قزلباشان به اصل تقيه معتقدند و عقايد خود را از ديگران پنهان مي دارند. به شركت افراد غير علوي در مراسم و آئينهاي خود اجازه نمي دهند. انگيزه اصلي اين رفتار حفظ و محافظه جامعه خود از تعديات و سركوبهاي فقها و جوامع مسلمان اورتودوكس (شيعه و سني) است. زيرا فقهاي اسلام اورتودوكس (سني و شيعه) قزلباشان علوي را همواره و نوعا مرتد شمرده اند. قزلباشان با شيعيان امامي ازدواج مي كنند، اما اغلب مذهب خود را از آنها پنهان مي دارند.

-قزلباشان عقايدي ويژه در باره امامان و بزرگان دين دارند. آنها عموما در باره امامان غلو مي كنند. حضرت فاطمه را مانند حضرت مريم باكره مي دانند و معتقدند كه وي عادت ماهانه نداشته است. قزلباشان سرخي شفق را از خون امام حسين پس از واقعه كربلا مي دانند و معتقدند كه پيش از آن شفق سرخ رنگ نبوده است.

باورها و اعتقادات مذكور، اساس باورهاي تركان قزلباش اوليه و يا مذهب علوي تركي در دوره تشكل آن بود. اينها همان چيزهائي است كه از سوي تشيع فقاهتي عصر با نام لاابالي گري، فساد، بي قيدي و آلودگي قزلباشان و غلات ياد مي شد. سبب اينهمه تهاجم به قزلباشان ترك از سوي ملا محمد باقر مجلسي-شاه عباس-برادران شرلي و مورد سركوب قرار گرفتنشان از سوي آنها كه در تاريخ با آن مواجه مي شويم نيز – علاوه بر جنگ قدرت و كشمكش فارس-ترك، همين باورها و اعتقادات بوده است. اماميان شيعه در باره اعتقادات تركان قزلباش گفته اند: "اباحه گري، تصوف باطل كه عقايد فاسدي را به همراه دارد، مانند اعتقاد به حلول و اعتقاد به وحدت وجود، تحريف قران به راي، راه اشقياي گمراه است". تشيع فقاهتي فارسي در دوره اي كه بنا به مصلحت و رياكارانه به نفوذ در دولت قزلباشي و غصب و مصادره حاكميت سياسي مشغول و به مدارا با حاكمان قزلباش ترك مجبور بود، اعتقادات غلات قزلباش ترك را چنين تفسير و توجيه مي كرد كه "از نظر آنان جمع ميان حساسيتهاي ديني و دست زدن به برخي كارهاي فساد آميز به ويژه مشروب خواري روا شمرده مي شده و رعايت شرع در حوزه مريد و مرادي آسيب پذير بوده است". غافل از آنكه اساس مذهب قزلباشي علوي (اسلام هترودوكس باطني)، بر رد شريعت استوار بود و آنچه كه در ادبيات فقها از آن به شكل لااباليگري، فساد، بي قيدي و غيره تعبير مي شود، بخصوص مقبوليت شراب، موسيقي و آزادي زنان از اركان مذهب قزلباشي تركي بود.

گرچه‌يه هو

Sozumuz, a window opening to the life/culture of the turkish nation of iran/south azerbaijan:
http://sozumuz.blogspot.com/
http://sozumuz-turk-dovletler.blogspot.com/

No comments:

Post a Comment