Wednesday, July 18, 2012

ادعاي وجود ارتباط ارگانيك بين ريشه نام آزربايجان و وطن شدن آن، عوامفريبي است



مئهران باهارلي

در آغاز قرن بيستم نام "آزري" از سوي پان ايرانيستها و ناسيوناليستهاي افراطي فارس و دولت ايران به عنوان يك نام قومي از كتب تاريخي نبش قبر شد و پس از مدتي كوتاه در راستاي سياست انكار و امحاء هويت و ملت "ترك" براي ناميدن قسمت شمالي بخشي از خلق "ترك" كه در منطقه شمال غرب ايران و يا آزربايجان اتنيك نشيمن داشت و نيز زبان او به كار رفت. يكي از اهداف اوليه اين نامگذاري، ايجاد بحران هويتي براي بخش شمال غرب نشين توده ترك، همچنين تجزيه توده واحد ترك ساكن در ايران به دو آنتيته قومي متفاوت "آزري" و "غير آزري" به منظور سد كردن روند ملت شوندگي خلق ترك ساكن در اين كشور بود. دو دهه بعد حزب كمونيست روسيه استالينيست، در تطابق با سياستهائي مشابه و با صدور فرماني در مسكو نام و هويت تاريخي–اتنيكي ملت ترك و زبان تركي وي را يك شبه به "آزربايجاني" تغيير داد. در حاليكه قبل از آن "آزربايجاني" نام و هويتي اتنيكي-ملي نبود، بلكه صرفا صفت منسوبيت به جغرافياي آزربايجان و يا تابعيت دولت آزربايجان شوروي بود. در سالهاي متعاقب آن، نام اكنون اتنيكي-قومي شده "آزربايجاني" و بحران هويتي ايجاد شده توسط آن در شمال ارس، توسط شخصيتها و گروههاي وابسته به روسيه - اغلب منسوب به طيفهاي چپ و كمونيست- از شوروي به داخل مرزهاي ايران نيز ادخال شد. اين گروه از منظر هويتي-سياسي، معتقدين به ايدئولوژي روسيه ساخته آزربايجانگرائي سنتي و يا استالينيست بشمار مي آيند و دشمني مصرانه و حتي بيمارگونه با نام و هويت تركي ملت "ترك" از كليشه هاي رفتاري و صفات مميزه آنهاست.

علي رغم پيدايش جنبش ملي دمكراتيك "ترك" در آزربايجان در دو دهه اخير بر اساس هويت ملي-اتنيكي مدرن "ترك" و رشد سريع خود آگاهي ملي "ترك" در سطح توده اي، هنوز هم برخي از وابستگان به دو جريان سياسي پان ايرانيسم خجالتي و آزربايجانگرائي استالينيست و عقبه هاي آنها -اغلب منسوب به نسلهاي گذشته-، مانند عليرضا اصغرزاده دست از بازي معاندانه با هويت ملي –اتنيكي خلق ترك و نام تاريخي وي برنداشته اند. آنها به سبب ناآگاهي و غفلت و عادتهاي سخت جان و دشمني ديرين با هويت و نام تاريخي اتنيكي و ملي خلق ترك، از هر فرصت و وسيله اي براي زدودن نام و هويت ملي "ترك" و جايگزين كردن آنها با اسامي و هويتهاي بي پايه ايران ساخته "آزري" و روسيه ساخته "آزربايجاني"- به معناي اتنيك- استفاده مي كنند. ازريگرايان از جمله به اقدامات زير متوسل مي شوند:

-تلاش براي پيدا نمودن ريشه اي تركي براي كلمه و نام "آزري"، حتي با روشهاي غيرعلمي و ضدعلمي و توسل به ريشه شناسيهاي عاميانه و عوامانه و در صورت لزوم ادعاهائي كه صرفا در حد نظر و حتي نه نظريه علمي مي باشند؛ از جمله ربط دادن كلمه "آزري" به قوم "آز" و اين ادعاي قطعيا نادرست كه گويا حرف –ي عربي-فارسي در آخر كلمه "آزري"، همان پسوند مالكيت سوم شخص مفرد تركي است.
- مطرح نمودن ادعاهائي مانند آنكه گويا وطن بودن و يا وطن شدن سرزمين آزربايجان، منوط و مشروط به اين امر است كه كلمه "آزربايجان" ريشه اي تركي داشته باشد؛ اگر كلمه آزربايجان به واقع داراي ريشه اي تركي نباشد و يا به جعل داراي ريشه اي تركي نگردد، نمي تواند تبديل به وطن شود.
- تقلا براي ريشه يابي تركي كلمه و نام "آزربايجان" با روشهاي غيرعلمي و يا ضد علمي و توسل به ريشه شناسيهاي عاميانه و حتي عوامانه و ادعاهائي كه صرفا در حد نظر و حتي نه نظريه علمي مي باشند؛ از جمله با استناد به و استنجاجات نامعقول و غيرمنطقي از نوشته هاي لغتنامه هائي مانند برهان قاطع و معين.
- سعي به عوض كردن نام تاريخي ملي-اتنيكي خلق "ترك"، از جمله با نام "آزري" كه نامي جعلي و بي پايه است و يا با "آزربايجاني" كه صرفا منسوبيت جغرافيائي و يا تابعيتي را مي رساند.

در باره ادعاهاي فوق مي بايد گفت:

١-ريشه يابي كلمه "آزري" بر اساس نام قوم "آز" و دستور زبان تركي نادرست و بي پايه است. اين ادعا در بهترين حالت يك "نظر" است و حتي "نظريه اي علمي" نيز نيست، چه برسد به آنكه يك "حقيقت علمي" باشد. در نوشته هاي درج شده در سؤزوموز نيز اين ادعا نقل شده است، اما نه به عنوان يك حقيقت مطلق و يا حتي نظريه علمي، بلكه همانگونه كه است يعني با احتياط و به عنوان يك نظر مناقشه دار و بحث انگيز. واقعيت آن است كه در هيچ شاخه اي از علوم معاصر، نه در ريشه شناسي علمي و نه در تركي شناسي و غيره همچو نظريه اي جائي ندارد و در هيچ منبع ريشه شناسي علمي و توركولوژي معتبر بين المللي نيز همچو ادعاهائي تاكنون جدي گرفته نشده اند.

٢-بين "ريشه شناسي فولكلوريك-عاميانه" و "ريشه شناسي علمي"، همينطور بين يك "لغوي" و يك "ريشه شناس علمي" فرق است. ريشه يابي نقل شده در لغتنامه برهان قاطع در باره نام آزربايجان يك ريشه شناسي مردمي است و ربطي به ريشه شناسي علمي ندارد. وانگاه وجود ريشه يابيهاي مردمي و فولكلوريك در باره يك نام و كلمه لزوما به معني صحت آن ريشه يابي مردمي نيست. در باره نام تبريز هم ريشه شناسيهاي مردمي و عاميانه اي كه آنرا برگرفته از زبان فارسي و به معني ريختن تب زبيده خاتون دانسته اند وجود دارند. اما ريشه شناسي علمي يك چيز است و ريشه يابيهاي عاميانه و ريشه سازيهاي عوامانه چيز ديگري. استناد به لغتنامه معين و امثالهم در اين موضوع نيز كاملا نابجاست. زيرا فرق است بين يك ائتيمولوق و يك لغوي. محمد معين يك لغوي كم صلاحيت در ريشه شناسي فارسي و كاملا بي صلاحيت در ريشه شناسي تركي بود. پان ايرانيستها سالهاست كه لغتنامه هاي غيراتيمولوژيك فارسي مانند معين را به عنوان منابع ريشه شناسي به خورد مردم مي دهند. نويسندگان و محققين و فعالين سياسي ترك نمي بايد اينگونه روشهاي ناشايست و سخيف پان ايرانيستي را تقليد كرده بكار برند.

٣- ادعاي وجود ارتباط ارگانيك و يا غيرارگانيك، مدرن، پيش مدرن و يا پست مدرن بين ريشه كلمه آزربايجان و وطن شدن سرزمين آزربايجان؛ عوامفريبي، تحميق و يا به جاي احمق گزاردن مخاطبان است. اين دو مقولاتي جدا از هم اند و بين آنها به اندازه سر سوزني ارتباط وجود ندارد. علاوه بر آن، ريشه كلمه آزربايجان براي تبديل شدن آن به وطن كساني كه در آن ساكنند- از ترك و تالش و تات و كرد و ارمني و فارس و آسوري و يهودي و كولي ... - كاملا بي اهميت است. وطن، نياخاك و سرزمين مشترك توده هاي مردمي است كه در آن مي زيند و با علقه هاي گوناگون بدان وابستگيهائي تاريخي، مادي و معنوي دارند. حال اين تكه خاك داراي هر نامي با هر منشائي كه باشد فرقي نمي كند.

٤- براي آنكه سرزميني وطن يك ملت گردد، لزومي ندارد كه نام آن سرزمين حتما ريشه گرفته از زبان همان ملت باشد. اگر همچو رابطه اي لازم بود، "آناتولي" كه نامي يوناني و "كوسووا" كه نامي صربي است و حتي "روسيه" كه نامي فنلاندي است چگونه مي توانست وطن به ترتيب ملتهاي ترك و آلبان و روس شود؟. حال آنكه آناتولي وطن ملت ترك و كوسووا وطن ملت آلبان و روسيه وطن ملت روس است. همچنين قرار نيست در صورت عدم وجود، با جعل و دروغ اقدام به ايجاد ريشه براي نام وطن به زبان ملت ساكن در آن نمود. زيرا اين در بهترين حالت دروغبافي است. خلق ترك كه ميراث فرهنگي-نامهاي تاريخي جغرافيائي اش در يك صد سال اخير با استفاده از جعليات و تحريفات و دروغها و ريشه يابيها و ريشه سازيهاي پان ايرانيستي تاراج شده است، نمي بايد خود به مشابه همان رفتارهاي زشت و بدوي دست يازد و به ريشه يابي تركي براي همه چيز و در اين ميان نام سرزمين آزربايجان آنهم به روشهاي كاملا غيرعلمي دست زند.

٥-اين استدلال كه براي ملت شدن توده ترك ساكن در آزبايجان و براي ملي شدن زبان تركي او، نام ملت "ترك" و نام زبان "تركي" مي بايد حتما با نام بخشي از سرزميني كه در آن مي زيد، يعني "آزربايجان" يكي باشد، و يا كلمه "آزربايجان" مي بايد با ذهنيتي مطلق گرايانه به نام همه چيز از جمله ملت "ترك" و زبان "تركي" افزوده شود، مغلطه تماميت خواهانه اي بيش نيست. اساسا بدين سبب كه بين اين دو عينيت و اين هماني وجود ندارد. بخش مهمي از خلق ترك در مركز، جنوب و شمال شرق ايران؛ شرق و جنوب آسياي صغير و عراق و سوريه يعني بيرون از منطقه شمال غرب ايران ساكن است. افزون بر آن، بخشي بزرگ از منطقه اي در شمال غرب ايران كه توده ترك در آن به طور پيوسته ساكن است و وطن او شمرده مي شود- يعني آزربايجان اتنيك-، به لحاظ سياسي، تقسيمات اداري و حتي جغرافيائي و تاريخي به عنوان آزربايجان شناخته نمي شود.

٦- ملت ترك ساكن در آناتولي براي ملت شدن، نام خود را از "ترك" به "ملت آناتولي" و يا "ملت ترك آناتولي"؛ و نام زبان خود را از "تركي" به زبان "آناتوليائي" و يا زبان "تركي آناتوليائي" تغيير نداد. به همين سياق معني و توجيهي ندارد كه خلق ترك ساكن در شمال غرب ايران نيز نام ملي خود را از "ترك" به "آزربايجاني" و يا "ترك آزربايجاني"، و نام زبان ملي خود را از "تركي" به "آزربايجاني" و يا "تركي آزربايجاني" تغيير دهد. و يا چه منطقي دارد كه توده ترك، براي ملت شدن و وطن داشتن اسم و هويت تاريخي خود را از "ترك" با نام "آزري" جعلي عوض كند و بعد بين اين "آزري" جعلي و نام وطنش ارتباط ريشه اي برقرار سازد؟ اگر چنين ضرورتي وجود دارد چرا در تركيه ملت ترك با همان نام و هويت "ترك" و در دهها كشور عربي ملتهاي عرب با همان نام و هويت "عرب" بدون تغيير دادن و يا افزودن چيزي به اول و آخرشان ملت شدند و داراي وطن، اما توده ترك ساكن در آزربايجان و ايران بايد از اسم و هويت آباء و اجدادي خود دست كشيده به خيالبافي چند ضدترك روسيه زده و يا پان ايرانيست خجالتي اخيرا به قلق ناسيوناليست در آمده تسليم شود و نام و هويت ملي خود را به آز و آزي و آزر و آزري و آزربايجاني و .... عوض كند؟

٧- آزربايجانگرايان استالينيست از يك سو خواهان "آزربايجاني" ناميده شدن ملت "ترك" و زبان "تركي" مي باشند، علي رغم اينكه اينها قبلا داراي نام مشخص و تثبيت شده تاريخي هستند و اساسا نيازي به تغيير نام ندارند. از سوي ديگر آنها مانند پان ايرانيستها مناطق وسيعي از ناحيه ترك نشين پيوسته در شمال غرب ايران كه امروز طبق تقسيمات اداري دولت ايران داخل در استانهاي تهران، البرز، قم، مركزي، كرمانشاه، كردستان، گيلان، قزوين، همدان و .... قرار دارند را- يعني وطن خلق ترك را خارج از آزربايجان مي شمارند. اين دشمني علني هم با خلق ترك و هم با آزربايجان است. از همين روست كه هرگز در نوشته ها و برنامه ها و اخبار و تلويزيونهاي شخصي آزربايجانگرايان استالينيست، كوچكترين اثر و نشان و اشارتي از اين بخشهاي ترك نشين و وطن خلق ترك ديده نمي شود. حال آنكه آنچه مفيد است و مي تواند "آزربايجاني" ناميده شود نه "ملت ترك" و نه "زبان تركي"، بلكه سرزمينهاي ترك نشين پيوسته در شمال غرب ايران و يا وطن خلق ترك ميباشد. چگونه است آزربايجانگرايان استالينيست مطلق نگر كه خواستار تغيير نام "ملت ترك" و "زبان تركي"، به "ملت آزربايجان" و "زبان آزربايجاني" بوده و مانند جمهوري اسلامي ايران تماميت خواه كه به سر و دم هر چيز يك كلمه "اسلامي" مي چسباند، خواهان افزوده شدن كلمه آزربايجان به نام هر پديده تاريخي مي باشند، هنگامي كه نوبت به چيزي مي رسد كه از قضا مي بايست آزربايجاني ناميده و تلفي شود و ضرورت و نيازي تاريخي به آزربايجان ناميده شدن دارد از اين كار اباء و اجتناب مي كنند؟ چرا آزربايجانگرايان استالينيست مانند پان ايرانيستها تمايلي به آزربايجان ناميدن منطقه ترك نشين پيوسته در شمال غرب ايران و يا وطن خلق ترك از خود نشان نمي دهند و بدين طريق آزربايجان اتنيك و يا منطقه ملي ترك در شمال غرب ايران و وطن خلق ترك را عملا تجزيه و بخش اعظم مناطق ترك نشين در شمال غرب ايران و يا وطن خالق ترك را به فارسستان و كردستان پيشكش مي كنند؟

٨- سعي به برقرار كردن ارتباط بين ريشه شناسي نام يك سرزمين با وطن شدن آن براي يك گروه ملي خاص –در حاليكه لزوما همچو ارتباطي وجود ندارد- شونيسم قومي خالص است. و اين همان بيماري است كه آزربايجانگرايان استالينيست كه خود را دمكرات هم مي خوانند، دچار آن شده اند. آزربايجان وطن همه ملل و گروههاي ملي كه در آن ساكن اند اعم از ترك، فارس، كرد، تالش، ارمني، تات، آسوري و  ... مي باشد و صرفا وطن ملت ترك نيست. اگر شرط وطن بودن آزربايجان براي ملت ترك، وجود ريشه تركي نام آزربايجان اعلام شود، اين رفتار من غيرمستقيم و عملا به معني نفي وطن بودن آزربايجان براي ملل و گروههاي ملي غيرترك ساكن در آن خواهد بود. زيرا طبق استدلال نادرست فوق، آزربايجان با ريشه تركي، صرفا مي تواند وطن كساني باشد كه زبانشان تركي است. و از آنجائيكه زبان گروههاي ملي آزربايجاني غيرترك، تركي نيست، آزربايجان نمي تواند وطن اين آزربايجانيان غيرترك باشد. اين ذهنيت و نگرش يعني شونيسم خالص قومي و نژادپرستي.

٩-نام تاريخي ملت ترك ساكن در آزربايجان ايران را از ترك به هر چيز ديگر از جمله به "آزري" و "آزربايجاني" (به عنوان نامي اتنيك-ملي) تغيير دادن، -مانند تغيير دادن نام ملت كرد و بلوچ و ... به هر چيز ديگري از جمله كردستاني و بلوچستاني- نژادپرستي است. آزربايجانگرايان استالينيست دچار اين بيماري نيز شده اند. "آزري" نامي جعلي و بي پايه و "آزربايجاني" صرفا نام هويت جغرافيائي و تابعيتي است، نه هويت ملي-اتنيكي. به ويژه نمي بايست فراموش كرد كه روند جا انداختن اين دو نام بي پايه به عنوان نامهاي اتنيكي-ملي، توسط دو دولت استعمارگر آغاز شده است ("آزري" توسط دولت ايران، "آزربايجاني" توسط دولت روسيه). تعويض نام تاريخي ملتها و گروههاي ملي از نامهائي كه خود را سنتا بدان مي خوانند با نامهاي بي پايه جديد، از سوي ملل حاكم و دولت آنها با مطامع استعماري، عملي نژادپرستانه است. در مورد خلق ترك، تعويض نام تاريخي وي از "ترك" به "آزربايجاني" از سوي حزب كمونيست و دولت روسيه به سال ١٩٣٧ عملي نژادپرستانه بر عليه توده ترك بود. امروز نيز چنين است. اين عمل يكي از دهها و صدها رفتار و سياستهاي نژادپرستانه روسيه كمونيست و ديگر دولتهاي كمونيست در قرن بيستم به شمار مي رود.

١٠-تعويض نام گروه ملي "ترك" به "آزربايجاني"، صرفا رفتاري نژادپرستانه بر عليه خلق ترك نيست. اين عمل رفتاري نژادپرستانه بر عليه گروههاي ملي غيرترك ساكن در آزربايجان نيز است. با جايگزين كردن نام جديد "آزربايجاني" به جاي "ترك"، صفت "آزربايجاني" كه قبلا صفت منسوبيت جغرافيائي و تابعيتي بود، بار اتنيكي-ملي نيز پيدا كرد. "آزربايجاني" كه پيشتر نام غير اتنيكي-غير ملي مشترك همه ساكنين اين خطه اعم از ترك و غير ترك بود و بطور يكسان به همه ملل و گروههاي ملي ساكن در جغرافياي آزربايجان و به همه اتباع كشور آزربايجان تعلق داشت، به انحصار گروه اتنيكي-ملي غالب در آمد. با اين انحصار نيز، "ترك" بودن از اكثريت ترك و "آزربايجاني" بودن از اقليتهاي غير ترك ساكن در آزربايجان سلب و غصب شد. نتيجتا گروههاي ملي غيرترك مذكور عملا در وطن خود آزربايجان، غير آزربايجاني شمرده شدند و يا به آزربايجاني درجه دو تبديل گرديدند. با اين نامگذاري و هويت سازي جديد، تركها با از دست دادن هويت اتنيكي-ملي تركي خود "آزربايجاني آزربايجاني" و غيرتركها با از دست دادن هويت شهروندي خود، "آزربايجاني غيرآزربايجاني" شدند!. اين، رفتاري آشكارا نژادپرستانه بر عليه اقليتهاي ملي غير ترك ساكن در آزربايجان است. زيرا همه گروههاي ملي ساكن در آزربايجان، چه ترك و چه غيرترك، به طور يكسان و مشترك "آزربايجاني" و همه زبانهاي رايج در آزربايجان، چه تركي و چه غيرتركي، به طور يكسان و مشترك "زبان آزربايجاني" اند. آزربايجاني بودن مختص به خلق ترك ساكن در آزربايجان و زبان وي نيست و در انحصار وي قرار ندارد.

١١- ايجاد نام "آزربايجاني" به عنوان يك نام اتنيك و ملي از سوي دولت روسيه استالينيست و جايگزين كردن آن با نام تاريخي اتنيكي ملت "ترك" در سال ١٩٣٧ (مانند كابرد نام بي پايه "آزري" به جاي نام تاريخي اتنيكي ملت ترك از سوي دولت ايران و پان ايرانيستها)، عملي استعماري-نژادپرستانه و در بستر سياست انكار و امحاء ملت ترك در قفقاز جنوبي و ايجاد بحران هويتي براي وي بود. مقامات و نخبگان جهموري سوسياليستي آزربايجان در مقطع زماني مذكور و پس از آن، كه از اين سياست خانمان برانداز استالينيستي حمايت كردند، قطعيا به ملت خود خيانت نموده اند. همچو خيانتي را نخبگان هيچكدام از گروههاي ملي منطقه – اعم از كرد، ارمني، گرجي، تالش، تات، يهودي، لزگي، تركمن، عرب، بلوچ و ... مرتكب نشدند. امروز نيز كساني از نخبگان و سياسيون و فعالين، اغلب منسوب به نسلهاي گذشته كه نام ملي ترك كوچكترين اهميت و ارزشي براي آنها ندارد، با كوشش براي تغيير دادن نام ملت "ترك" به "آزربايجاني" به معني اتنيك، آگاهانه و يا ناآگاهانه همسو با همان سياستهاي استعماري، نژادپرستانه و خائنانه عمل مي كنند. شيطان سازي از نام و هويت ملي-اتنيكي "ترك"، اصرار بر جا انداختن نام و هويت نوئي بجاي آن، تقلاي آگاهانه براي ايجاد بحران هويتي براي ملت ترك ساكن در آزربايجان جنوبي و ايران و تجزيه وي بر اساس جغرافيا توسط بخش سوء نيت دار و مانقورت اين گروه، به سبب وحشت عظيم و نفرت عميق از نام و هويت ملي توده ترك است. وضعيت كساني كه خواستار تغيير نام و هويت ملت "ترك" با نام پان ايرانيستي "آزري" اند، از دسته مذكور نيز غم انگيزتر است.

Sozumuz, a window opening to the life/culture of the turkish nation of iran/south azerbaijan:
http://sozumuz.blogspot.com/
http://sozumuz-turk-dovletler.blogspot.com/

No comments:

Post a Comment