مئهران
باهارلي
اودگون،
بوز آيي، سيغير ايلي
Odgün,
Boz Ayı, Sığır İli
چهارشنبه،
١٨ فوريه- ٢٠٠٩
سؤزوموز
ايران
موطن بيش از ٣٥ ميليون تن منسوب به گروههاي گوناگون ترك زبان مي باشد. روند
خودآگاهي ملي و سير ملت شوندگي اين توده عظيم مخصوصا در دو دهه اخير آن چنان سريع
بوده كه امروز به راحتي مي توان به جاي "گروههاي گوناگون ترك زبان"، از
وجود و قوام "ملت ترك" ساكن در ايران سخن راند.
سه
زيرگروه جغرافيائي خلق ترك در ايران:
خلق ترك
ساكن در ايران، از سه زيرگروه جغرافيائي مشخص تشكيل يافته است. از اين سه زيرگروه
جغرافيائي، ساكنين زيرگروه شمال غرب باشندگان در وطن (آزربايجان)؛ و زيرگروههاي
جنوب، مركز و شمال شرق ايران در شمار دياسپوراي ملت ترك محسوب مي شوند. تركهاي
ساكن در شمال غرب كشور و يا آزربايجان اتنيك كه شامل بخشي از كلان شهر تهران نيز
مي باشد، ٨٠،٣% از كل خلق ترك ساكن در ايران (اقلا ٢٩،٠% از كل جمعيت ايران)؛
تركهاي ساكن در جنوب و مركز ايران مجموعا ١١،٦% از كل خلق ترك ساكن در ايران (اقلا
٤،٢% از كل جمعيت ايران)؛ و تركهاي ساكن در شمال شرق كشور ٨،١% از كل خلق ترك ساكن
در ايران (اقلا ٢،٩% از كل جمعيت ايران) را تشكيل مي دهند. با اين حساب شمار
تركهاي ايران، اقلا ٣٦،١% از كل جمعيت ايران و يا بيش از يك سوم آن است:
يك-
زيرگروه جغرافيائي شمال غرب ايران و يا آزربايجان اتنيك: بدنه اصلي ملت ترك در
ايران در ناحيه شمال غرب كشور ساكن است. اين منطقه ملي ترك نشين كه در ادبيات
سياسي "آزربايجان اتنيك" ناميده مي شود مركز ثقل تركزبانان ساكن در
ايران مي باشد. آزربايجان اتنيك به تنهائي موطن بيش از ٨٠ در صد از ملت ترك
ساكن در ايران ميباشد. آزربايجان
اتنيك مجموع همه نواحي ترك نشين استانهاي سيزده گانه امروزي آزربايجان شرقي (همه)،
آزربايجان غربي (اكثر)، اردبيل (همه)، زنجان (همه)، همدان (اكثر)، قزوين (همه)،
البرز (اكثر)، مركزي (اكثر)، گيلان (بخشي)، كردستان (بخشي)، تهران (بخشي)، قم
(بخشي) و كرمانشاهان (بخشي) در سالهاي ١٩٠٥-١٩٠٦ يعني سال شكست جنبش مشروطه و آغاز
حاكميت عملي قوميتگرائي فارسي بر بروكراسي، دولت و جامعه ايران را در بر مي گيرد و
قسمتي از متروپل تهران را نيز شامل مي شود. تغييرات دمگرافيك اتنيك-ملي حاصل شده
پس از اين تاريخ در شمال غرب ايران، نه محصول سير طبيعي تاريخ، بلكه نتيجه
سياستهاي تركزدائي و آزربايجانزدائي در ايران است. اكثريت مطلق تركان ساكن در اين
زيرگروه جغرافيائي ملت ترك، به گروه لهجه هاي آزربايجاني و اندكي نيز به لهجه
سنقري زبان تركي متكلم اند.
دو-
زيرگروه جغرافيائي شمال شرق- دياسپوراي شمال شرق ايران: اين زيرگروه جغرافيائي،
تركان پراكنده در استانهاي امروزي خراسان شمالي، خراسان رضوي، گلستان، مازندران،
سمنان و خراسان جنوبي را شامل مي شود. تركان ساكن در اين زيرگروه جغرافيائي به دو
گروه لهجه هاي خراساني و لهجه هاي آزربايجاني زبان تركي متكلم اند.
"افشاريورد" و يا ناحيه پيوسته ترك نشين در شمال شرق ايران در محدوده
اين زيرگروه جغرافيائي قرار دارد.
سه-
زيرگروه جغرافيائي جنوب-مركز ايران- دياسپوراهاي جنوب و مركز ايران: اين زيرگروه
جغرافيائي همه تركان ساكن در ايران به جز دو زيرگروه جغرافيائي شمال غرب و شمال
شرق ايران را شامل مي گردد. مراد از خلق ترك ساكن در "ايران مركزي"، تركهاي
ساكن در استانهاي اصفهان و يزد و نواحي مجاور اين دو در استانهاي كهگيلويه،
لرستان، سمنان و غيره؛ و منظور از خلق ترك ساكن در جنوب ايران، تركهاي ساكن در
استانهاي فارس، كرمان، خوزستان، بوشهر، هرمزگان و غيره مي باشد. اكثريت مطلق تركان متعلق به اين زيرگروه
جغرافيائي به گروه لهجه هاي آزربايجاني و اندكي به يكي از لهجه هاي خراساني زبان
تركي (ابولوردي) متكلم است. "قاشقاي يورد" و يا ناحيه پيوسته ترك نشين
در جنوب ايران در محدوده اين زيرگروه جغرافيائي قرار دارد.
سه
زيرگروه لهجه اي خلق ترك در ايران:
در ايران
به شش زبان از زبانهاي عضو خانواده زبانهاي توركي و يا توركيك (Turkic) سخن گفته مي شود.
اين زبانها عبارتند از تركي (Turkish)، تركمني، خلجي، قزاقي، ازبكي و اويغوري. در اينجا به دو نكته مي
بايست توجه كرد. نخست آنكه "توركي و يا توركيك"Turkic نام خانواده
زباني و "تركي"Turkish نام يكي از زبانهاي داخل در اين خانواده زباني است. براي
نشان دادن فرق بين اين دو مفهوم متفاوت در زبان فارسي، نام خانواده زباني به شكل
"توركي-توركيك" و نام زبان مشخص به شكل "تركي" نوشته مي شود.
قبلا هر دوي اين مفاهيم با نام يكسان "تركي" ناميده مي شدند و اين امر
باعث ايجاد آشفتگيهاي معنائي فراواني مي شد (مانند "لاتيني" كه هم نام
يك خانواده زباني و هم نام يكي از زبانهاي داخل در آن خانواده زباني است). بنابر
اين مقصد از "توركي ازبكي" و "تركي سنقري"، به ترتيب زبان
ازبكي متعلق به "خانواده زبانهاي توركي-توركيك" و لهجه سنقري از
"زبان تركي" مي باشد. دوم آنكه مراد از زبان "تركي" در اينجا
شاخه شرقي توركي-توركيك اوغوز غربي است. زيرا توركي-توركيك اوغوز غربي دو داراي دو
شاخه كه هر دو "تركي" ناميده مي شوند است. شاخه غربي توركي-توركيك اوغوز
غربي، كه آن هم زبان تركي ناميده مي شود لهجه هاي عثماني-تركيه اي – قبرسي-
بالكاني اند و در ايران رايج نيستند (شاخه شرقي توركي-توركيك اوغوز، زبان
"تركمني" و لهجه هاي وابسته سالاري و تروخمني است).
زبان
تركي، كه زبان اول ايران به لحاظ شمار متكلمين آن است، در اين كشور داراي سه گروه
لهجه هاي "آزربايجاني"، "خراساني" و "سنقري مي باشد. اين
وضعيت مشابه وضعيت زبان كردي در ايران است كه در ايران داراي سه گروه لهجه هاي
كرمانجي، سوراني و جنوبي (كلهري، كرمانشاهي و...) مي باشد. با اين تفاوت كه فرق
بين لهجه هاي آزربايجاني، سنقري و خراساني زبان تركي بسيار كمتر از فرق بين لهجه
هاي كرمانجي، سوراني و جنوبي زبان كردي است (بدين سبب نيز بسياري از زبانشناسان،
كرمانجي، سوراني و لهجه هاي جنوبي كرمانشاهي-كلهري و ... كه مابينشان تفاهم متقابل
وجود ندارد را به عنوان زبانهائي عليحده و جداگانه و مجموعه آنها
را به عنوان خانواده زبانهاي كوردي-كورديكKurdic مي پذيرند).
زيرگروههاي
لهجه اي زبان تركي در ايران عبارتند از:
يك-زيرگروه
لهجه هاي آزربايجاني زبان تركي: اين گروه، پرمتكلمترين گروه لهجه هاي زبان تركي در
ايران بوده و زبان اكثريت مطلق خلق ترك ساكن در اين كشور است. گروه لهجه هاي
آزربايجاني، زبان دو زيرگروه جغرافيائي "شمال غرب" (آزربايجان جنوبي) و
"مركز- جنوب ايران" خلق ترك است و به اين اعتبار، لهجه اي سراسري مي
باشد. لهجه هاي گوناگون تركان ساكن در جنوب و مركز ايران به جز ابيوردي، فارغ از
منشاء ايلي و يا تباري متكلمينشان، از جمله لهجه هاي قشقائي همه جزء گروه لهجه هاي
آزربايجاني زبان تركي شمرده مي شوند. لهجه هاي آزربايجاني زبان تركي، در خارج از
ايران همچنين زبان همه تركان منسوب به شاخه شرقي توركي اوغوز غربي، ساكن در قفقاز
(آزربايجان، ارمنستان، گرجستان، داغستان)، آسياي صغير (شرق، جنوب شرقي، جنوب و
بخشهائي از مركز تركيه) و خاورميانه (عراق، سوريه، اردن، لبنان و اسرائيل) بوده و
به اين اعتبار زباني منطقه اي است.
ب-زيرگروه
لهجه سنقري" زبان تركي: اين گروه كه كم متكلمترين لهجه زبان تركي است در واقع
لهجه اي ويژه از گروه لهجه هاي آزربايجاني زبان تركي مي باشد. لهجه سنقري صرفا در
يك منطقه مشخص آزربايجان يعني در بخشهاي آزربايجاني استان كرمانشاهان (عمدتا
شهرستان سنقر) در شمال غرب كشور بكار ميرود. اين گروه لهجه اي منحصرا در آزربايجان
جنوبي و ايران رايج است و داراي گويشوري در خارج از ايران نيست.
ج-زيرگروه
لهجه هاي خراساني زبان تركي: اين گروه در شمال شرق ايران در بخشهاي ترك نشين
استانهاي امروزي خراسان شمالي، گلستان، مازندران، خراسان رضوي، خراسان جنوبي و
بخشهائي از استان سمنان و منطقه ملي موسوم به "افشار يورد" و يا
"سلجوق" كه در داخل آن قرار دارد رايج مي باشد. علاوه بر آن، گروههايي
چند از خلق ترك كه به لهجه خراساني زبان تركي و يا لهجه هاي نزديك به آن متكلمند
در خارج از شمال شرق ايران در ديگر نقاط كشور نيز يافت ميشوند. به عنوان نمونه
لهجه تركان ابيوردي ساكن در استان فارس، يكي از لهجه هاي زبان تركي است كه علي رغم
سكونت متكلمين آن در جنوب ايران، در ميان گروه لهجه هاي خراساني زبان تركي و يا
لهجه هاي مابين خراساني و آزربايجاني جاي داده ميشود. زيرگروه لهجه اي خراساني
زبان تركي منحصرا در ايران رايج است (در برخي منابع، وجود گويشوران به لهجه هاي
خراساني زبان تركي در مناطق جنوبي جمهوري تركمنستان گزارش شده است).
تبار
متكلمين به لهجه هاي زبان تركي در خارج آزربايجان
در ايران
متكلمين به لهجه هاي زبان تركي در خارج آزربايجان اتنيك را ميتوان به سه بخش تقسيم
كرد:
١-گروههاي
تاريخي پيش-آزربايجاني: اينها گروههاي تاريخي و بومي ترك مناطق مختلف ايران در
خارج آزربايجان اتنيك اند كه از ديرباز، به ويژه در دوره امپراتوريهاي توركي
غزنوي-سلجوقي-خوارزمشاهي-موغولي در اين نقاط سكونت نموده اند و به يكي از لهجه هاي
پيش-آزربايجاني زبان تركي سخن ميگويند.
٢-گروههاي
تاريخي آزربايجاني: گروههاي تاريخي و بومي ترك مناطق مختلف ايران در خارج
آزربايجان اتنيك اند كه در دوره امپراتوريهاي تركي قاراقويونلو-آغ
قويونلو-صفوي-افشاري-قاجاري در اين نقاط سكني گزيده و به يكي از لهجه هاي
آزربايجاني زبان تركي سخن ميگويند. خاستگاه تباري و مسقط الراس همه گروههاي تاريخي
آزربايجاني در مناطق گوناگون ايران؛ تركيه (آزربايجان تركيه، همچنين مركز و غرب
آن)، جمهوري آزربايجان، عراق-سوريه و آزربايجان جنوبي است.
٣-گروههاي
مهاجر آزربايجاني: گروههاي مهاجر متكلم به لهجه هاي آزربايجاني زبان تركي اند كه
در قرون نوزده و بيست و در دوره پهلوي از آزربايجان جنوبي به نقاط گوناگون ايران
در خارج از آزربايجان اتنيك مهاجرت نموده اند.
اغلب
تركان ساكن در خراسان و بخشهائي از تركان ساكن در ايران مركزي (استان اصفهان، و يزد و نواحي
مجاور اين دو در استانهاي كهگيلويه، لرستان، سمنان و غيره) از گروههاي تاريخي پيش آزربايجاني اند.
در مورد بقيه تركان ساكن در جنوب و مركز ايران، هرچند بدنه اصلي اين دسته را نيز
گروههاي تاريخي آزربايجاني تشكيل مي دهند، اما آنها به لحاظ تباري و لهجه اي، در
اصل تركيب سه گروه مذكورند. يعني اساس آنها را گروههاي ترك تاريخي آزربايجاني كه
با گروههاي ترك تاريخي پيش-آزربايجاني و گروههاي ترك مهاجر آزربايجاني آميخته شده
اند تشكيل مي دهد.
سه حوزه
عشايري خلق ترك:
عشاير
ترك ساكن در ايران را ميتوان در سه حوزه تقسيم بندي كرد. اين تقسيم بندي در انطباق
با زيرگروههاي جغرافيائي خلق ترك ساكن در اين كشور مي باشد. گروههاي داخل در اين
حوزه ها، تنها شامل آن بخش از خلق ترك است كه هنوز هويت ايلي خود را حفظ نموده
اند. قابل ذكر است كه امروز صرفا بخش كوچك و تقليل يابنده اي از گروههائي كه هويت
ايلي خود را همچنان حفظ نموده اند داراي حيات كوچرو مي باشند:
يك-حوزه
عشايري شمال غرب و يا آزربايجان اتنيك: اين حوزه كه منطبق بر آزربايجان اتنيك است
شامل بخشهاي ترك نشين استانهاي آزربايجان غربي، آزربايجان شرقي، اردبيل، گيلان،
همدان، تهران، البرز، قم، قزوين، زنجان، مركزي، كردستان و كرمانشاه ميباشد.
تعدادي
از هويتهاي عشايري ترك اين حوزه عبارتند از: شاهسئوهن (شاهسون)، قاجار، قاراپاپاق
(قره پاپاق)، قاراداغلو (قره داغ)، قاراگؤزلو (قره گوزلو)، قاراقويونلو (قره
قوينلو)، خدابندهلو (خارابانتو-خيرماندالي)، ياريم تاقلي (يارم طاقلو)، ....
تعدادي
از ايلات ترك هنوز كوچنده در اين حوزه را ايلات شاهسون، قره داغ (ايل ارسباران)،
قره پاپاق، شاهسون بغدادي، مغان و يارم طاقلو و .... تشكيل ميدهند.
دو-حوزه
عشايري جنوب و جنوب غرب: اين حوزه شامل مناطق ملي فارسستان، عربستان، لرستان،
لارستان و بلوچستان (شامل استانهاي چهار محال و بختياري، فارس، اصفهان، كهگيلويه و
بويراحمد، بوشهر، يزد، خوزستان، كرمان، سيستان و بلوچستان و هرمزگان) مي باشد.
تعدادي
از هويتهاي عشايري ترك اين حوزه عبارتند از: قشقائي، خمسه (ايناللو، بهارلو، نفر،
...)، افشار، بوچاقچي، آغاجري، قاجار، كنگرلو، چهرازي، لرهكي، بهارلو، سيرجان،
قرائي، گوندوزلو، رائيني، ....
تعدادي
از ايلات كوچنده ترك اين حوزه جغرافيايي را ايلات قشقايي، خمسه، فارسيمدان،
كشكولي، دره شوري، افشار، قرايي، بچاقچي و ... تشكيل ميدهند. اين حوزه، اكثريت
عشاير كوچنده ترك كشور را در خود جاي داده است.
سه-حوزه
عشايري شمال شرق: اين حوزه شامل استانهاي خراسان شمالي، خراسان جنوبي، خراسان
رضوي، مازندران، گلستان و سمنان مي باشد.
تعدادي
از هويتهاي عشايري ترك اين حوزه عبارتند از: گرايلو، قرائي، آينالو، مهينهاي،
تميرلو، ناردين، گوداري، گوارسي، آلي ايلي، قاراقويونلو، بيات، قاراچورلو،
ايمورلو، بوكانلو، جويانلو، بورانلو، قليجانلو، ...
جامعه
تحليل رونده عشاير كوچنده ترك:
تا يك
قرن پيش در ايران، تغيير و تحولات سياسي كلان كشور توسط دولتهاي تركي عمدتا از
آزربايجان كه خانواده حاكمشان داراي منشاء ايلي بود مانند سلجوقي، ايلدنيزلي،
قاراقويونلو، آغ قويونلو، صفوي، آفشار و قاجار رقم زده مي شد. در كل ايران نيز در
قرن نوزده بيش از ٣٠ درصد از كل جمعيت كشور را عشاير كوچنده تشكيل ميداد. اما طي
سده اخير به موازات تغييرات سياسي و اجتماعي در كشور، در نسبت سه الگوي زيستي
عشايري، شهري و روستائي نيز دگرگوني حاصل شد. نتيجتا جامعه عشايري بتدريج جايگاه و
سيطره نظامي، سياسي و اقتصادي خود در كشور را از دست داد، به صورت جامعه اي
پيراموني و اقماري در آمد و به سرعت رو به اضمحلال رفت. بگونهاي كه بر اساس نتايج
آمارگيري سال ١٣٦٦ توسط مركز آمار ايران، اكنون عشاير كوچنده با ٢٠٠،٠٠٠ خانوار
عشايري كوچنده، و جمعيتي حدود ١،٣٠٠،٠٠٠ نفر صرفا ٢ درصد كل جمعيت كشور را به خود
اختصاص ميدهند.
در
همخواني با سير نزولي جمعيت عشاير كوچنده در كل ايران، وزنه جمعيتي عشاير كوچنده
در ميان تركان نيز كاهش يافته است. در واقع در ميان ملل عمده ساكن در ايران، ملت
ترك پس از فارسها داراي كمترين درصد عشاير كوچنده است. در حال حاضر ملل داراي
بيشترين درصد منسوبيت ايلي و عشايري ايران به ترتيب نزولي عبارتند از ١-بلوچ،
٢-تركمن، ٣-عرب، ٤-كرد ٥-لر، ٦-ترك، ٧-فارس. درصد متوسط عشاير كوچنده ترك نسبت به
كل جمعيت تركان منطقه در مقياس كل ايران حداكثر ٢-٣؛ در مقياس آزربايجان جنوبي
اندكي كمتر از متوسط ٢-٣ درصد و در مقياس جنوب- مركز ايران اندكي بيشتر از آن است.
هفت
زيرگروه اعتقادي ملت ترك:
ملت ترك
ساكن در ايران را به لحاظ اعتقادي مي توان به شكل "ناباوران" (افراد
غيرديني، بي دين، ضددين، ....) و "دين باوران" تصنيف نمود. به دليل
تضييقات دولتي و نبود آزاديهاي اعتقادي-ديني-مذهبي در ايران تعيين دقيق تعداد
"ناباوران" ترك غيرممكن است.
"دين
باوران ترك" در ايران را مي توان به دستجات زير تقسيم كرد. از اين گروهها، دو
مذهب جعفري و علوي قزلباشي از مصاديق "اسلام توركي" بوده و در ميان ملل
غيرتورك ديده نمي شوند:
يك-جعفري:
مذهب جعفري، قرائت تركي شيعه دوازده امامي متشرعه از اسلام ارتودوكس است. سه فرق
اصلي اين مذهب با قرائت فارسي شيعه دوازده امامي متشرعه و يا مذهب امامي عبارت است
از عدم اعتقاد مذهب جعفري به عصمت امامان شيعي، قائل نبودن به امتيازات صنف روحاني
و در راس آنها ولايت فقيه و باور به لزوم جدائي دين از امور دولتي. تخمين زده مي
شود كه اكثريت مطلق تركان ساكن در ايران بر اين مذهب بوده باشند. جعفريان ترك در
معرض تضييقات سيستماتيك جمهوري اسلامي قرار دارند.
دو-علوي:
اين گروه بازماندگان تركان قزلباش در تاريخ است. "قزلباشي-بكتاشي" قرائت
تركي شيعه دوازده امامي متصوفه از اسلام هترودوكس است (در مقابل قرائت
ايرانيك-كردي شيعه دوازده امامي متصوفه كه "اهل حق" نام دارد). فرق عمده
مذهب علوي با شيعه دوازده امامي متشرعه، عدم اعتقاد علويان به شريعت اسلامي است.
تخمين زده مي شود كه بين ١٠ تا ٢٠ در صد تركان ساكن در ايران بر اين مذهب بوده
باشند. علويان ترك كه در ايران با نامهاي گوناگون (قيرخلار، قاراقويونلو، آبدال
بيگ، صوفولار، شاملو، علي اللهي، سير طاليبي، يئدديلر، قارداش، شاغي، آتش بيگ،
...) شناخته مي شوند در سراسر آزربايجان و بخشهائي از خراسان پراكنده اند. اكثريت
مطلق تركان به شمول همه طوائف تاريخي ترك مانند شاهسئوهن، افشار، بيات،
قاراقويونلو، بهارلو، قشقائي و .... ابتدائا بر اين مذهب بوده اند. علويان ترك در
معرض تضييقات سيستماتيك جمهوري اسلامي قرار دارند.
سه-سني:
تركان سني عمدتا در استان آزربايجان غربي (در اورميه، سلماس، خوي، ... و اطراف
آنها) و قسما در استان اردبيل و گيلان ساكن اند. رايج ترين نام آنها در استان
آزربايجان غربي "كوره سونني" است. تعداد تركان سني بين ١ تا ٣ درصد كل
تركان ساكن در ايران است. اين دسته اكثرا شافعي و برخي حنفي، هر دو از مذاهب اسلام
ارتودوكس اند. در خارج ايران ٣٠ در صد تركان جمهوري آزربايجان و اكثريت مطلق تركان
آزربايجاني تركيه سني مذهب اند. سنيان ترك در معرض تضييقات سيستماتيك جمهوري
اسلامي قرار دارند.
چهار-جريانات
پراكنده باطني، تصوفي، وحدت وجودي: اين گروهها گذار از شيعه متصوفه از اسلام
هترودوكس به شيعه متشرعه از اسلام اورتودوكس (و يا عكس آن) را نشان مي دهند.
ذهبيه، وحدت وجوديها، شيخيه، خاكساريه، نعمت اللهيه، مولويه، ...... را مي توان در
اين دسته جاي داد. تعداد دقيق پيروان اين فرق و طريقتها كه اكثرا در شهرهاي بزرگ
طرفداراني دارند معلوم نيست. همه اين دسته جات در معرض تضييقات سيستماتيك جمهوري
اسلامي قرار دارند.
پنج-بهائي:
دين بهائي انشعابي از شيعه دوازده امامي متشرعه است. تعداد دقيق تركان بهائي در
آزربايجان و ديگر نقاط ايران دانسته نيست. اما شمار آنان پس از تاسيس جمهوري
اسلامي و آغاز تضييقات سيستماتيك و قتل و كشتارهاي خياباني بهائيان توسط عوامل
دولتي و بنيادگرايان امامي و فرار و مهاجرت گروهي بهائيان به خارج كشور به شدت
كاهش يافته است.
شش-امامي:
مذهب امامي قرائت فارسي-عربي شيعه امامي متشرعه از اسلام اتودوكس است. فرق عمده
مذهب فارسي-عربي امامي با مذهب تركي جعفري، اعتقاد گروه نخست به عصمت امامان،
امتيازات صنف روحاني از جمله ولايت فقيه و در هم آميزي امور ديني و امور دولتي
است. شيوع مذهب امامي در ميان تركان پديده اي نوظهور است. رواج اين مذهب در ميان
تركان ساكن در ايران، تناسب مستقيم با آسيميلاسيون و فارسسازي آنها دارد. نخستين
اماميان از تركان در آزربايجان به تعداد انگشت شمار در عصر صفوي – علي رغم آنكه نه
طريقت صفويه و نه بنيانگذاران دولت صفويه بر مذهب شيعه امامي نبوده اند- پديدار
شد. سپس در دوره قاجار - تاسيس شده توسط ايل ترك و آزربايجاني قاجار كه خود بر
مذهب تركي قزلباشي بود- گروهي بومي معتقد به اين مذهب در ميان تركان پديد آمد كه
در آغاز از روحانيون امامي و خانواده هاي آنها تشكيل مي شد. در عصر دو دولت فارس
پهلوي و جمهوري اسلامي مذهب فارسي-عربي امامي به سرعت در ميان صنف بازاري و برخي
طبقات محروم شهري ترك گسترش يافت. پس از تاسيس جمهوري اسلامي، رايج ساختن اجباري
مذهب امامي و تبديل جبري مذهب تركان جعفري، علوي، وحدت وجودي، بهائي و .... به اين
مذهب فارسي-عربي، از سياستهاي راهبردي دولت جمهوري اسلامي براي آسيميلاسيون تركان
ساكن در ايران و ساختن "ملت ايران" (فارسي زبان، امامي مذهب) بوده است.
از اينرو مذهب فارسي امامي در ميان تركان را مي توان به عنوان مذهبي استعماري و
هكذا نمايندگان ولايت فقيه و حوزه هاي علميه امامي را به عنوان عمال و پايگاههاي
استعماري فارسستان در آزربايجان توصيف نمود.
هفت-مسيحي:
در ايران ترك مسيحي وجود ندارد. اما بخشي از دياسپوراي تركان ساكن در عراق (موسوم
به توركمان) بر دين مسيحي اند. اين گروه كه سابقا تعداد آنها بيش از سي هزار تن
بود و در شهر كركوك اقامت داشتند با نام "قالا گاوورو" شناخته مي شدند.
زيرگروههاي
كشوري ملت ترك
همانگونه
كه ذكر شد، مراد از "خلق ترك" در اين نوشته، همه ترك زبانان متكلم به
"شاخه شرقي توركي اوغوز غربي" است. ("شاخه غربي توركي اوغوز
غربي" كه توده ترك زبان مركز و غرب تركيه، بالكان، قبرس و .... را شامل مي
شود نيز "تركي" نام دارد). مرزهاي سياسي بين المللي توده متكلم به
"شاخه شرقي توركي اوغوز غربي" را بين چند كشور همسايه تقسيم كرده است،
يعني وضعيتي مشابه توده كردزبان كه بين چندين كشور خاورميانه تقسيم شده است. محل
اسكان اين توده تركزبان، نخست بين دو دولت عثماني و صفوي-افشار-قاجاري تقسيم
گرديد. سپس با ورود روسيه به صحنه بخشي از آن در قفقاز به قلمرو دولت تزاري ضميمه
شد. با فروپاشي عثماني، قسمتهائي از آن در كشورهاي تركيه، عراق، سوريه، اردن،
لبنان و بعدها اسرائيل و پس از تجزيه اتحاد جماهير شوروي بخشهائي از آن در كشورهاي
آزربايجان، ارمنستان، گرجستان و روسيه (داغستان) قرار گرفت. بسياري از اين گروهها
در كشورهاي مذكور و حتي در يك كشور خاص با نامهاي گوناگون (ترك، آزربايجانلي،
آزري، توركمان، قشقائي، افشار، كوره سونني، ....) خوانده مي شوند، وضعيتي مشابه
آسوريان كه به دليل تفرق و اشتقاق ملي علاوه بر آسوري به نامهاي گوناگوني چون
آشوري، كلداني، يعقوبي، سرياني و .... ناميده مي گردند.
به همه
حال تركان متعلق به شاخه شرقي توركي اوغوز غربي و يا "ملت ما" همه داراي
هويت ملي واحدي بوده و عضو يك ملت اند. پاره هاي اين ملت امروزه در كشورهاي زير
ساكن است (گروههاي مستقر در جنوب، مركز و شمال شرق ايران، آخيسقا-مسخت قفقاز،
افغانستان و كشورهاي عربي در شمار دياسپوراي تركان اند):
يك-ايران:
اين زيرگروه همه تركزبانان ساكن در ايران كه به يكي از لهجه هاي زيرگروههاي
آزربايجاني، سنقري و خراساني صحبت مي كنند را شامل مي شود.
دو-قفقاز:
اين زيرگروه همه تركزبانان ساكن در قفقاز كه در دوره حكومت شوروي و در راستاي
سياستهاي استعماري روسيه به نادرستي "آزربايجانلي" خوانده مي شوند را
شامل مي گردد و مشتمل است بر تركان ساكن در آزربايجان، گرجستان، ارمنستان (قبل از
ديپورت شدن) و داغستان روسيه. اكثريت دين باوران اين گروه جعفري و بخشي سني مذهب
است.
سه-آخيسقا-مسخت:
موطن اين زيرگروه خلق ترك كه اصلا آميخته اي از تركان قفقاز و تركان آسياي صغير
است كشور گرجستان مي باشد. اكثريت دين باوران اين گروه سني و بخش كوچكي علوي مذهب
است.
چهار-شرق
و برخي نواحي جنوب و مركزي تركيه: اين زيرگروه عمدتا تركزبانان ساكن در ناحيه
موسوم به آزربايجان تركيه مركب از استانهاي ايغدير، قارس، آرداهان، ارزروم،
گوموشخانا، بايبورت و ارزينجان؛ به علاوه برخي مناطق در جنوب و مركز تركيه را شامل
است. اكثريت دين باوران اين گروه سني، بخشي علوي و گروهي كوچك نيز جعفري مذهب است.
پنج-عراق-سوريه-اردن-لبنان-اسرائيل:
اين زيرگروه همه تركزبانان كشورهاي عراق، سوريه، اردن، لبنان و اسرائيل را شامل مي
گردد. اكثر اين گروهها به ويژه در عراق و سوريه با نام "توركمان" شناخته
مي شوند. به تقريب نيمي از دين باوران اين گروه سني و نيمي علوي مذهب است.
شش-افغانستان:
در اين كشور گروه بسيار كوچكي از تركان بنام افشار در هرات و كابل و احتمالا
قندهار و يا پيرامون آنها ساكن اند. افشارها بخشي از توده بسيار بزرگتر قزلباشها
در اين كشور مي باشند. به جز افشارها، همه قزلباشهاي ساكن در افغانستان تغيير زبان
داده و تاجيك زبان شده اند.
گرچهيه هو!!!!
No comments:
Post a Comment