Monday, July 23, 2012

مغلوبيتمان در انقلاب مشروطه ايران و خبطمان در انجمن آزربايجان



ويا

تاريخ مختصر بي زبان شدنمان

مئهران باهارلي

-در اسناد "انجمن آزربايجان" كلمه اي در باره "ملت ترك" و "وطن آزربايجاني" نيست؛ همه جا سخن از "ملت با حميت و با غيرت ايران"، "وطن عزيز ايران"، "خون ايراني" و "غيرت و معرفت ايرانيت" و .... است

-امروز در قرن بيست و يكم در ايران، خلق ترك به عنوان ملتي بي زبان زندگي مي كند. در حادث شدن اين وضعيت، اشتباهات و خبطهائي كه در قرن گذشته مرتكب آنها شده ايم سهم  بزرگي داشته اند. انقلاب مشروطه ايران يكي از مهمترين اينهاست.

انجمنهاي آزربايجان دوره مشروطيت و روشنفكراني كه سردمدار آنها بوده اند، داراي مسئوليت و گناهي تاريخي در بي زبان كردن خلق ترك و آزربايجان و ايجاد سنت خوار شمردن زبان تركي و تلقي زبان فارسي به عنوان زباني برتر در تاريخ اخير ايران مي باشند.

مغلوبيت مشروطيت

در ميان شخصيتها و جريانات ترك و آزربايجاني، شمار آنهائيكه حركت مشروطه ايران را يك حركت "ملي" موفق مي انگارند به هيچ وجه كم نيست. آنها كساني را به اين حركت پيوسته و در صفوف آن قهرماني و دلاوري و رشادتها از خود نشان داده اند، به عنوان قهرمانان "ملي" خلق ترك تقديم و ياد كرده و عزيز مي دارند. به واقع نيز كساني كه به حركت مشروطه پيوستند، مي توانند قهرمانان و دلاوران و افرادي با شهامت باشند. خود حركت مشروطه نيز از منظر نتايج سياسي اي كه به ويژه براي خلق فارس و مملكت فارسستان ايجاد كرد، مي تواند يك حادثه تاريخي بي نهايت مبارك تلقي شود. اما اين حركت، براي خلق ترك و وطن آزربايجاني، به هيچ وجه نه حركتي موفقيت آميز و نه حركتي با خصوصيات، مضمون و يا دستاوردهاي "ملي" است. بر عكس، در صورتيكه به دقت تدقيق شود، مشاهده خواهد شد كه اين حركت مخصوصا از زاويه نتايجي كه ببار آورد، تماما بر عليه خلق ترك و وطن آزربايجاني بوده است.

١-حركت مشروطه، نفوذ ملي گرايان و ملي گرائي فارسي بر بدنه دولت تركي آزربايجاني قاجار، تسلط و حاكميت كامل آنها بر اين دولت و تصاحب كردن آن را از درون- علي رغم آنكه در راس آن دولت شاهي ترك و آزربايجاني قرار داشت- تامين كرد. 

٢-حركت مشروطه در مدتي كوتاه مانند ٢٠ سال، به سقوط دولت تركي آزربايجاني قاجار و خارج شدن آزربايجان جنوبي به همراه كل ايران از حاكميت تركها منجر شد. بدين ترتيب در نتيجه انقلاب مشروطيت، خلق ترك پس از هزار سال براي نخستين بار بي دولت گرديد.

٣-مفهوم انجمنهاي ايالتي و ولايتي كه حركت مشروطيت با خود به همراه آورد، مفهوم ممالك محروسه را كه قبلا مفهومي ريشه دار و جاافتاده در نظام اداري دولتهاي ترك حاكم بر ايران بود، از فرهنگ سياسي و دولتي ايران به كناري انداخت و حذف نمود. با اين دگرگوني، موقعيت "مملكت" بودن آزربايجان كه همواره داراي آن بود از وي سلب شده، واقعيت مملكت اصلي بودن آن انكار گرديد و به يك ناحيه حاشيه اي اداري معمولي در ايران تبديل گرديد.

٤-با قانون انجمنهاي ايالتي و ولايتي، در تقسيمات اداري جديد ايران، تماميت ارضي آزربايجان اتنيك به طور رسمي زيرپا گذارده شد. "مملكت آزربايجان" سابق با اين قانون، بين هشت واحد اداري جديد پايتخت تهران، ايالت آزربايجان، و ولايتهاي زنجان، همدان، عراق، گيلان، كردستان، كرمانشاه تجزيه گرديد.

٥- قانون اساسي مشروطه، موقعيت مذهب امامي را كه مذهبي فارسي است- علي رغم آنكه خاندان قاجار خود بر مذهب تركي علوي قزلباشي بودند- به مذهب رسمي دولت ايران ارتقاء داد. با اين گام، راه فارسسازي خلق ترك از جنبه مذهبي – علاوه بر فارسسازي زبان وي- رسما و حقوقا باز شد.

خبط انجمن آزربايجان

بر خلاف مشهور، انجمنهاي آزربايجان كه به موازات حركت مشروطيت در اين دوره تاسيس شدند، سياستي را دنبال نمودند كه خط اساسي آن فارسگرائي و فارس محوري بوده است. در اسناد "انجمن آزربايجان" كلمه اي در باره "ملت ترك" و "وطن آزربايجاني" نيست؛ همه جا سخن از "ملت با حميت و با غيرت ايران"، "وطن عزيز ايران"، "خون ايراني" و "غيرت و معرفت ايرانيت" و .... است. طبق اسناد و مدارك و شواهد موجود، مي توان گفت روشنفكراني كه در اين انجمنها گردهم آمده بودند، عموما فاقد شعور ملي ترك و ايران مركز بوده اند. اينها، علي رغم آنكه در راس دولت قاجار عنصر ملي ترك قرار داشت و سردمداري انقلاب مشروطيت نيز در دست تركها و آزربايجانيان بود، و علي رغم آنكه اكثريت نفوس ايران را تركها تشكيل مي دادند، از آنجائيكه زبان فارسي را زباني ملي و برتر مي دانسته و قبول مي كردند، داوطلبانه در انجمن آزربايجان به اين زبان موقعيت رسمي بخشيدند. اين اقدام انجمن آزربايجان، زبان تركي را - با غيررسمي نمودن آن- به زباني بيهوده و غيرقابل استفاده در عرصه هاي رسمي تبديل نمود.  

انجمنهاي آزربايجان دوره مشروطيت و روشنفكراني كه سردمدار آنها بودند، داراي مسئوليت و گناهي تاريخي در بي زبان كردن خلق ترك و آزربايجان، ايجاد سنت خوار شمردن زبان تركي و تلقي زبان فارسي به عنوان زباني برتر در تاريخ اخير ايران مي باشند:

١-ارگان-روزنامه انجمن آزربايجان، به استثناي چند شعر و در حاليكه هيچگونه مجبوريت و اجباري در كار نبود، صرفا به زبان فارسي منتشر مي شد.

٢-يكي از شرايطي كه براي انتخاب شدن به عضويت انجمن آزربايجان تعين شده بود، نه با سواد بودن به زبان آزربايجان يعني تركي، بلكه باسواد بودن به زبان سرزمين همسايه فارسستان يعني فارسي بود. با اين شرط نيز، از يك طرف دانستن زبان تركي به عنوان شرطي براي عضويت در انجمن آزربايجان لازم شمرده نشده و در نتيجه زبان تركي به زباني بي فايده و بدردنخور تبديل گرديد. از سوي ديگر، كساني كه صرفا داراي سواد تركي بودند، مجازات شده و از حق عضويت در انجمن آزربايجان محروم گرديدند. اين گام، مي بايد اولين گام رسمي در دوران مدرن براي تبديل آزربايجان به مستعمره زباني فارسستان و باز كننده راه امحاء و نابود ساختن زبان تركي در آزربايجان شمرده شود. 

٣-در قانون انجمنهاي ايالتي و ولايتي، براي نخستين بار در ايران باسواد بودن در زبان فارسي به عنوان شرطي لازم براي منصوب شدن به مقامهاي رسمي اعلام شده است. اين موضع نادرست، در بدست آوردن امتياز زبان رسمي و دولتي شدن از سوي زبان فارسي و از دست دادن اين موقعيتها از سوي زبان تركي تاثير فوق العاده تعيين كننده اي داشت.

فراموش كردن آزربايجان به نام نجات ايران

نوشته زير در رابطه با اين موضوع برگرفته از مجله وارليق است: (مطبوعات و نشريات تركي در آزربايجان (ايران) به دوره مشروطيبت). "مشروطييه‌ت دؤنه‌مي آزه‌ربايجاندا (ايراندا) توركجه مطبوعات و نشرييات-١. وارليق، ٢٧.نجي ايل، پاييز و قيش، ٣٨٤، سايي ١٣٩-١٣٨".

"نخستين شماره روزنامه انجمن در سال ١٩٠٦ (١٣٢٤) در شهر تبريز در يك صفحه منشتر شده است. .... روزنامه انجمن كه به عنوان ارگان "انجمن ملي تبريز" – مهمترين و قدرتمندترين انجمنهاي ايالتي و ولايتي بوجود آمده در سايه انقلاب مشروطيت- منتشر مي شد، داراي اهمتيي بسيار بود. زيرا علاوه بر تبريز و آزربايجان، اخبار مشروطيت را كه در هر طرف ايران و بويژه در تهران جريان داشت در بر مي گرفت. روزنامه به استثناء چند شعر در بعضي از شماره ها، تماما به زبان فارسي بود ....

از شماره ١٠٧ روزنامه، لايحه قانون انجمنهاي ايالتي و ولايتي به ترتيب منتشر شده است. طبق اين لايحه در هر ايالت يك انجمن (مجلس) بنام انجمن ايالتي مي بايد تشكيل گردد. اعضاي انجمن با راي مردم انتخاب مي شوند. انتخاب كنندگان مي بايد تبعه ايران، حداقل داراي ٢١ سال، داراي خانه و ملك در ايالت، و يا مودي ماليات باشند. زنان نمي توانند در انتخابات شركت كنند. انتخاب شوندگان مي بايد حداقل داراي ٣٠ سال و "داراي سواد خواندن و نوشتن به زبان فارسي" باشند.

در قانون اساسي مشروطيت به موضوع زبان رسمي اشاره اي نشده بود. علي رغم اين واقعيت، براي كانديد شدن در انتخابات انجمن آزربايجان، شرط داشتن سواد زبان فارسي آورده شده و در نتيجه كساني كه صرفا داراي سواد زبان تركي بودند از انتخاب شدن در انمجن آزربايجان محروم گرديده اند. پذيرفتن اين ماده كه به كسب مقام رسمي تر زبان فارسي در دوره مشروطيت منجر شد و به اين معني بود كه پس از اين زبان تركي در مراكز دولتي به هيچ دردي نخواهد خورد، بزرگترين ضرري است كه تركها در دوره مشوطيت متحمل آن شدند. در حاليكه دولت مركزي تحت كنترل تركها و پرچمداري حركت مشروطه نيز در دست آزربايجانيان بود و شرايطي مناسب براي كسب موقعيت رسمي بودن براي زبان تركي به همراه زبان فارسي مهيا بود، روشنفكران آزربايجان، به نام نجات ايران، تماما آزربايجان را به فراموشي سپردند...."

در كجا اشتباه نموديم، چرا مغلوب شديم؟

همانگونه كه ديده مي شود در نتيجه حركت مشروطه ايران:

١-خلق ترك دولت تاريخي-ملي خود را از دست داد
٢- خلق ترك به موازات بي دولت شدن، تحت يوغ سياسي خلق فارس در آمد
٣-زبان تركي به لحاظ حقوقي از عرصه هاي دولتي و اجتماعي طرد شد
٤-زبان فارسي به تدريج امتياز تنها زبان رسمي و دولتي بودن را بدست آورد
٥-مملكت آزربايجان، پس از سدها سال موقعيت "مملكت" بودن را كه همواره داراي آن بود از دست داد
٦-تماميت ارضي آزربايجان اخلال و اين سرزمين تجزيه شد
٧-مذهب شيعه امامي فارسي، تبديل به مذهب رسمي و دولتي خلق ترك و مملكت آزربايجان گرديد.

اگر امروز در قرن بيست و يكم در ايران، خلق ترك به عنوان ملتي بي زبان زندگي مي كند، در حادث شدن اين وضعيت، اشتباهات و خبطهائي كه در قرن گذشته مرتكب آنها شده ايم سهم  بزرگي داشته اند. انقلاب مشروطه ايران يكي از مهمترين اينهاست. انقلاب مشروطيت در مجموع با انتگراسيون فرهنگي، سياسي و احساسي خلق ترك و آزربايجان جنوبي با ايران و هويت ملي ايراني؛ تمايز، تشخص و تبارز مولفه هاي ملي تركي و آزربايجاني را كم رنگتر نمود. تلقي و ارزيابي از حركت مشروطه به عنوان موفقيتي "ملي" از سوي بسياري از تركان ساكن در ايران و آزربايجان جنوبي، رفتاري نه از سر دانش و آگاهي، بلكه نتيجه عدم بررسي و تدقيق و تعمق كافي است. در شيوع همچو موضع نادرستي در ميان روشنفكران و خلق ترك آنهم به اين درجه از شيوع، نقش فشار معنوي و تبليغات ملي گرايان فارس و چپگرايان برجسته بوده است.

حركتي مانند حركت مشروطه را -كه موجوديت ملي خلق ترك و آزربايجان جنوبي را انكار و آينده آنها را به تهلكه انداخت - غير ممكن است كه بتوان به عنوان حركتي كه مي بايد جشن گرفته شود ديد. همچو اشتباه مهلكي، به معني نديدن و درك ننمودن آنچه از سر ما گذشته، چرائي آنها و سهم و نقش مان در آنهاست. حركت مشروطيت ايران، براي خلق ترك و سرزمين آزربايجان يك موفقيت نيست، بلكه سنگين ترين شكست و در هم شكننده ترين ضربه اي است كه خلق ترك و آزربايجان جنوبي در قرون اخير متحمل شده است.

 -----------------------------------------------------------------------------------------------------------

ايران مشروطييه‌ت دئوريمي يئنيلگيسي و انجومه‌ن-ي آزه‌ربايجان يانيلقيسي

ويا

ديلسيزله‌شمه‌ميزين قيسا تاريخي

"آزه‌ربايجان انجومه‌ني"نين بلگه‌له‌رينده، "تورك ميلله‌تي" و "آزه‌ربايجان وطه‌ني" حاققيندا بيرجه كليمه بولونماز. وار اولان هر يئرده "غئيره‌تلي ايران ميلله‌تي"، "سئويملي ايران وطه‌ني"، "ايرانليليق ارده‌مي"، ...دير.

بوگون ييرمي بيرينجي يوز ايلده بيزيم ديلسيز بير خالق اولاراق ياشاماميزدا، سون يوز ايلده ياپديغيميز يانليشليق و يانيلقيلارين چوخ بؤيوك پايي واردير. ايران مشروطييه‌ت حره‌كه‌تي، بونلارين ان اؤنه‌مليسيدير.

آزه‌ربايجان انجومه‌نله‌ري و اونلاري اولوشدوران آيدينلارين، آزه‌ربايجانلا تورك خالقينين ديلسيزله‌شديريلمه‌سينده، ايران´ين ياخين تاريخينده توركجه‌نين آستين (خور) گؤرونمه دبي و فارسجانين اوستون ديل دييه آلقيلانما آليشقانليغينين يئرله‌شمه‌سينده اؤته‌كسه‌ل سوروملولوق و سوچلاري واردير.


مئهران باهارلي

توزوكله‌مه (مشروطييه‌ت) يئنيلگيسي

تورك و آزه‌ربايجانلي شخصييه‌ت و آخيملار آراسيندا، ايران توزوكچول (مشروطه) حره‌كه‌تي´ني باشاريلي بير اولوسال (ميللي) ترپه‌نيم (حره‌كه‌ت) اولاراق گؤره‌نله‌رين ساييسي هئچ ده آز دئييلدير. اونلار بو ترپه‌نيمه قاتيلانلاري، اونون جرگه‌له‌رينده اؤزله‌رينده‌ن قوچاقليق، ايگيتليك، باهاديرليق و آلپليق گؤسته‌ره‌نله‌ري آزه‌ربايجان و تورك خالقينين اولوسال قهره‌ماني دييه سونور، آنير و آغيرلاييرلار. گرچه‌كده‌ن ده مشروطييه‌ت حره‌كه‌تي´نه قاتيلانلار، قوچاق، ايگيت، آلپ و باهادير هونلار (اينسانلار) اولابيله‌رله‌ر؛ و بو ترپه‌نيم دوغوردوغو يؤنه‌تگيل (سيياسي) سونوجلار آچيسيندان، اؤزه‌لليكله فارس بودونو (خالقي) و فارسيستان اؤلكه‌سي اوچون سون كرته (دره‌جه) اوغورلو بير اؤته‌كسه‌ل (تاريخي) اولاي ساييلابيله‌ر. آنجاق بو ترپه‌نيم، تورك خالقي و آزه‌ربايجان اؤلكه‌سي اوچون كسينليكله نه باشاريلي و نه ده اولوسال اؤزه‌لليكله‌ري، ايچه‌رييي و يا قازانيملاري اولان بير حره‌كه‌ت دئييلدير. ترسينه، ياخشيجا ايرده‌له‌ندييينده، اؤزه‌لليكله سونوجلاري باخيميندان، بو حره‌كه‌تين بوتونويله آزه‌ربايجان و تورك خالقينين علئيهينه اولدوغو گؤزله‌مله‌نه‌جه‌كدير (موشاهيده اولوناجاقدير):

١- توزوكچول ترپه‌نيم (مشروطه حره‌كه‌تي)، فارس ميللييه‌تچيلييي و فارس ميللييه‌تچيله‌رينين قاجار تورك اركله‌تينين (دئوله‌تينين) گئوده‌سينه داراشما، اونا بوتونويله ائگه‌مه‌ن (حاكيم) اولما و اونو –باشيندا بير تورك آزه‌ربايجانلي خاقان (شاه) دورسا دا- ايچده‌ن اله گئچيرمه‌له‌ريني ساغلاميشدير.

٢- مشروطييه‌ت حره‌كه‌تي ييرمي ايل كيمي قيسا بير سوره‌ده، تورك آزه‌ربايجان قاجار اركله‌تينين ييخيلماسي و ايران´لا بيرليكده گونئي آزه‌ربايجاندا اركله‌ت- يؤنه‌تگيل (سيياسي) ايقتيدارين تورك خالقينين الينده‌ن چيخماسي ايله سونوجلانميشدير. بئله‌جه مشروطييه‌ت حره‌كه‌تينين سونوجو اولاراق تورك خالقي مين ايلله‌رده‌ن سونرا ايلك كز دئوله‌تسيزله‌شميشدير.

٣- مشروطييه‌ت حره‌كه‌تينين گتيردييي يئني "انجمنهاي ايالتي و ولايتي" قاورامي ايله، داها اؤنجه‌ده‌ن ايران´ا حاكيم اولان تورك دئوله‌تله‌رينين ايداري دوزگه‌سينده‌كي (سيستئمينده‌كي) كؤكله‌شميش "ممالك محروسه" قاورامي، ايران´ين دئوله‌ت و سيياسي اكينجينده‌ن (كولتورونده‌ن) سيليمله‌نيپ (حذف اولونوپ) و آتيلميشدير. بونونلا دا آزه‌ربايجان`ين يييه (صاحيب) اولدوغو "ممله‌كه‌ت (مملكت)" قونومو الينده‌ن آلينميش، اؤزگون بير اؤلكه اولدوغو گرچه‌يي دانيلميش و ايران´ين سيرادان بير اوج ايداري بؤلگه‌سينه چئوريلميشدير.

٤- "انجمنهاي ايالتي و ولايتي" ياساسي ايله بيرليكده ايران´ين يئني ايداري بؤلگوسونده (تقسيمات اداري) آزه‌ربايجان´ين توپراق بوتونلويو توغرالي (رسمي) بيچيمده پوزولموشدور. آزه‌ربايجان ممله‌كه‌تي بو ياسا ايله، سككيز ايداري بيريم باش‌كند تئهران؛ آزه‌ربايجان اه‌ياله‌تي؛ و زنجان، همه‌دان، عراق، گيلان، كوردوستان، كيرمانشاهان ويلايه‌تله‌ري آراسيندا بؤلوشدورولموشدور.

٥- مشروطه آناياساسي ايله بيرليكده- قاجارلارين قيزيلباش (تورك عله‌ويليك) مذهه‌بينده اولمالارينا قارشين (رغمه‌ن)- فارسلارين مذهه‌بي اولان ايمامي شيعيليك اركله‌تين توغرالي ديني قونومونا ديرمانديريلميشدير. بو آدديملا، خالقيميزين ديلينين فارسلاشماسينا اك اولاراق، دين باخيميندان دا فارسلاشماسينين يولو حوقوقه‌ن و رسمه‌ن آچيلميشدير.

"انجومه‌ن-ي آزه‌ربايجان" يانيلقيسي

توزوكله‌مه (مشروطييه‌ت) حره‌كه‌تينه قوشوت (موازي) اولاراق، بو دؤنه‌مده قورولان آزه‌ربايجان انجومه‌نله‌ري (درنه‌كله‌ري)، دئييله‌نله‌رين ترسينه، آنا جيزقيلاردا فارس اؤزه‌كلي (مركه‌زلي) و فارسچي بير سيياسه‌ت ايزله‌ميشدير. "آزه‌ربايجان انجومه‌ني"نين بلگه‌له‌رينده، "تورك ميلله‌تي" و "آزه‌ربايجان وطه‌ني" حاققيندا بيرجه كليمه بولونماز. وار اولان هر يئرده "غئيره‌تلي ايران ميلله‌تي"، "سئويملي ايران وطه‌ني"، "ايرانليليق ارده‌مي"، ...دير. الده اولان بلگه و وئريله‌ره گؤره، بو انجومه‌نله‌رده توپلانان آيدينلارين، گنه‌لده تورك ميللي بيلينجينده‌ن (شوعوردان) يوخسون (محروم) و ايران اؤزه‌كلي اولدوقلاري سؤيله‌نه‌بيله‌ر. بونلار قاجار اركله‌تينين باشي و مشروطييه‌ت دئوريمينين (اينقيلابينين) باشچيليغي توركله‌رين و آزه‌ربايجانليلارين الينده بولونماسي و ايران ديريني (نوفوسو) چوخونلوغونون تورك اولماسينا رغمه‌ن؛ آزه‌ربايجان انجومه‌نله‌رينده كؤنوللو اولاراق فارسجايا- بو ديلي اوستون بير ديل تانيديقلاريندان دولايي- توغرالي بير قونوم باغيشلاميشلاردير. آزه‌ربايجان انجومه‌نله‌رينين بو اويقولاماسي توركجه‌ني توغرادان (رسمييه‌تده‌ن) دوشوره‌ره‌ك، اونو يئيينليكله (سورعه‌تله) رسمي آلانلاردا ايشه يارامايان بير ديل حالينا چئويرميشدير.

آزه‌ربايجان انجومه‌نله‌ري و اونلاري اولوشدوران آيدينلارين، آزه‌ربايجانلا تورك خالقينين ديلسيزله‌شديريلمه‌سينده، ايران´ين ياخين تاريخينده توركجه‌نين آستين (خور) گؤرونمه دبي و فارسجانين اوستون ديل دييه آلقيلانما آليشقانليغينين يئرله‌شمه‌سينده اؤته‌كسه‌ل سوروملولوق و سوچلاري واردير:

١-آزه‌ربايجان انجومه‌نين اورقان-قزئتي، بير نئچه قوشوغو (شئعري) چيخارساق، و اورتادا هئچ بير ايته‌كله‌مه (مجبورييه‌ت) و ايجبار يوخ ايكه‌ن، بوتونويله فارس ديلينده ياييملانيردي.

٢-آزه‌ربايجان انجومه‌ني اويه‌لييينه (عوضولويونه) سئچيلمه‌نين قوشوللاريندان (شرطله‌رينده‌ن) بيري– آزه‌ربايجان´ين ديلي اولان توركجه دئييل- قونشو اؤلكه فارسيستان`ين ديلي اولان "فارسجا بيلمه‌ك" اولاراق بليرتيلميشدي. بونونلا بير ياندان توركجه بيلمه‌ك انجومه‌نله‌ره اويه‌لييين قوشولو (شرطي) اولاراق گؤرولمه‌ميش و بئله‌جه ده‌يه‌رسيز و ايشه يارامايان بير ديل حالينا گتيريلميش، اؤته ياندان، يالنيز توركجه بيله‌نله‌ر قييينلانديريلاراق (جزالانديريلاراق) انجومه‌نله‌ره اويه اولماقدان يوخسون بيراخيلميشلاردير. بو آدديم، آزه‌ربايجان`ين ديل آچيسيندان فارسيستان`ين سؤمورگه‌سي اولونماسي و تورك ديلينين آزه‌ربايجاندان يوخ ائديلمه‌سينين يولونو آچان ايلك رسمي آدديم اولاراق قبول ائديلمه‌ليدير.

٣- "انجمنهاي ايالتي و ولايتي" آدلانان قوروملارين ياساسيندا، ايراندا ايلك كز رسمي قوناملارا (مقاملارا) آتانماق اوچون فارسجا اوخور-يازار (باسواد) اولما قوشولو گتيريلميشدير. بو يانليش توتومونسا (موضئعينسه)، ييرمينجي يوز ايل ايران´يندا فارس ديلينين توغرالي و اركله‌ت ديلي اولما آيريجاليغي قازانماسيندا و تورك ديلينين بو قونوملاريني ايتيرمه‌سينده اولدوقجا بليرله‌ييجي ائتگيسي اولموشدور.

ايران´ي قورتارماق آدينا، آزه‌ربايجان´ي اونوتماق

بو قونو ايله ايلگيلي اولان، آشاغيداكي آلينتي وارليق درگيسينده‌ندير: (مشروطييه‌ت دؤنه‌مي آزه‌ربايجاندا (ايراندا) توركجه مطبوعات و نشرييات-١. وارليق، ٢٧.نجي ايل، پاييز و قيش، ٣٨٤، سايي ١٣٩-١٣٨")

"انجومه‌ن قزئتينين ايلك ساييسي ١٩٠٦ (١٣٢٤) ايلينده تك بير صحيفه شكلينده تبريزده يايينلانميشدير.... مشروطييه‌ت اينقيلابي سايه‌سينده اورتايا چيخان اه‌ياله‌ت و ويلايه‌ت انجومه‌نله‌ري آراسيندا ان اؤنه‌ملي و گوجلو مؤوقئعه صاحيب اولان "تبريز ميللي انجومه‌ني"نين اورقاني اولاراق يايينلانان "انجومه‌ن" قزئتي، يالنيز تبريز و آزه‌ربايجان´ين دئييل، ايران´ين هر طره‌فينده‌ن اؤزه‌لليكله ده تئهران´دا جره‌يان ائده‌ن مشروطييه‌ت خبه‌رله‌ريني ائحتيوا ائتدييينده‌ن چوخ اؤنه‌ملي بير يئره صاحيبدي. قزئت بعضي ساييلاريندا چيخان بير نئچه شئعري ايستيثنا سايماقلا تامامه‌ن فارسجادير....

قزئتين ١٠٧ نجي ساييسيندان ائعتيباره‌ن اه‌ياله‌ت و ويلايه‌ت انجومه‌نله‌رينين قانون لاييحه‌سي سيرايلا يايينلانميشدير. لاييحه‌يه گؤره هر بير اه‌ياله‌تده انجومه‌ن آدلي بير اه‌ياله‌ت انجومه‌ني (مجليسي) اولوشدورولماليدير. انجومه‌ن عوضوله‌ري خالقين سسي ايله سئچيلير. سيچيجيله‌رين ايران تبه‌عه‌سي و ٢١ ياشين اوزه‌رينده اولماسي، اه‌ياله‌تده ائوي و مولكو بولونماسي، يا دا بير باشا وئرگي وئرمه‌سي شرطدير. قادينلار سئچيمله‌ره قاتيلابيلمه‌زله‌ر. آدايلار (كانديدالار) ايسه، ان آز ٣٠ ياشيندا اولدوب، فارسجا اوخوما-يازماغي بيلمه‌ليديرله‌ر.

مشروطييه‌ت آناياساسيندا (قانون اساسي) رسمي ديلده‌ن سؤز ائديلمه‌دييي حالدا، فارسجا اوخوما-يازما بيلمه‌نين شرط اولاراق بليرله‌نمه‌سي و دولاييسي ايله ده ساده‌جه توركجه اوخوما-يازما بيله‌ن بير اينسانين آزه‌ربايجان انجومه‌ن سئچيمله‌رينه كانديدا اولماقدان محروم ائديلمه‌سي، مشروطييه‌ت دؤنه‌مينده فارس ديلينين داها رسمي بير ايستاتو قازانماسينا يول آچان و توركجه‌نين آرتيق رسمي مركه‌زله‌رده بير ايشه ياراماياجاغي آنلامينا گله‌ن بو مادده، توركله‌رين مشروطييه‌ت دؤنه‌مينده اوغراديقلاري ان بؤيوك ضره‌ر اولموشدور. مركه‌زي حؤكومه‌تين توركله‌رين الينده بولونماسي و مشروطييه‌ت حره‌كه‌تي بايراغينين دا آزه‌ربايجانليلار الينده اولماسي، توركجه‌نين ده فارسجانين يانيندا رسمي ايستاتو قازانابيلمه‌سي اوچون الوئريشلي بير شراييط ياراتماسينا رغمه‌ن، آزه‌ربايجان آيدينلاري بوتون ايران´ي قورتارماق آدينا، آزه‌ربايجان´ي تامامه‌ن اونوتموشلار....."

هارادا يانيلديق، نه‌ده‌ن يئنيلديك؟

گؤروندويو كيمي، ايران مشروطييه‌ت حره‌كه‌تي سونوجوندا:

١-تورك بودونو اؤز اولوسال-اؤته‌كسه‌ل اركله‌تيني الده‌ن وئرميش،
٢-تورك بودونو اركله‌تسيزله‌شه‌ره‌ك فارس خالقينين سيياسي بويوندوروغو آلتينا گيرميش،
٣-تورك ديلي حوقوقي اولاراق اركله‌ت و توپلومسال (ايجتيماعي) آلانلاردان ديشلانميش،
٤-فارسجا ايراندا گئده‌ره‌ك بيرجه توغرالي و اركله‌ت ديلي اولما آيريجاليغيني الده ائتميش،
٥-آزه‌ربايجان اؤلكه‌سي يوز ايلله‌رده‌ن بري يييه اولدوغو رسمي "ممله‌كه‌ت" قونومونو ايتيرميش؛
٦-آزه‌ربايجان`ين تورپاق بوتؤولويو پوزولموشدور.
٧-فارس ايمامي شيعه‌لييي تورك بودونو و آزه‌ربايجان اؤلكه‌سينين توغرالي و اركله‌ت مذهه‌بي-ديني اولموش؛

بوگون ييرمي بيرينجي يوز ايلده بيزيم ديلسيز بير خالق اولاراق ياشاماميزدا، سون يوز ايلده ياپديغيميز يانليشليق و يانيلقيلارين چوخ بؤيوك پايي واردير. ايران مشروطييه‌ت حره‌كه‌تي، بونلارين ان اؤنه‌مليسيدير. سون ده‌يه‌رله‌نديرمه‌ده، مشروطييه‌ت‌ حره‌كه‌تي، تورك خالقي و گونئي آزه‌ربايجان'ين دويقو، سيياسي و كولتور باخيملاريندان ايران و ايران ميللي كيملييي ايله انتئقراسييونونا نده‌ن اولموشدور. بو دا، تورك و آزره‌بايجان'ين ميللي آيريجاليق و اؤزه‌لليكله‌رينين سيليكله‌شديريلمه‌سي ايله سونوجلانميشديرمشروطييه‌ت حره‌كه‌تينين بوگون گونئي آزه‌ربايجان و ايران توركله‌رينين چوخو طره‌فينده‌ن اولوسال باشاري دييه آلقيلانماسي و ده‌يه‌رله‌نديريلمه‌سي؛ بيلگي و دوشونمه دئييل، يئته‌رينجه و درينله‌مه‌سينه اينجه‌له‌مه و آراشديرمامانين سونوجودور. بئله بير يانليش توتومون بو دنلي گنيش بير اؤلچوده تورك خالقي و آزه‌ربايجانلي آيدينلار آراسيندا ياييلماسيندا، ييرمينجي يوزايل بويونجا فارس ميللييه‌تچيله‌ري و سولچولارينين تبليغاتي و معنه‌وي باسقيسينين اوينامي (رولو) بؤيوكدور.

تورك خالقي و گونئي آزه‌ربايجان´ين وارليغيني دانان و گله‌جه‌ييني تهليكه‌يه آتان مشروطه كيمي بير حره‌كه‌تي، قوتلانماسي گره‌كه‌ن بير اولاي اولاراق گؤرمه‌ك اولاسي (مومكون) دئييلدير. بئله قورخونج بير يانليشليق؛ اؤته‌يي، باشيميزا گله‌نله‌ري، اونلارين نه‌ده‌ن باشيميزا گلديكله‌ري و بيزيم اونلارداكي پاييميزي آنلاماماق و گؤرمه‌مه‌ك دئمه‌كدير. ايران مشروطييه‌ت حره‌كه‌تي تورك خالقي و آزه‌ربايجان اؤلكه‌سي اوچون بير باشاري دئييل، ترسينه سون يوز ايلله‌رده تورك خالقي و گونئي آزه‌ربايجان´ين اوغراديغي ان آغير يئنيلگي و يئدييي ان سارسيتيجي گوپسه‌كدير (ضربه‌دير).


سؤزلوك:


آتانماقAtanmaq : منصوب شدن
آچيAçı : زاويه
آخيمAxım : جريان
آدديمAddım : گام، قدم
اركله‌تErklet : دولت
آستينAstın : پست، خوار
آغيرلاماقAğırlamaq : گرامي داشتن، بزرگداشتن
اكينجEkinc : فرهنگ
آلانAlan : عرصه
آلپAlp : قهرمان، دلاور
آلقيلاماقAlqılamaq : ادراك كردن
آليشقانليقAlışqanlıq : عادت
آلينتيAlıntı : اقتباس
آناياساAnayasa : قانون اساسي
آنجاقAncaq : اما، لاكن
آنماقAnmaq : ذكر كردن
اؤته‌كÖtek : تاريخ
اؤته‌كسه‌لÖteksel : تاريخي
اوجUc : حد
اوچراUçra : چونكه، زيرا
اوخوريازارOxuryazar : باسواد
اؤزگونÖzgün : اصيل
اؤزه‌كÖzek : مركز
اوستونÜstün : برتر
اوغراماقUğramaq : مواجه شدن
اوغورلوUğurlu : خوش يمن، مبارك
اولاسيOlası : ممكن
اولايOlay : حادثه
اولوسالUlusal : ملي
اولوشدورماقOluşdurmaq : تشكيل دادن
اويقولاماUyqulama : اجرا
اوينامOynam : رل
اويه‌ليكÜyelik : عضويت
اويهÜye : عضو
ائتگيÉtgi : اثر، نفوذ
ائتگيليÉtgili : موثر
ايته‌كله‌مهİtekleme : اجبار، مجبوريت
ايچه‌ريكİçerik : مضمون
آيدينAydın : روشنفكر
ايرده‌له‌مه‌كİrdelemek : تدقيق كردن
آيريجاليقAyrıcalıq : امتياز
ايزله‌مه‌كİzlemek : تعقيب كردن
ائگه‌مه‌نÉgemen : حاكم، مسلط
ايگيتİgid : دلاور، جسور
ايلگيليİlgili : مربوط
باخيمBaxım : منظر، نقطه نظر
باش كندBaşkend : پايتخت
باشاريBaşarı : موفقيت
باشاريليBaşarılı : موفق
باهاديرBahadır : قهرمان، دلاور
بليرتمه‌كBelirtmek : معين كردن
بليرتيلمه‌كBelirtilmek : معين شدن
بليرله‌ييجيBelirleyici : تعيين كننده
بودونBudun : خلق، توده مردم
بؤلگوBölgü : تقسيمات (اداري)
بيرجهBirce : يگانه
بيلينجBilinc : شعور
ترپه‌نيمTerpenim : حركت
توتومTutum : موضع
تورپاق بوتونلويوTorpaq bütünlüyü : تماميت ارضي
توزوكچوTüzükçü : مشروطه خواه
توزوكچولTüzükçül : مشروطه
توزوكچولوكTüzükçülük : مشروطه خواهي
توزوكله‌مهTüzükleme : مشروطيت
توغراTuğra : رسميت
توغراليTuğralı : رسمي
جرگهCerge : رديف، صف
جيزقيCızqı : خط
چوخونلوقÇoxunluq : اكثريت
خاقانXaqan : پادشاه
داراشماDaraşma : هجوم كردن به چيزي مانند مورچه
دبDeb : مد
درنه كDernek : انجمن
دوزگهDüzge : سيستم
دؤنه‌مDönem : دوره
ديرينDirin : نفوس، اهالي
ديشلانماقDışlanmaq : طرد شدن
دئوريمDevrim : انقلاب
سارسيتماقSarsıtmaq : تضعيف كردن
سارسيتيجيSarsıtıcı : تضعيف كننده
سوچSuç : گناه
سورهSüre : مدت
سوروملولوقSorumluluq : مسئوليت
سؤمورگهSömürge  : مستعمره
سونماقSunmaq : تقديم كردن، عرضه كردن
سونوجSonuc : نتيجه
سيرادانSıradan : پيش پا افتاده
سيليمله‌نمه‌كSilimlenmek : حذف شدن
سيليمله‌مه‌كSilimlemek : حذف كردن
قارشينQarşın : رغم، رغمن
قازانيمQazanım : دست آورد
قاورامQavram : مفهوم
قوتلاماقQutlamaq : مبارك داشتن، جشن گرفتن
قوچاقQoçaq : پهلوان
قورومQurum : موسسه
قوشوتQoşut : موازي
قوشوقQoşuq : شعر
قوشولQoşul : شرط
قونامQonam : مقام
قونوQonu : موضوع
قونومQonum : موقعيت
قييينلانديرماقQıyınlandırmaq : جزالانديرماق
كرتهKerte : درجه
كسينليكلهKesinlikle : قطعيا
كؤكله‌شميشKökleşmiş : ريشه دار، محكم شده
كؤنوللوKönüllü : داوطلبانه
گرچه‌كGerçek : حقيقت
گوپسه‌كGüpsek : ضربه شديد
گؤزله‌مله‌نمه‌كGözlemlenmek : مشاهده شدن
گؤزله‌مله‌مه‌كGözlemlemek : مشاهده كردن
گئودهGévde : بدنه
هونHun : انسان
وئريVéri : داده
ياخشيجاYaxşıca : بخوبي
ياراماقYaramaq : مفيد بودن
ياساYasa : قانون
يالنيزYalnız : صرفا
يانليشYanlış : غلط، نادرست
يانيلقيYanılqı : اشتباه، توهم
ياييملاماقYayımlamaq : منتشر كردن
ياييملانماقYayımlanmaq : منتشر شدن
يوخسونYoxsun : محروم
يوز ايلYüzil : قرن
يؤنه‌تگيYönetgi : سياست
يؤنه‌تگيلYönetgil : سياسي
يئته‌رينجهYéterince : بقدر كافي
يئرله‌شمهYérleşme : جاي گرفتن
يئنيلگيYénilgi : مغلوبيت، شكست
يييهYiye : صاحب، مالك
يئيينليكYéyinlik : سرعت

Sozumuz, a window opening to the life/culture of the turkish nation of iran/south azerbaijan:
http://sozumuz.blogspot.com/
http://sozumuz-turk-dovletler.blogspot.com/

No comments:

Post a Comment