Wednesday, March 28, 2012

روشني بيك: تركان در آينده اي بسيار نزديك از اسارت فارسها رسته، آزاد و خوشبخت خواهند شد.

جوابيه روشني بيك به اعتراض دو آزربايجاني

مئهران باهارلي


ائلگون، بوز آيي، سيغير ايلي
شنبه، ٦ فوريه- ٢٠٠٩

روشني بيك دوست حقيقي تركان ساكن در ايران و آزربايجان جنوبي

مقاله آزار دهنده تقي اراني – پان ايرانيست ماركسيست- در دفاع از نژادپرستي آريائي و ضرورت امحاء ملت و زبان و فرهنگ ترك در ايران بنام "آزربايجان يا يك مساله مماتي و حياتي براي ايران"، در پاسخ به "جوابيه به نامه دو آزربايجاني ايراني" نوشته خاورميانه شناس برجسته ترك عثماني "روشني بيك" به تحرير در آمده است (لينك مقاله اراني در جواب نوشته روشني بيك چنين است:

آزربايجان يا يك مساله مماتي و حياتي براي ايران- تقي اراني


روشني بيك، يكي از محققين و ژورناليستهاي برجسته عثماني و از دوستان حقيقي ملت ترك ساكن در ايران و وطن آزربايجان جنوبي در آغاز قرن بيستم است. تحليلها و آناليزهاي وي در باره خاورميانه، ايران و تركهاي ساكن در ايران-آزربايجان جنوبي كه قريب به يك صد سال پيش نوشته شده اند بسيار كارشناسانه، دقيق، منطقي و محكم اند و درستي بسياري از آنها را تاريخ در سالها و دهه هاي آتي و يك به يك به اثبات رسانيده است. به عنوان مثال وي زمانيكه هنوز رضاخان وزير جنگ بود، مقالات متعددي در افشاء ماهيت او منتشر كرده و در آنها رضاخان را به عنوان مهره بي اختيار امپرياليسم انگليس و دولت نوپاي ايران را دولتي كه به كندن گور تركها اقدام خواهد كرد معرفي مي نمود.

در ادامه نوشته حاضر، مقاله اي از وي بنام "جوابيه روشني بيك در پاسخ به نامه اعتراضي دو آزربايجاني ايراني ساكن در عثماني" آورده شده است. اين دو آزربايجاني ايراني- احتمالا از كاركنان سفارت ايران در استانبول- در نامه ارساليشان به روزنامه وطن چاپ استانبول، منكر ترك بودن خود و تركان آزربايجان شده و آريائي بودنشان را ادعا كرده بودند. جوابيه كوتاه روشني بيك به اين دو، كه مانند ديگر نوشته هاي وي از سر دانائي، وقوف و پختگي سياسي نوشته شده، از منطقي آهنين برخوردار است و در ضمن تنها چيزي كه در آن وجود ندارد "پان تركيسم" و "خيالپرستي" است. سطر سطر اين جوابيه، آكنده از محبت و احترام زائد الوصف وي نسبت به تركان و وطن آزربايجاني است. روشني بيك در اين نوشته به غايت واقع گرايانه كه درستي خود را امروز نيز عينا حفظ كرده است، با زبان روزنامه نگاري-سياسي حرفه اي و لحني متين، جدي و محترمانه، از پايمال شدن حقوق ملي ملت ترك ساكن در ايران توسط استعمار چند قرنه فارسي سخن مي گويد، بر عليه سياستهاي فارسسازي در ايران هشدار داده، و رهائي تركان ساكن در ايران و آزربايجان جنوبي در آينده نزديك را نويد مي دهد

در زير نخست ترجمه جوابيه روشني بيك به نامه اعتراضي دو آزربايجاني به زبان فارسي، سپس به تركي-آزربايجان و با رسم الخط فونئتيك سؤزوموز و در آخر به تركي-عثماني با دو رسم الخط اصلي عربي و به لاتين داده شده است. كلمات داخل پارانتز ( ) از آن روشني بيك، و اضافات داخل كروشه [ ] از آن من است.

نت: روشني بيك در جوابيه خود شمار تركان آزربايجان جنوبي را چهار ميليون تن ذكر مي كند. با توجه به اينكه در سال ١٩٢٤ جمعيت ايران حدود ١٠٦٥٢٠٠٠ نفر بوده است، بنا به وي در اين سال تركان آزربايجان جنوبي ٣٧،٦ درصد كل جمعيت ايران را تشكيل مي داده اند. اراني در مقاله خويش، تركان آزربايجان جنوبي را ٣ ميليون و يا ٢٨،٢ درصد كل جمعيت ايران دانسته است

پاسخ به اعتراض دو آزربايجاني

روشني بيك- ٢٨ آگوست ١٩٢٤

ترجمه به فارسي: مئهران باهارلي

روشني بيك، از ترك بودن آزربايجان، از تائيد اين واقعيت توسط علم بشر، تاريخ و ميراث تاريخي موجود، و از احتمال وجود اشخاص منفرد فارس شده [در ميان تركان ايران] سخن مي گويد

روشني بيك، متخصص امور خاورميانه، جواب زير را در پاسخ به نامه اعتراضي به امضاي دو تن كه به اداره نشريه مان رسيده است مي دهد

اولا به خاطر آنكه در امضاي خود، اعلام كرده ايد كه از اعضاي "كلوب نژاد ايراني" [در تركيه] هستيد، سپاسگذارم. زيرا در سايه شما، مطلع گشتيم كه در وطنمان، علاوه بر موسسه "دبستان ايرانيان" كه مشغول به فارس ساختن كودكان ترك آزربايجاني است، كلوبي نيز وجود دارد كه در همان استقامت مشغول به فعاليت است

از اين ادعاي شما كه در ضمن آزربايجاني بودن از نسل "آريائيها" هستيد، به هيچ وجه شگفت زده نشدم. البته فارس ساختن دو نفر ترك توسط كابوس فارسي چند قرنه، چيز فوق العاده اي نيست. به پيش رانده شدن اين ادعا نه تنها از سوي دو نفر، حتي از سوي دو هزار نفر از ميان چهار ميليون ترك نيز، مساله بزرگي نيست. ارقام دو و دو هزار در مقابل رقم چهار ميليون، آنقدر كوچكند كه ارزش به جدي گرفته شدن را نيز ندارند

محض تسلي خاطرتان اين را نيز بگويم كه جميع عقلاي فارس هم، ادعا مي كنند كه تركان ايران اصلا فارس بوده و از سوي مغولان و به زور ترك گرديده اند. اما ادعاي اينگونه اشخاص و نيز كساني مانند شما كه مليت خود را انكار نموده ايد، چيزي به جز ناله اي مايوسانه در مقابل علم، تاريخ و حقيقت نيست

به همان اندازه كه پوشاندن خورشيد با گِل بعيد است، فارسسازي چهار ميليون ترك كه مشت خود را بر عليه تحكم فارسي گره زده اند نيز، آنهم در مجاورت تركيه محال است. علم بشر، هيچگونه فارسيتي [نشاني از فارس بودن] در شمال غرب ايران امروز را به خاطر ندارد

قيزيل اؤزه‌ن" و رودخانه هايي مانند آن كه در اين سرزمين روانند، همواره به عنوان ترك جاري بوده اند. "قاراجاداغ" و سلسله كوههاي عظيمي مانند آن، هرگز عجميت [فارس بودن] را نپذيرفته اند. ويرانه "گؤي مسجيد" كه بسان تاج تمدن در تبريز قرار دارد، يك ميراث قديمي ترك است. همچنين "ارك" تبريز كه با قامت بلندبالاي خود، بر وطن ترك نظاره مي كند، شاهدي جاويدان از اجداد شريف ترك مي باشد. "سولطانييه مسجيدي" (در شرق زنجان) كه باعث اعجاب متخصصان آثار باستاني گرديده، باز شاه اثري از تركيت كبير است. "مراغه" و شهرهاي قديمي مشابه آن، با همه بناها و همه آثارشان، شهرهائي ترك اند

والحاصل، امروز وطني بزرگ كه در زير كابوس فارسي در تضرع است، با هر ذره اش و با چهار ميليون ملت خويش، سرتاسر ترك است. حتي فارسهائي كه شما آنها را مدح نموده ايد، هنگام سركوب اين ملت نجيب و در مقام تحقير وي، به او با نام "تركِ ..." خطاب مي كنند

آقايان

شما با انكار مليت خود، حداكثر مجازات را به خود داديد. زيرا ساقط شدن از مليت شريف ترك، فلاكتي بزرگ است. با اينهمه شما از صلاحيت انجام همچو كاري برخوردار هستيد. اما فارس سازي وطني بزرگ و چهار ميليون ترك نجيب و با ناموس، نه تنها خارج از قدرت افرادي مانند شما، بلكه بيرون از توان همه دنياست

از شما مي پرسم: آيا مي توانيد ميليونها اسم تركي را در وطني كه به بزرگي نصف آناطولي [تركيه] است، [با نامهاي فارسي] عوض كنيد؟ آيا مي توانيد زبان، وجدان و خون چهار ميليون انسان را كه در آن سرزمين مي زيند، تغيير دهيد؟ آيا مي توانيد هزاران ابنيه [تاريخي ترك] را تخريب كنيد؟ همچنين آيا مي توانيد صفحات درخشان خاندانهاي بي شمار ترك كه در قرون متمادي در آنجا سلطنت نموده اند را از تاريخ جهان حذف كنيد؟ و در نهايت، آيا مي توانيد ميليونها بلبل ترك را كه در اين وطن ترك  [به تركي]  آواز سر مي دهند خاموش سازيد؟

نه خير آقايان

عصر ما، عصر مليت است. انسانها امروز "الله، من و حق من" گفته فرياد مي كشند. اين صدا را، حتي سلاحهاي هراسناكي كه آتش و مرگ فرو ميريزند نيز نمي توانند خفه كنند. براي شما مژده اي دارم: اين تركان [ايران] در آينده اي بسيار نزديك، از اسارت رسته، آزاد و خوشبخت خواهند شد

در نامه تان از روابط دوستانه دو ملت (يعني ايران و تركيه) بحث نموده و از مختل شدن آن مي نويسيد. نيك بدانيد كه اينگونه تعبيرها صرفا مي تواند در افواه مقامات رسمي جايي براي خود پيدا كند. شما كابوسي كه چهار ميليون ترك تحت اسارت خود را به فرياد در آورده را نمي توانيد محبوب هيچ تركي [ترك تركيه اي] بكنيد. تا زمانيكه صداي ناله و زاري خواهران و برادران ما به گوشمان مي رسد، قدرت ستمگري كه آنها را به فرياد واداشته، علاوه بر آنها دشمن منفور ما نيز خواهد بود

و اما در باره نظر مساعد افكار عمومي ايران نسبت به تركيه در سالهاي جنگ جهاني [اول] و جنگ استقلال [تركيه]؛ با اجازه شما چهره واقعي اين حادثه را در مقالات آينده مان بيان خواهيم ساخت. زيرا ما، با صفت شخصي كه نزديكترين روابط را داشته در محل خود شاهد وقايع مذكور بوده ايم

اين را نيز علاوه كنم كه اينجا تركيه است. در اينجا صرفا انسانهائي مي توانند احترام ببينند كه تركها و تركيت را عزيز شمارند. هرگاه گستاخاني كه قصد تعرض به تركان، تركيت و عشق بدانها را دارند نيز وجود داشته باشند، ما را با آنها رفتاري به جز ابراز نفرت و خوار شمردنشان نخواهد بود

روشني
روزنامه وطن ٢٧ محرم ١٣٤٣، ٢٨ آگوست ١٩٢٤، چهارشنبه، صفحه ٢

ايكي آزه‌ربايجانلي`نين ائعتيراضلارينا جاواب

روشه‌ني- ٢٨ آغوستوس ١٩٢٤

روشه‌ني بك، ايران آزه‌ربايجاني`نين تورك اولدوغونو، عئلم-ي بشه‌رين، تاريخين، مووجود آبيداتين بونو تاييد ائتديييني، فارسلاشميش مونفه‌ريد آداملار بولونابيله‌جه‌ييني آنلاتير

ووسطا شرق ايشله‌ري موته‌خه‌صصيصي روشه‌ني بك، مطبه‌عه‌ميزه گله‌ن ايكي ايمضالي بير ائعتيراض مكتوبونا آتيده‌كي جاوابي وئرير

اه‌ووه‌لا ايمضانيزدا، "نژاد-ي ايران كولوبو" اعضاسيندان اولدوغونوزو بيلديردييينيزده‌ن دولايي تشه‌ككور ائديره‌م. چونكو بو سايه‌ده، وطه‌نيميزده آزه‌ري تورك ياورولاريني فارسلاشديران "دبيستان-ي ايرانييان" [دبستان ايرانيان] مو`اسسه‌سينده‌ن باشقا، عئيني وظيفه ايله چاليشان بر كولوبون بولوندوغونو دا اؤيره‌نميش اولدوق

سيزين آزه‌ربايجانلي اولماقلا برابه‌ر "آرييان" نسلينده‌ن اولدوغونوزو ايدديعا ائديشينيزه هئچ ده حئيره‌ت ائتمه‌ديم. البه‌تته بير قاچ عصرليك فارسي كابوسونون ايكي تورك`و عجه‌مله‌شديرميش اولماسي بؤيوك بير شئي دئييلدير. دؤرد ميليون تورك`ده‌ن ايكي دئييل، حتتا ايكي مين كيشينين عئيني ايدديعادا بولونماسي يينه بؤيوك بير شئي دئييلدير. دؤرد ميليون رقه‌مينين يانيندا ايكي و ايكي مين رقه‌مله‌ري قاله آلينماياجاق قده‌ر كيچيك شئيله‌ردير

سيزه مدار-ي تسه‌للي اولماق اوچون شونو دا سؤيله‌يه‌ييم كي: بوتون فارس عوقه‌لاسي دا ايران آزه‌ريله‌ري`نين عن اصل فارس اولدوغو و موغوللار طره‌فينده‌ن زورلا توركله‌شديريلديييني ايدديعا ائتمه‌كده‌ديرله‌ر. گره‌ك بونلارين، گره‌ك سيزين كيمي ميلليييه‌تيني اينكار ائده‌نله‌رين بو ايدديعاسي، عئلم، تاريخ و حقيقه‌ت قارشيسيندا مايوس بير انينده‌ن باشقا بير شئي دئييلدير

گونه‌شي چامورلا سيواماق نه قده‌ر بعيد ايسه توركييه`نين يانيندا فارس تحه‌ككومونه قارشي يومروغونو سيخميش اولان دؤرد ميليون تورك`و ده فارسلاشديرماق او قده‌ر ماحالدير. عئلم-ي بشه‌ر بو گونكو ايران`ين غرب شوماليسينده بير فارسليق خاطيرلامايير

بورادا آخان "قيزيل اؤزه‌ن" و امثالي نهرله‌ر داييما تورك اولاراق آخميشدير. "قاراجا داغ" و بونون كيمي موعه‌ظظه‌م سيلسيله‌له‌ر هئچ بير واخت عجه‌ملييي قبول ائتمه‌ميشدير. تبريزده مده‌نيييه‌ت تاجي كيمي دوران "گؤي مسجيد" خاراباسي اسكي بير تورك آبيده‌سيدير. يينه تبريزده يوكسه‌ك بويويلا تورك وطه‌نينه باخان ارك (سيتاده‌ل) يوكسه‌ك تورك اجداددان قالان لايه‌موت بير شاهيددير. آثار-ي عتيقه موته‌خه‌صصيصله‌ريني حئيران بيراخان "سولطانييه مسجيدي" (زنجان`ين شرقينده) يينه بؤيوك توركلويون بير شاه اثه‌ريدير. "مراغه" و امثالي اسكي شهه‌رله‌ر تكميل آبيده‌له‌ري و تكميل ايزله‌رييله تورك شهه‌رله‌ريدير

الحاصيل بو گون فارسي كابوسو آلتيندا اينله‌يه‌ن قوجا بير وطه‌ن هر ذرره‌سييله و دؤرد ميليون ميلله‌تييله باشدان باشا تورك`دور. سيزين تبجيل ائتدييينيز فارسلار بيله بو نجيب ميلله‌تي ازه‌ركه‌ن مقام-ي تحقيرده اونا، "تورك-ي !...." دييه خطاب ائدير

افه‌نديله‌ر

سيز ميلليييه‌تينيزي اينكار ائتمه‌كله كندينيزه اعظه‌مي جزايي وئردينيز. يوكسه‌ك تورك ميلليييه‌تينده‌ن سوقوط بؤيوك بير فلاكه‌ت اولماقلا برابر، بونو ياپماق سيزين صلاحيييه‌تينيز داخيلينده‌دير. فقه‌ط قوجا بير وطه‌ني و دؤرد ميليون ناموسلو و نجيب تورك`و عجه‌م ياپماق، يالينيز سيزين كيميله‌رين دئييل حتتا بوتون دونيانين قودره‌تي خاريجينده‌دير

سيزه سورارام: آنادولو`نون ياريسي قده‌ر اولان بير وطه‌نين ميليونلارجا تورك ايسميني ده‌ييشديره‌بيلير ميسينيز؟ اورادا ياشايان دؤرد ميليون اينسانين ليسانيني، ويجدانيني و قانيني تبديل ائده بيلير ميسينيز؟ مينله‌رجه آبيده‌ني ييخابيلير ميسينيز؟ يئنه اورادا عصرله‌رجه سلطه‌نه‌ت سوره‌ن بونجا تورك خانه‌دانينين پارلاق صحيفه‌له‌ريني دونيانين تاريخله‌رينده‌ن سيله‌بيلير ميسينيز؟ و ان نهايه‌ت بو گؤزه‌ل تورك وطه‌نينده اؤته‌ن ميليونلارجا تورك بولبولل.ه‌ريني سوسدورا‌بيلير ميسينيز؟

خئيير افه‌نديله‌ر

عصريميز ميلليييه‌ت عصريدير. اينسانلار بوگون "آللاه، من و حاققيم" دييه باغيرير. بو سسي، آته‌ش و اؤلوم ياغديران قههار سيلاحلار بيله سوسدورامير. سيزه موژده وئريره‌م: بو توركله‌ر چوخ ياخيندا اساره‌تده‌ن قورتولاجاق، حورر و مسعود اولاجاقدير

مكتوبونوزدا ايكي ميلله‌تين (يعني ايران و توركييه‌نين) موناسيبات-ي دوستانه‌سينده‌ن بحث ائده‌ره‌ك بونون ايخلال ائديلمه‌‌سيني يازيرسينيز. اييي بيلينيز كي بو تعبيرله‌ر يالنيز رسمي آغيزلاردا يئر بولابيلير. دؤرد ميليون تورك`و اساره‌ت آلتيندا اينله‌ده‌ن بير كابوسو هئچ بير تورك`ه سئوديره‌مه‌زسينيز. قارداشلاريميزين انيني قولاغيميزا گلديكجه اونلاري اينله‌ده‌ن ظاليم قوووه‌ت يالنيز كنديله‌رينين دئييل، بيزيم ده منفور بير دوشمه‌نيميز اولاجاقدير

حرب-ي عوموميده و ايستيقلال حربينده ايران`ين و ايران افكار-ي عومومييه‌سينين توركييه‌يه اولان ته‌وججوهونه گلينجه، موساعيده‌نيزله بيز اونون ايچ اوزونو موته‌عاقيب مقاله‌له‌ريميزده آنلاتاجاغيز. چونكو بيز ان ياخين بير علاقه‌دار صيفه‌تييله محه‌للينده وقاييعه شاهيد اولموش ايديك

شونو دا علاوه ائده‌ييم كي: بوراسي توركييه`دير. بورادا يالنيز توركله‌ري و توركلويو تبجيل ائده‌ن اينسانلار حؤرمه‌ت گؤره‌بيلير. توركله‌ره، توركلويه و تورك عئشقينه تعه‌رروض ائتمه‌ك ايسته‌يه‌ن گوستاخلار بولونورسا، اونلارا نيفره‌ت و حقاره‌تده‌ن باشقا بير موعاميله‌ميز اولماياجاقدير

روشه‌ني

وطه‌ن يوومي غزئته

٢٧ محه‌رره‌م ١٣٤٣، چهارشنبه، صحيفه ٢

مطبه‌عه و ايداره‌خانه‌سي: ايستانبول، باب-ي عالي جادده‌سينده نومئرو ٧

İKİ AZERBAYCANLININ ÎTİRAZLARINA CEVAP

RÛŞENİ BEY


Rûşeni bey İran Azerbaycanı’nın Türk olduğunu, ilm-i beşerin, târihin, mevcut âbidatın bunu teyit etdiğini, Farslaşmış münferit adamlar bulunabileceğini anlatıyor.


Vusta Șark İşleri mutahassısı Ruşeni bey, matbaamıza gelen iki imzalı bir itiraz mektubuna âtideki cevabı veriyor:

Evvela imzanızda “Nejad-i İran kulubu” âzasından olduğunuzu bildirdiğinizden dolayı teşekkür ederim. Çünkü bu sâyede vatanımızda Âzeri Türk yavrularını Farslaştıran “Debistân-i İraniyan” müessisesinden başka, aynı vazife ile çalışan bir kulubun bulunduğunu da öğrenmiş olduk.

Sizin Azerbaycanlı olmakla beraber “Âriyan” neslinden olduğunuzu iddia edişinize hiç te hayret etmedim. Elbette bir kaç asırlık Fârsi kâbusun iki Türk’ü Acemleştirmiş olması büyük bir şey değildir. Dört milyon Türk’ten iki değil, hatta iki bin kişinin aynı iddiada bulunması yine büyük bir şey değildir. Dört milyon rakamının yanında, iki ve iki bin rakamları kâale alınmayacak küçük şeylerdir. Size medar-i teselli olmak için şunu da söyleyeyim ki:

Bütün Fars ukalası da İran Âzerilerinin en asl Fars olduğu ve Moğollar tarafından zorla Türkleştirildiğini iddia etmektedirler. Gerek bunların, gerek sizin gibi milliyetini inkar edenlerin bu iddiası, ilim, târih ve hakikat karşısında me’yus bir eninden başka bir şey değildir.

Güneşi çamurla sıvamak ne kadar baid ise, Türkiye’nin yanında Fars tahakkümüne karşı yumuruğunu sıkmış olan dört milyon Türk’ü de Farslaştırmak o kadar mahâldir. İlm-i beşer bugünkü İran’ın garp şimalisinde bir Farslık hatırlamıyor. Burada akan “Kızıl Özen” ve emsalı nehirler dâima Türk olarak akmıştır.

“Karacadağ” ve bunun gibi muazzam silsileler hiç bir vakit Acemliği kabul etmemiştir. Tebrizde medeniyet tacı gibi duran “Göy Mescit” harâbesi eski bir Türk âbidesidir. Yine Tebrizde yüksek boyuyla Türk vatanına bakan “Erk” (sitadel) yüksek Türk ecdattan kalan lâyemut bir şâhittir.

Âsâr-i akika mütehassıslarını hayran bırakan “Sultaniye Mescidi” (Zencan’ın şarkında) yine büyük Türklüğün bir şâheseridir. “Marağa” ve emsalı eski şehirler, tekmil âbideleri ve tekmil izleriyle Türk şehirleridir.

Elhâsil bugün Fârsi kâbusu altında inleyen koca bir vatan, her zerresiyle ve dört milyon milletiyle baştan başa Türktür. Sizin tebcil ettiğiniz Farslar bile bu necip milleti ezerken, makâm-i tahkirde ona “Türk-i …..” diye hitap ediyor.

Siz milliyetinizi inkar etmekle kendinize âzami cezayı verdiniz. Yüksek Türk milletinden sukut büyük bir felaket olmakla beraber, bunu yapmak sizin selahiyetiniz dâhilindedir. Fakat koca bir vatanı ve dört milyon nâmuslu ve necip Türk’ü Acem yapmak, yalnız sizin gibilerin değil, hatta bütün dünyanın kudreti hâricindedir.

Size sorarım: Anadolu’nun yarısı kadar olan bir vatanın milyonlarca Türk ismini değiştirebilir misiniz? Orada yaşayan dört milyon insanın lisanını, vicdanını ve kanını tebdil edebilir misiniz? Binlerce âbideni yıkabilir misiniz? Yine orada asırlarca saltanat süren bunca Türk hânedanının parlak sahifelerini dünyanın târihlerinden silebilir misiniz? Ve en nihâyet bu güzel Türk vatanında öten milyonlarca Türk bülbüllerini susturabilir misiniz?

Hayır efendiler!

Asrımız milliyet asrıdır. İnsanlar bugün “Allah, ben ve hakkım” diye bağırıyor. Bu sesi ateş ve ölüm yağdıran kahhar silahlar bile susturamıyor. Size müjde veriyorum: Bu Türkler çok yakında esaretten kurtulacak, hür ve mesut olacaktır!.

Mektubunuzda iki milletin (yâni İran ve Türkiye’nin) munasibât-i dustânesinden bahs ederek, bunun ihlal edilmesini yazıyorsunuz. İyi biliniz ki bu tâbirler yalnız resmi ağızlarda yer bulabilir. Dört milyon Türk’ü esaret altında inleten bir kâbusu, hiç bir Türk’e sevdiremezsiniz. Kardeşlerimizin enini kulağımıza geldikçe, onları inleten zâlim kuvvet, yalnız kendilerinin değil, bizim de menfur bir düşmenimiz olacaktır.

Harb-i Umumide ve İstiklal Harbinde İran’ın ve İran efkâr-i umumiyesinin Türkiye’ye olan teveççühüne gelince, müsâidenizle biz onun iç yüzünü müteakip makalelerimizde anlatacağız. Çünkü biz en yakın bir alâkadar sıfatıyla mahallinde vakayıa şâhit olmuş idik.

Șunu da ilâve edeyim ki: Burası Türkiye’dir. Burada yalnız Türkleri ve Türklüğü tebcil eden insanlar hürmet görebilir. Türklere, Türklüğe ve Türk aşkına taarruz etmek isteyen güstahlar bulunursa, onlara nefret ve hakaretten başka bir muamilemiz olmayacaktır.

Rûşeni

Vatan yevmi gazete

27 Muharrem 1343, Çarşamba, sayfa 2

Matbaa ve idarehânesi: İstanbul, Bâbiâli caddesinde numero 7

ايكي آذربايجانلينڭ اعتراضلرينه جواب

روشني بك

روشني بك، ايران آذربايجاننڭ تورك اولديغني، علم بشرڭ، تاريخڭ، موجود آبداتڭ بوني تاييد ايتديكني، فارسلشمش منفرد آدملر بولونه‌بيله‌جكني آڭلاتيور

وسطي شرق ايشلري متخصصي روشني بك، مطبعه‌مزه كلن ايكي امضالي بر اعتراض مكتوبنه آتيده‌كي جوابي وئرييور

اولا امضاڭزده، "نژاد ايران قلوبي" اعضاسندن اولديغڭزي بيلديرديكڭزدن دولايي تشكر ايدرم. چونكه بو سايه‌ده، وطنمزده آذري تورك ياورولريني فارسلاشديران "دبستان ايرانيان" موسسه‌سيندن بشقه، عيني وظيفه ايله چاليشان بر قلوبڭ بولونديغيني ده اوكرنمش اولدق

سزڭ آذربايجانلي اولمقله برابر "آرييه‌ن" نسلندن اولديغڭزي ادعا ايديشڭزه هيچ ده حيرت ايتمدم. البته بر قاچ عصرلق فارسي كابوسينڭ ايكي توركي عجملشديرمش اولماسي بويوك بير شي دكلدر. درت مليون توركدن ايكي دكل، حتي ايكي بيڭ كشينڭ عين ادعاده بولونماسي ينه بويوك بر شي دكلدر. درت مليون رقمنڭ ياننده ايكي و ايكي بيڭ رقملري قاله آلنمايه‌جق قدر كوچوك شيلردر. سزه مدار تسلي اولمق ايچون شوني ده سويله‌يه‌يم كه

بوتون فارس عقلاسي ده ايران آذريلرينڭ عن اصل فارس اولديغي و مغوللر طرفندن زورله توركلشديرلديكني ادعا ايتمكده‌درلر. كرك بونلرڭ، كرك سزڭ كبي مليتني انكار ايدنلرڭ بو ادعاسي، علم، تاريخ، و حقيقت قارشيسنده مايوس بر انيندن بشقه بر شي دكلدر

گونشي چامورله صيوامق نه قدر بعيد ايسه توركيانڭ ياننده فارس تحكمنه قارشي يومروغني صيقميش اولان درت مليون توركي ده فارسلاشديرمق او قدر محالدر. علم بشر بو كونكي ايرانڭ غرب شماليسنده بر فارسلق خاطرلامايور. بوراده آقان "قزيل اوزه‌ن" و امثالي نهرلر دائما تورك اولارق آقمشدر

قره‌جه داغ" و بونڭ كبي معظم سلسله‌لر هيچ بر وقت عجملكي قبول اتمه‌ميشدر. تبريزده مدنيت تاجي كبي دوران "كوك مسجد" خرابه‌سي اسكي بر تورك آبده‌سيدر. ينه تبريزده يوكسك بوييله تورك وطننه باقان آرق [سيتاده‌ل] يوكسك تورك اجداددن قالان لايموت بر شاهددر

آثار عتيقه متخصصلريني حيران براقان "سلطانيه مسجدي" [زنجانڭ شرقنده] ينه بويوك توركلكڭ بر شاه اثريدر. "مراغه" و امثالي اسكي شهرلر تكميل آبده‌لري و تكميل ايزلريله تورك شهرلريدر

الحاصل بو كون فارسي كابوسي آلتنده ايڭله‌ين قوجه بر وطن هر ذره‌سيله و درت مليون ملتيله باشدن باشه توركدر. سزڭ تبجيل ايتديكڭز فارسلر بيله بو نجيب ملتي ازركن مقام تحقيرده اوڭا، "توركه !...." دييه خطاب ايدييور

افنديلر

سز مليتڭزي انكار ايتمكله كنديڭزه اعظمي جزايي ويرديڭز. يوكسك تورك مليتندن سقوط بويوك بير فلاكت اولمقله برابر، بوني ياپمق سزڭ صلاحيتڭز داخلنده‌در. فقط قوجه بر وطني و درت مليون ناموسلي و نجيب توركي عجم ياپمق، يالڭز سزڭ كبيلرڭ دكل حتي بوتون دنيانڭ قدرتي خارجنده‌در

سزه صورارم: آناطولينڭ ياريسي قدر اولان بر وطنڭ مليونلرجه تورك اسمني دكيشديره‌بيلير ميسڭز؟ اوراده ياشايان درت مليون انسانڭ لسانني، وجدانني و قانني تبديل ايده­ بيلير ميسڭز؟ بيڭلرجه آبده‌يي ييقابيلير ميسڭز؟ ينه اوراده عصرلرجه سلطنت سوره‌ن بونجه تورك خانداننڭ پارلاق صحيفه‌لريني دنيانڭ تاريخلرندن سيله‌بيلير ميسڭز؟ و ان نهايت بو كوزل تورك وطننده اوته‌ن مليونلرجه تورك بلبللريني صوصدورا‌بيلير ميسڭز؟

خاير افنديلر

عصريمز مليت عصريدر. انسانلر بوكون "الله، بن و حقم" دييه باغرييور. بو سسي، آتش و اولوم ياغديران قهار سلاحلر بيله صوصدوراميور. سزه مژده ويرييورم: بو توركلر چوق ياقينده اسارتدن قورتولاجق، حر و مسعود اولاجقدر

مكتوبڭزده ايكي ملتڭ [يعني ايران و توركيانڭ] مناسبات دوستانه‌سندن بحث ايدرك بونك اخلال ايدلمه‌سني يازييورسڭز. ايي بيلڭز كه بو تعبيرلر يالڭز رسمي آغزلرده ير بولابيلير. درت مليون توركي اسارت آلتنده ايڭله‌تن بر كابوسي هيچ بر توركه سه‌وديره‌مزسڭز. قرداشلريمزڭ انيني قولاغمزه كلدكجه اونلري ايڭله‌تن ظالم قوت يالڭز كنديلرينڭ دكل، بزم ده منفور بر دشمنمز اولاجقدر

حرب عموميده و استقلال حربينده ايرانڭ و ايران افكار عموميه‌سنڭ توركيايه اولان توجه‌نه كلنجه، مساعده‌ڭزله بز اونڭ ايچ يوزيني متعاقب مقاله‌لريمزده آڭلاته‌جغز. چونكه بز اڭ يقين بر علاقه‌دار صفتيله محلنده وقايعه شاهد اولمش ايدك

شوني ده علاوه ايده‌م كه: بوراسي توركيادر. بوراده يالڭز توركلري و توركلكي تبجيل ايدن انسانلر حرمت گوره‌بيلير. توركلره، توركلكه و تورك عشقنه تعرض ايتمك ايسته‌ين كستاخلر بولونورسه اونلره نفرت و حقارتدن بشقه بر معامله‌مز اولمايه‌جقدر

روشني

وطن يومي غزته

٢٧ محرم ١٣٤٣، چهارشنبه، صحيفه ٢
مطبعه و اداره خانه‌سي: استانبول، باب عالي جاده‌سنده نومرو ٧

Sozumuz, a window opening to the life/culture of the turkish nation of iran/south azerbaijan:
http://sozumuz.blogspot.com/
http://sozumuz-turk-dovletler.blogspot.com/

No comments:

Post a Comment