آراز نیوز : بهرام اسدي -
مركز استان آذربايجان غربي كه امروزه اورميه يا اروميه خوانده ميشود يكي از قديميترين شهرهاي كشورمان ايران است كه بيش از چهار هزار سال سابقه تاريخي دارد.
در مورد نام اين شهر نظرات مختلفي ابراز شده است و گويا يكي از قديميترين نامهاي آن چيچست بوده است (به نام دختر زرتشت و نظر به اينكه اين شهر مهد زرتشت بوده) ولي بحث ما روي نام فعلي آن است كه ميان اورميه و اروميه سرگردان است به چند نظريه در مورد نام شهر اشاره ميكنيم و روي هر كدام بحث مختصري خواهيم داشت.
1 - سادهترين تحليلي كه از نام شهر به عمل آمده و در كتب چندي به آن اشاره شده اين است كه آن را اورميه دانسته به اور+ ميه (مياه) تجزيه كردهاند و عقيده اين تحليلگران آن است كه اورمياه واژهاي عبري است. «اور» به معني شهر (همانند اورشليم) و مياه جمع «ماء» به معني آبها و اورمياه يعني شهر آبها. همانگونه كه اورشليم به معني شهر سلامتي است.
اين نظريه بسيار سادهلوحانه به نظر ميرسد و گويا مستمسك نظريهپردازان آن اشتراك واژه «اور» در دو شهر اورميه و اورشليم بوده و در ادامه اشاره ميكنيم كه اصولاً (ميه)اي در ميان نيست تا تبديل به «مياه» شود و اين شهر در سابقه تاريخي خود جمعيت غالب يهودي نداشته كه نام شهر يادگاري از آنها باشد.
2 - گروه ديگري بر اين عقيدهاند كه اين شهر سرزمين اورارتوها بوده است و نام اورميه با نام اورارتوها در ارتباط است و از آنها باقي مانده است. اين گروه اورميه را قبول دارند نه اروميه را.
3 - عده ديگري ميگويند اين شهر از قديمالايام دروازه روم بوده است (تركيه فعلي). بنابراين با پسوند نسبيت تبديل به رومي و با پسوند "ه" مكان به شكل روميه در آمده است و از آنجايي كه تكلم شهر به زبان تركي بوده و تركان عادت داشتهاند و دارند كه معمولاً به اول اسامي الف زايدي اضافه كنند همچون شنبه=ايشنبه و رضا=ايرضا به روميه نيز الفي اضافه كرده آنرا اوروميه يا اروميه نمودهاند.
اين نظريه از چند جهت ضعيف به نظر ميرسد اول اينكه دروازه روم آنچنان كه از بقاياي جاده ابريشم نيز مشخص است از شمال استان بوده است نه از اين شهر و دوم اينكه چرا اهالي ترك زبان شهر براي ساختن نام شهر خود از دستور زبان عربي پيروي كردند؟
4 - اورمان (ORMAN) در تركي به معني جنگل است عده قليلي نام شهر را مشتق از اورمان دانسته و مدعي ميشوند كه شهر جنگلهاي وسيعي داشته است. اين نظريه سستتر از موارد قبلي است.
5 - پنجمين نظريهاي كه مطرح ميكنيم نام شهر را با نام شهر اورومچي در تركستان چين (ايالت سينكيانگ) در ارتباط ميداند بر اساس اين نظريه خاستگاه اصلي تركان آسياي ميانه و ايالاتي از چين است و اقوام ترك در طول تاريخ به طور دسته جمعي يا انفرادي مهاجرتهاي متعددي را به سمت غرب انجام دادهاند. به طوري كه امروزه ملل ترك تا غربيترين نقاط اروپا پراكنده شدهاند. تركستان چين كه تا چندي قبل دولت مستقلي بود دو شهر بزرگ و تاريخي دارد. اورومچي و قشقر (كاشغر). اورومچي كه مورد بحث ماست و عدهاي نام عشاير قشقايي در جنوب كشورمان را نيز مشتق از قشقر دانستهاند (هر چند در اين مورد نيز نظريات ديگري مطرح است). رسم بر اين بوده و الان نيز است كه وقتي مهاجريني از يك منطقه به منطقه ديگر ميروند نام محل اصلي خود يا نام طايفه و عشيره خود را به محل تازه اطلاق ميكنند و ما اين هر دو را در اورمي مشاهده ميكنيم. ميتوانيم اينگونه در نظر بگيريم كه طوايفي از تركان به محل اين شهر و محل روستاهاي اطراف كوچيدهاند.
گروهي از آنها محل تازه خود را به نام شهر و آبادي اصلي خود نامگذاري كردهاند همچون اورمي از اورومچي و توپراق قلعه (روستايي در شمال شهر) كه در عين حال نام يك محل تاريخي در آسياي ميانه نيز ميباشد و تعداد زيادي از همان مهاجرين محل جديد خود را به نام عشيره و طايفه خود ناميدهاند همچون چونقورالي - دانقيرالي - ياغمورالي - سوروك - بدكي (نام روستاهايي در اطراف اورمي) و دوهلي (روستايي در سلماس) كه به ترتيب از نام طايفههاي چونقورلو - دانقيرلي - ياغمورلو - سوروكلو - بدكي -دوهليخانلي گرفته شدهاند. لازم به تذكر است كه بيشتر طوايف فوقالذكر الان هم در ميان قشقاييان به صورت طايفهاي زندگي ميكنند. بنابراين فرض ما اينگونه شكل ميگيرد كه يك گروه از اقوام مهاجر از تركستان هنگام ورود به ايران دو شاخه ميشوند يكي به منطقه آذربايجان مهاجرت ميكنند و آباديهاي فوقالاشاره و بسياري از آباديهاي ديگر را به نام طايفه يا موطن اصلي خود نامگذاري ميكنند و گروه ديگري از همان طوايف به جنوب كشور رفته و عشاير قشقايي را تشكيل دادهاند و نام عشيرهاي خود را همچنان حفظ كردهاند[1]، ما اورميه يا اروميه را قبول نداريم و اصولاً پسوند يه=ye بعداً به نام شهر اضافه شده است.
بحث تاريخي و بررسي اسناد تاريخي در اين مورد را به مورخين وا ميگذاريم و به چند سند ادبي اشارهاي خواهيم داشت:
1 - در يك مثل فولكلوريك آذري آمده است:...گل اوخو بيزيم ديلي - بيزيم ديل اورمو ديلي - اورمودان گلن آتلار... در اين سند شفاهي كه از قرون كهن در سينه مردم آذربايجان باقيمانده نام شهر «اورمو» آمده است.
2 - آشيقها، نوازندگان محلي آذربايجان هستند كه اكثراً مشاور و همهكاره قوم نيز بودهاند. سابقه تاريخي آنها چندين هزار سال است. ولي قديميترين آشيق آذربايجان كه اشعارش را در دست داريم آشيق قورباني است كه معاصر شاهاسماعيل صفوي بوده. در جايي از ديوان آشيق قورباني ميخوانيم:
اورمونون يوللاري دوزوم-دوزومدور
اورمو كاروانينين يوكو اوزومدور
در اينجا نيز نام شهر «اورمو» آمده است و به اصليترين محصول شهر در آن دوره تاريخي (حدود پانصد سال پيش از اين) يعني انگور اشاره شده است كه هماكنون نيز از محصولات عمده شهر ميباشد.
3 - در دورههاي متأخر سري هم به ديوان ميرزا علي معجز شبستري ميزنيم. ايشان از شعراي معاصر رضاخان بوده و در چند جاي ديوانش لفظ اورمو آورده است به عنوان مثال:
ائدنده اورمونو اشغال اسماعيل آقا
آخيردي سئل كيمي بيچاره ازرقين قاني.
4 - بعد از نام همه شخصيتهاي تاريخي شهر چون حسامالدين چلبي و صفيالدين همواره واژه اورموي آمده است و اين نشاندهنده آن است كه نام شهر اورمي بوده چون اگر نام شهر اورميه بود در ساختن صفت نسبي از آن «ي» حفظ ميشد و بايد ميگفتيم حسامالدين اورميوي، همچنانكه در نسبت دادن شخصيتهايي از شهرهاي قونيه و ملطيه به آن شهرها همواره «قونيَوي» و «ملَطيَوي» گفته شده است نه قونَوي و مَلَطَوي.
تذكر: معمولاً در زبان روسي و به تبع آن در زبان آذربايجان رايج در شمال رود ارس همچنين در تعدادي از زبانهاي خارجي مخصوصاً نامهايي كه به مصوت ختم شدهاند الف زايدي ميآيد كه در مصوتها با يك «ي» نيز همراه است همچنانكه نامهاي اندونزي، ژاپن و آلمان به صورت اندونزيا، ياپونيا و آلمانيا تلفظ ميشود.
بنابراين با اين مدل «اورمو» به شكل «اورمويا» در ميآيد كه ميتواند به راحتي به اورميا و اروميه تبديل شود و شايد يكي از دلايل تبديل اورمي به اورميه در اثر كثرت استعمال استفاده از اين شيوه باشد كه رفته رفته بر سر زبانها افتاده و رايج شده است.[2]
معني لغوي اورمو: در مورد معني لغوي اورمو ميتوانيم بگوييم كه ميتواند مشتق از مصدر تركي «اورماق» شكل قديمي «وورماق» به معني زدن، نشانهگيري كردن و معاني قريب به آن باشد. اورماق در ديوانهاي شعراي آذربايجان مكرر آمده است به عنوان مثال حكيم فضولي ميفرمايد:
دم خير سؤزوندن اور دمادم
ور خير دئمزسن ابسم ابسم
بنابراين «اوروم» به معني محل نشانهگيري و هدف و آماج و اورومچو به معني نشانهگير و تيرانداز خواهد بود.
از يك زاويه ديگر نيز ميتوانيم به مسئله نگاه كنيم و آن اين است كه شهر اورومچي در چين به احتمال قوي در مسير و در اوايل جاده ابريشم قرار داشته و عده زيادي از افراد آن به اروپا (روم) به تجارت ميرفتهاند و از اين جهت «رومچو» و با اضافه كردن الف زايد تركي «اورومچو» ناميده ميشدهاند. رفته رفته همين نام روي شهر باقيمانده است يا شايد همين اورومچوها شهر اورومچي را ساختهاند و بعد تعدادي از آنها به آذربايجان مهاجرت كرده و محل خوش آب و هواي آن را پسنديده و در آن ساكن شدهاند و آنرا با روم (اوروم) برابر دانستهاند. (اورومو بولدوق = روم را پيدا كرديم).
اورومو= اورمو
لازم به تذكر است كه در زبان تركي به تاجراني كه به يك شهر بيشتر مسافرت داشتهاند نام همان شهر با پسوند «چي» اطلاق ميشد همچنانكه امروز هم در ميان نام خانوادگي تعدادي از هم ميهنامان به نامهايي چون تهرانچي و استانبولچي برخورد ميكنيم (باكيچينين سؤزو سووو كاغيذي-مرحوم شهريار)
- كوتاه سخن اينكه در يك جمعبندي از مطالب بالا مشاهده ميكنيم نام شهر به صورتهاي اورميه - اروميه - روميه - ارميه - اوروميه - اورمويا - اورميا نوشته شده است ولي با مراجعه به اسناد ادبي و بررسي قراين كه تنها به چند مورد از آنها اشاره شد آنچه بيشتر از همه به چشم ميخورد واژه «اورمو» ميباشد بنابراين اگر فرد منصفي باشيم و به آداب و رسوم و فولكلور اهالي نيز احترام قايل باشيم بايد همان واژه «اورمو»« و يا حداقل «اورمي» به كار ببريم نه اورميه و نه اروميه و نه واژه ديگر.
و اما سادهترين تحليل كه سهلالوصولترين معني را نيز دارد و نظريه اصلي خود اينجانب به شمار ميآيد اين است كه اورمو از دو كلمه اور+مو تشكيل يافته.
اور تلفظ قديمي «قور» از مصدر «قورماق» به معني بنا نهادن و آباد كردن گرفته شده است كه معني شهر نيز از آن استخراج ميشود و «مو» معني «من» ميدهد در زبان سومري به جاي كلمات من - سن واژههاي مئ - سئ (ME-SE) به كار ميرفته است و اورمو يا اورمه با اين حساب «شهر من» معني ميدهد. همين واژه (مئ) در كلمه مئآنا(ميانه) نيز خودنمايي ميكند و نام اين شهر نيز به معني (مادر من) و سئآنا(چيانه) در منطقه سولدوز به معني (مادر تو) ميباشد.
به همين صورت است كلمه «ماوانا». مئ + وانا= آبادي من.
[1] مطالب اشاره شده در حد نظريه مطرح شدهاند چنانكه نظريات ديگري مطرحند كه نشاندهنده مهاجرت آن اقوام(اورومچي و قشقر و امثالهم) از منطقه اورمي هستند.
[2] دكتر توحيد ملكزاده در اين مورد نظر ديگري دارد. طبق نظر ايشان كاربرد واژه اروميه توسط مرحوم تمدن بوده است كه ايشان نيز براي خود دلايلي داشته است.(رجوع شود به كتاب »تاريخچه دارالنشاط اورميه« تأليف دكتر توحيد ملكزاده ديلمقاني).
http://bahramasadi.blogfa.com/post-27.aspx
مركز استان آذربايجان غربي كه امروزه اورميه يا اروميه خوانده ميشود يكي از قديميترين شهرهاي كشورمان ايران است كه بيش از چهار هزار سال سابقه تاريخي دارد.
در مورد نام اين شهر نظرات مختلفي ابراز شده است و گويا يكي از قديميترين نامهاي آن چيچست بوده است (به نام دختر زرتشت و نظر به اينكه اين شهر مهد زرتشت بوده) ولي بحث ما روي نام فعلي آن است كه ميان اورميه و اروميه سرگردان است به چند نظريه در مورد نام شهر اشاره ميكنيم و روي هر كدام بحث مختصري خواهيم داشت.
1 - سادهترين تحليلي كه از نام شهر به عمل آمده و در كتب چندي به آن اشاره شده اين است كه آن را اورميه دانسته به اور+ ميه (مياه) تجزيه كردهاند و عقيده اين تحليلگران آن است كه اورمياه واژهاي عبري است. «اور» به معني شهر (همانند اورشليم) و مياه جمع «ماء» به معني آبها و اورمياه يعني شهر آبها. همانگونه كه اورشليم به معني شهر سلامتي است.
اين نظريه بسيار سادهلوحانه به نظر ميرسد و گويا مستمسك نظريهپردازان آن اشتراك واژه «اور» در دو شهر اورميه و اورشليم بوده و در ادامه اشاره ميكنيم كه اصولاً (ميه)اي در ميان نيست تا تبديل به «مياه» شود و اين شهر در سابقه تاريخي خود جمعيت غالب يهودي نداشته كه نام شهر يادگاري از آنها باشد.
2 - گروه ديگري بر اين عقيدهاند كه اين شهر سرزمين اورارتوها بوده است و نام اورميه با نام اورارتوها در ارتباط است و از آنها باقي مانده است. اين گروه اورميه را قبول دارند نه اروميه را.
3 - عده ديگري ميگويند اين شهر از قديمالايام دروازه روم بوده است (تركيه فعلي). بنابراين با پسوند نسبيت تبديل به رومي و با پسوند "ه" مكان به شكل روميه در آمده است و از آنجايي كه تكلم شهر به زبان تركي بوده و تركان عادت داشتهاند و دارند كه معمولاً به اول اسامي الف زايدي اضافه كنند همچون شنبه=ايشنبه و رضا=ايرضا به روميه نيز الفي اضافه كرده آنرا اوروميه يا اروميه نمودهاند.
اين نظريه از چند جهت ضعيف به نظر ميرسد اول اينكه دروازه روم آنچنان كه از بقاياي جاده ابريشم نيز مشخص است از شمال استان بوده است نه از اين شهر و دوم اينكه چرا اهالي ترك زبان شهر براي ساختن نام شهر خود از دستور زبان عربي پيروي كردند؟
4 - اورمان (ORMAN) در تركي به معني جنگل است عده قليلي نام شهر را مشتق از اورمان دانسته و مدعي ميشوند كه شهر جنگلهاي وسيعي داشته است. اين نظريه سستتر از موارد قبلي است.
5 - پنجمين نظريهاي كه مطرح ميكنيم نام شهر را با نام شهر اورومچي در تركستان چين (ايالت سينكيانگ) در ارتباط ميداند بر اساس اين نظريه خاستگاه اصلي تركان آسياي ميانه و ايالاتي از چين است و اقوام ترك در طول تاريخ به طور دسته جمعي يا انفرادي مهاجرتهاي متعددي را به سمت غرب انجام دادهاند. به طوري كه امروزه ملل ترك تا غربيترين نقاط اروپا پراكنده شدهاند. تركستان چين كه تا چندي قبل دولت مستقلي بود دو شهر بزرگ و تاريخي دارد. اورومچي و قشقر (كاشغر). اورومچي كه مورد بحث ماست و عدهاي نام عشاير قشقايي در جنوب كشورمان را نيز مشتق از قشقر دانستهاند (هر چند در اين مورد نيز نظريات ديگري مطرح است). رسم بر اين بوده و الان نيز است كه وقتي مهاجريني از يك منطقه به منطقه ديگر ميروند نام محل اصلي خود يا نام طايفه و عشيره خود را به محل تازه اطلاق ميكنند و ما اين هر دو را در اورمي مشاهده ميكنيم. ميتوانيم اينگونه در نظر بگيريم كه طوايفي از تركان به محل اين شهر و محل روستاهاي اطراف كوچيدهاند.
گروهي از آنها محل تازه خود را به نام شهر و آبادي اصلي خود نامگذاري كردهاند همچون اورمي از اورومچي و توپراق قلعه (روستايي در شمال شهر) كه در عين حال نام يك محل تاريخي در آسياي ميانه نيز ميباشد و تعداد زيادي از همان مهاجرين محل جديد خود را به نام عشيره و طايفه خود ناميدهاند همچون چونقورالي - دانقيرالي - ياغمورالي - سوروك - بدكي (نام روستاهايي در اطراف اورمي) و دوهلي (روستايي در سلماس) كه به ترتيب از نام طايفههاي چونقورلو - دانقيرلي - ياغمورلو - سوروكلو - بدكي -دوهليخانلي گرفته شدهاند. لازم به تذكر است كه بيشتر طوايف فوقالذكر الان هم در ميان قشقاييان به صورت طايفهاي زندگي ميكنند. بنابراين فرض ما اينگونه شكل ميگيرد كه يك گروه از اقوام مهاجر از تركستان هنگام ورود به ايران دو شاخه ميشوند يكي به منطقه آذربايجان مهاجرت ميكنند و آباديهاي فوقالاشاره و بسياري از آباديهاي ديگر را به نام طايفه يا موطن اصلي خود نامگذاري ميكنند و گروه ديگري از همان طوايف به جنوب كشور رفته و عشاير قشقايي را تشكيل دادهاند و نام عشيرهاي خود را همچنان حفظ كردهاند[1]، ما اورميه يا اروميه را قبول نداريم و اصولاً پسوند يه=ye بعداً به نام شهر اضافه شده است.
بحث تاريخي و بررسي اسناد تاريخي در اين مورد را به مورخين وا ميگذاريم و به چند سند ادبي اشارهاي خواهيم داشت:
1 - در يك مثل فولكلوريك آذري آمده است:...گل اوخو بيزيم ديلي - بيزيم ديل اورمو ديلي - اورمودان گلن آتلار... در اين سند شفاهي كه از قرون كهن در سينه مردم آذربايجان باقيمانده نام شهر «اورمو» آمده است.
2 - آشيقها، نوازندگان محلي آذربايجان هستند كه اكثراً مشاور و همهكاره قوم نيز بودهاند. سابقه تاريخي آنها چندين هزار سال است. ولي قديميترين آشيق آذربايجان كه اشعارش را در دست داريم آشيق قورباني است كه معاصر شاهاسماعيل صفوي بوده. در جايي از ديوان آشيق قورباني ميخوانيم:
اورمونون يوللاري دوزوم-دوزومدور
اورمو كاروانينين يوكو اوزومدور
در اينجا نيز نام شهر «اورمو» آمده است و به اصليترين محصول شهر در آن دوره تاريخي (حدود پانصد سال پيش از اين) يعني انگور اشاره شده است كه هماكنون نيز از محصولات عمده شهر ميباشد.
3 - در دورههاي متأخر سري هم به ديوان ميرزا علي معجز شبستري ميزنيم. ايشان از شعراي معاصر رضاخان بوده و در چند جاي ديوانش لفظ اورمو آورده است به عنوان مثال:
ائدنده اورمونو اشغال اسماعيل آقا
آخيردي سئل كيمي بيچاره ازرقين قاني.
4 - بعد از نام همه شخصيتهاي تاريخي شهر چون حسامالدين چلبي و صفيالدين همواره واژه اورموي آمده است و اين نشاندهنده آن است كه نام شهر اورمي بوده چون اگر نام شهر اورميه بود در ساختن صفت نسبي از آن «ي» حفظ ميشد و بايد ميگفتيم حسامالدين اورميوي، همچنانكه در نسبت دادن شخصيتهايي از شهرهاي قونيه و ملطيه به آن شهرها همواره «قونيَوي» و «ملَطيَوي» گفته شده است نه قونَوي و مَلَطَوي.
تذكر: معمولاً در زبان روسي و به تبع آن در زبان آذربايجان رايج در شمال رود ارس همچنين در تعدادي از زبانهاي خارجي مخصوصاً نامهايي كه به مصوت ختم شدهاند الف زايدي ميآيد كه در مصوتها با يك «ي» نيز همراه است همچنانكه نامهاي اندونزي، ژاپن و آلمان به صورت اندونزيا، ياپونيا و آلمانيا تلفظ ميشود.
بنابراين با اين مدل «اورمو» به شكل «اورمويا» در ميآيد كه ميتواند به راحتي به اورميا و اروميه تبديل شود و شايد يكي از دلايل تبديل اورمي به اورميه در اثر كثرت استعمال استفاده از اين شيوه باشد كه رفته رفته بر سر زبانها افتاده و رايج شده است.[2]
معني لغوي اورمو: در مورد معني لغوي اورمو ميتوانيم بگوييم كه ميتواند مشتق از مصدر تركي «اورماق» شكل قديمي «وورماق» به معني زدن، نشانهگيري كردن و معاني قريب به آن باشد. اورماق در ديوانهاي شعراي آذربايجان مكرر آمده است به عنوان مثال حكيم فضولي ميفرمايد:
دم خير سؤزوندن اور دمادم
ور خير دئمزسن ابسم ابسم
بنابراين «اوروم» به معني محل نشانهگيري و هدف و آماج و اورومچو به معني نشانهگير و تيرانداز خواهد بود.
از يك زاويه ديگر نيز ميتوانيم به مسئله نگاه كنيم و آن اين است كه شهر اورومچي در چين به احتمال قوي در مسير و در اوايل جاده ابريشم قرار داشته و عده زيادي از افراد آن به اروپا (روم) به تجارت ميرفتهاند و از اين جهت «رومچو» و با اضافه كردن الف زايد تركي «اورومچو» ناميده ميشدهاند. رفته رفته همين نام روي شهر باقيمانده است يا شايد همين اورومچوها شهر اورومچي را ساختهاند و بعد تعدادي از آنها به آذربايجان مهاجرت كرده و محل خوش آب و هواي آن را پسنديده و در آن ساكن شدهاند و آنرا با روم (اوروم) برابر دانستهاند. (اورومو بولدوق = روم را پيدا كرديم).
اورومو= اورمو
لازم به تذكر است كه در زبان تركي به تاجراني كه به يك شهر بيشتر مسافرت داشتهاند نام همان شهر با پسوند «چي» اطلاق ميشد همچنانكه امروز هم در ميان نام خانوادگي تعدادي از هم ميهنامان به نامهايي چون تهرانچي و استانبولچي برخورد ميكنيم (باكيچينين سؤزو سووو كاغيذي-مرحوم شهريار)
- كوتاه سخن اينكه در يك جمعبندي از مطالب بالا مشاهده ميكنيم نام شهر به صورتهاي اورميه - اروميه - روميه - ارميه - اوروميه - اورمويا - اورميا نوشته شده است ولي با مراجعه به اسناد ادبي و بررسي قراين كه تنها به چند مورد از آنها اشاره شد آنچه بيشتر از همه به چشم ميخورد واژه «اورمو» ميباشد بنابراين اگر فرد منصفي باشيم و به آداب و رسوم و فولكلور اهالي نيز احترام قايل باشيم بايد همان واژه «اورمو»« و يا حداقل «اورمي» به كار ببريم نه اورميه و نه اروميه و نه واژه ديگر.
و اما سادهترين تحليل كه سهلالوصولترين معني را نيز دارد و نظريه اصلي خود اينجانب به شمار ميآيد اين است كه اورمو از دو كلمه اور+مو تشكيل يافته.
اور تلفظ قديمي «قور» از مصدر «قورماق» به معني بنا نهادن و آباد كردن گرفته شده است كه معني شهر نيز از آن استخراج ميشود و «مو» معني «من» ميدهد در زبان سومري به جاي كلمات من - سن واژههاي مئ - سئ (ME-SE) به كار ميرفته است و اورمو يا اورمه با اين حساب «شهر من» معني ميدهد. همين واژه (مئ) در كلمه مئآنا(ميانه) نيز خودنمايي ميكند و نام اين شهر نيز به معني (مادر من) و سئآنا(چيانه) در منطقه سولدوز به معني (مادر تو) ميباشد.
به همين صورت است كلمه «ماوانا». مئ + وانا= آبادي من.
[1] مطالب اشاره شده در حد نظريه مطرح شدهاند چنانكه نظريات ديگري مطرحند كه نشاندهنده مهاجرت آن اقوام(اورومچي و قشقر و امثالهم) از منطقه اورمي هستند.
[2] دكتر توحيد ملكزاده در اين مورد نظر ديگري دارد. طبق نظر ايشان كاربرد واژه اروميه توسط مرحوم تمدن بوده است كه ايشان نيز براي خود دلايلي داشته است.(رجوع شود به كتاب »تاريخچه دارالنشاط اورميه« تأليف دكتر توحيد ملكزاده ديلمقاني).
http://bahramasadi.blogfa.com/post-27.aspx
No comments:
Post a Comment