Monday, July 23, 2012

تركان قوم اند و يا ملت؟ اقليت ملي اند يا ملت محكوم؟


س- تركان ساكن در ايران "اقليت ملي" اند و يا "ملت محكوم"؟ 

"
گروه ملي و يا اتنيك" تعبيري است كه در ايران براي مشخص كردن نوعي از گروههاي انساني و اجتماعي و تفكيك آن از ديگر گروهها مثلا "گروههاي اعتقادي" (شيعيان امامي فارس، شيعيان جعفري ترك، علويان ترك (قيزيلباش، علي اللهي)، علويان كرد (اهل حق)، مسيحيان، زردشتيان، موسويان، بهائيها، صائبيان، اسماعيليان، ذكريها، بيدينان و.....)؛ "گروههاي نژادي" ( فيزيوتيپهاي مونقولوئيد، اينديك، مديترانه اي، آفريقائي، .....و تركيبات مختلف اينها)؛  و "گروههاي جنسيتي" (همجنسگرايان، ديگر جنس گرايان، اقليتهاي جنسي، دگرباشان جنسي، ... ) و غير آن بكار ميرود. در شرايط مشخص جهان اسلام، خاورميانه و ايران، معيار عملي مشخصه و عامل تعيين كننده "گروه ملي ويا اتنيك"، در درجه اول، "تعلق زباني" اعضاي آن گروه انساني است. "هويت ملي و يا اتنيك" نيز در درجه اول بر اساس "زبان مادري-ملي-تاريخي" هر كدام از "گروههاي ملي" تعريف ميشود. مولفه ها و عوامل دخيل ديگر مانند باورهاي مذهبي، ناحيه جغرافيايي محل اسكان، ساختار طائفه اي، منشاء تباري، فيزيوتيپ، داراي بودن دولت و ديگر نهادهاي ويژه در تاريخ دور و نزديك و .... عوامل درجه دوي معرف و بوجود آورنده "زيرگروههاي ملي" اند.

و اما يك گروه ملي و يا اتنيك خود مي تواند به دو دسته عمومي "ملت" و "اقليت ملي" تقسيم شود. "ملت"ها آن دسته از "گروههاي ملي" معمولا پرشماري اند كه داراي "منطقه ملي" كمپاكت مي باشند. "منطقه ملي"، سرزمين و قلمرو مشخص تاريخي و نياخاكي است كه گروه مذكور به طور متراكم و پيوسته در آن ساكن است و اكثريت مطلق اهالي آن را تشكيل ميدهد. هر ملت در خارج از منطقه ملي خود ممكن است "اقليت ملي" به شمار آيد. "اقليتهاي ملي" آن دسته از گروههاي ملي به لحاظ جمعيت كم شمار و به لحاظ جغرافيايي پراكنده اي اند كه بر عكس ملل ساكن در آن كشور، فاقد سرزمين تاريخي به هم پيوسته و قلمرو مشخص بوده و يا خارج از نياخاك خود در مناطق ملي ديگر و در ميان ملتهاي پرشمار با نفوس متراكم پخش شده اند.

در ايران "مساله ملي" در مورد برخي از گروههاي اتنيك -كه تعدادشان بالغ بر يك صد عدد است- مانند ارمني، تات، آسوري، يهودي، قزاق، براهويي، كولي، گرجي، ... در فرم مساله "اقليت ملي" است. اما در مورد برخي ديگر از گروههاي اتنيك مانند ترك در فرم مساله "ملت محكوم" است. تعداد ملتها در ايران با احتساب تركها (در سه منطقه ملي آزربايجان اتنيك، آفشاريورت در خراسان و قاشقاي يورت در جنوب ايران)، فارسها، عربها، لرها، كردها (در دو منطقه ملي در غرب ايران و در شمال خراسان)، بلوچها، تركمنها، لارها، گيلكها و مازنيها (تبريها) بالغ بر ده عدد است كه به ترتيب در "مناطق ملي" آزربايجان، آفشار يورت، قاشقاي يورت، كردستان، لرستان، بلوچستان، عربستان، تركمنستان، گيلان، مازندران و لارستان ساكنند.

س-عده اي تركان ساكن در آزربايجان و ديگر نقاط ايران را اقليت ملي (قومي) مي نامند. به نظر شما چرا؟

اگر "مساله ملي" يك گروه اتنيكي خاص، به صورت "مساله اقليت ملي" درك شود، ماهيت آن از يك مساله حق "تعيين سرنوشت خود-خارجي" به يك مساله حق "دمكراسي" تغيير مي يابد. از طرف ديگر، اگر مساله ملي يك گروه اتنيكي خاص، به صورت مساله ملت محكوم درك شود، ماهيت مساله ملي وي از "يك مساله دمكراسي" به يك مساله "تعيين سرنوشت خود-خارجي" تغيير پيدا مي كند. در عمل بين اين دو حالت فرقهاي اساسي وجود دارد. رعايت حقوق اتنيكي-ملي حداكثر آن چيزي است كه يك اقليت ملي از فرايند دمكراسي (كه معادل اعمال حق تعيين سرنوشت خود-خارجي براي يك ملت محكوم است) مي تواند بدست آورد. اين حقوق به فدراليسم ملي-اتنيكي منجر نمي شود. اقليتهاي ملي از حقوقي مانند رسمي شدن زبانشان و شناخته شدن به عنوان يك گروه ملي-اتنيكي برخوردار خواهند بود، اما به سبب نداشتن سرزمين تاريخي متراكم و منطقه ملي از آن خود، حقوقي مانند حق تعيين سرنوشت، استقلال، تشكيل دولت ملي و اداره امور سرزميني خود در قالب يك دولت ملي براي ايشان موضوعيتي ندارد. در مورد اين گروهها، رعايت حقوق اقليت ملي آخرين نقطه اي است كه مي توان رفت. اما رعايت حقوق اتنيكي-ملي، حداقل آن چيزي است كه يك ملت محكوم از اعمال حق تعيين سرنوشت خود-خارجي مي تواند بدست آورد. ملتهاي محكوم به لحاظ تئوريك داراي حق شناخته شدن در قوانين كشوري به عنوان يك ملت متشخص، حق تعيين سرنوشت خويش، حق اداره امور خود و حق تشكيل دولت ملي شان (معمولا در يكي از اشكال فدرال، كنفدرال، مستقل) هستند. در اين مورد، فدراليسم ملي-اتنيكي-زباني (و نه اداري) نقطه آغازين حل مساله است.

عدم آشنائي با گفتمانهاي چندفرهنگي، ناآگاهي از كنه و ابعاد گوناگون مساله ملي و حقوق ملتهاي محكوم و اقليتهاي ملي، جنبشهاي آزاديبخش ملي، مفاهيم و ترمينولوژي مربوطه، انعكاس و مصاديق آنها در خاورميانه و ايران و يا تعمد و سوء نيت سياسي باعث شده بسياري از فعالان سياسي فارس و برخي از تركهاي وابسته به دو ايدئولوژي پان ايرانيسم خجالتي و آزربايجانگرائي استالينيستي، مساله احقاق "حقوق ملي ملل" ساكن در ايران را با مساله احقاق "حقوق اقليتهاي ملي" اين كشور خلط كنند و با اين تخليط آگاهانه و يا ناآگاهانه، منكر حقوق ملي ملل محكوم ايران، و به طريق اولي منكر وجود خود اين ملل شوند. ناسيوناليستهاي فارس نيز منكر وجود مقوله ملتهاي محكوم در ايران بوده آنها را اقليتهاي ملي (قومي) مي شمارند، زيرا مي دانند يك اقليت ملي از حق تعيين سرنوشت خود-خارجي برخوردار نيست.

حال آنكه مساله ملي ملل محكوم در اين كشور، مساله اقليت ملي-اكثريت ملي و يا مبارزه براي احقاق حقوق اقليتهاي ملي نيست. مساله ملي ملل محكوم در ايران عبارت است از مساله ملل داراي حقوق برابر و در راس آنها حق تعيين سرنوشت خود-خارجي. ايران كشوري "كثيرالمله" است و تعريف و حل مساله ملي ملل محكوم آن ميبايست بر اساس "مدل كثيرالملگي" و حقوق برابر ملتهاي تشكيل دهنده آن انجام شود. در اين مدل ملتهاي عمده ايران (ترك، فارس، لر، كرد، عرب، بلوچ، تركمن، لار، گيلك، مازني و...) بدون توسل به بازيهاي كلامي و درجه بنديهايي مانند قوميت، مليت، امت و ....، همه به عنوان عناصر ملي و اصلي سازنده كشور و با حقوق مساوي شناخته مي شوند.

س-رابطه بين دو مفهوم "قوم" و "ملت" چيست؟ تركهاي ساكن در ايران قوم اند و يا ملت؟

خلق ترك ساكن در ايران يك ملت محكوم است، نه يك قوم (و نه يك اقليت قومي). در شرايط ايران قوم و ملت دو مفهوم در طول هم و نه در عرض هم اند. ملت مفهومي مدرن است كه وضعيتي پيشرفته از منظر خودآگاهي ملي و برخي حقوق از جمله حق تعيين سرنوشت خود و حق اداره امور خود در قالب يك دولت ملي را در خود نهفته دارد. يعني اينكه واژه "قوم" مرحله اي بدوي و ابتدايي از رشد و تكامل گروههاي انساني در روند ملت شوندگي و قبل از تبديل شدن آنها به "ملت" داراي حق تعيين سرنوشت خود و حق اداره امور خود در قالب دولتي ملي است. با اين وصف در شرايط ايران "قوم" صرفا مي تواند در مورد گروههاي تاريخي و ابتدايي و اسطوره اي و افسانه اي و مانند آن بكار رود، اما نه در مورد گروههاي ملي و شرايط امروزي. دليلي براي محكوم كردن گروههاي ملي ساكن در ايران به گذشته و بدويت و افسانه-اسطوره ها وجود ندارد. به همين سياق تعبير "اقوام ترك" نيز در مورد مراحل تاريخي و گذشته، و "ملت ترك" در مورد وضعيت امروزي خلق ترك ساكن در ايران و به معني گروهي مدرن منتج از درهم آميختگي اقوام تاريخي مذكور و داراي حق تعيين سرنوشت خود و حق اداره امور خود در قالب دولت ملي از آن خود بكار مي رود.

همچنين مخفي نيست كه كلمه و تعبير "قوم"، از طرف نژادپرستان و ملي گرايان افراطي فارس و برخي مراجع دولتي به اصرار جهت تلقين ملت نشدن گروههاي ملي ساكن در ايران و تحقير آنها و در واقع ابزاري براي همسانسازي و يكسان سازي-فارسسازي اين گروهها بكار برده ميشود. علاوه بر آن در درك حقوقي معاصر، همانگونه كه قبلا گفته شد فرق بسياري بين حقوق يك "قوم" در يك كشور چندقومي و حقوق "ملت" در يك كشور چندملتي وجود دارد. در كشورهاي جهان سومي يونيتار و بخصوص خاورميانه اي مانند ايران، تنزل دادن گروههاي ملي به حد قوم، در واقع قبول آنچه كه امروز وجود دارد و نفي ضمني حقوق ملي - مدني آنهاست. موقعيت گروههاي ملي در كشور چند قومي حداكثر همانطور ميشود كه در كشورهاي خاورميانه است و براي آنها وضعيت بهتري با درك و ذهنيت قوم مدارانه متصور نيست.

به همين جهت امروزه تقريبا تمام گروههاي ملي غير فارس ايران از ترك و كرد و بلوچ و عرب و تركمن به اين توافق ضمني رسيده اند كه از كاربرد واژه "قوم" براي ناميدن گروههاي ملي ساكن در ايران اجتناب كنند. در ادبيات سياسي مدرن منسوب به گروههاي ملي ايران نيز، در رد تز قوم بودن گروههاي ملي ساكن در ايران، نوشته ها و مطالعات بسيار و ارزشمندي وجود دارد كه براي آگاهي و به روز كردن داده ها ميتوانند بكار روند.

Sozumuz, a window opening to the life/culture of the turkish nation of iran/south azerbaijan:
http://sozumuz.blogspot.com/
http://sozumuz-turk-dovletler.blogspot.com/

No comments:

Post a Comment