Sunday, April 8, 2012

ادعاي وجود ارتباط ارگانيك بين ريشه نام آزربايجان و وطن شدن آن، عوامفريبي است.


مئهران باهارلي

در آغاز قرن بيستم نام آزري به عنوان يك نام قومي از كتب تاريخي نبش قبر شد و پس از مدتي كوتاه در راستاي سياست انكار و امحاء هويت و ملت ترك از سوي پان ايرانيستها و ناسيوناليستهاي افراطي فارس و دولت ايران براي ناميدن بخشي از خلق ترك كه در منطقه شمال غرب و يا آزربايجان اتنيك نشيمن داشت و نيز زبان او به كار رفت. يكي از اهداف اوليه اين نامگذاري، ايجاد بحران هويتي براي بخش شمال غرب نشين توده ترك، همچنين تجزيه توده واحد ترك در ايران به دو آنتيته قومي متفاوت آزري و غير آزري به منظور سد كردن روند ملت شوندگي خلق ترك در ايران بود. دو دهه بعد حزب كمونيست روسيه، باز در تطابق با سياستهائي مشابه و با صدور فرماني در مسكو نام تاريخي–اتنيكي ملت ترك و زبان تركي وي را يك شبه به آزربايجاني تغيير داد. در حاليكه آزربايجاني قبل از آن نامي اتنيكي-ملي نبود، بلكه صرفا نام و صفت منسوبيت به جغرافياي آزربايجان و يا تابعيت دولت آزربايجان شوروي بود. در سالهاي متعاقب آن، نام اكنون اتنيكي-قومي شده آزربايجاني و بحران هويتي ايجاد شده توسط آن در شمال ارس، توسط شخصيتها و گروههاي وابسته به روسيه - اغلب منسوب به طيفهاي چپ و كمونيست- از شوروي به داخل مرزهاي ايران نيز ادخال شد. اين گروه از منظر هويتي-سياسي، معتقدين به جريان روسيه ساخته آزربايجانگرائي كلاسيك و يا سنتي بشمار مي آيند و دشمني مصرانه با نام و هويت تركي ملت ترك از كليشه هاي رفتاري آنهاست.

علي رغم پيدايش جنبش ملي دمكراتيك ترك در آزربايجان در دو دهه اخير بر اساس هويت ملي-اتنيكي مدرن ترك و رشد سريع خود آگاهي ملي ترك در سطح توده اي، هنوز هم برخي از وابستگان به دو جريان سياسي پان ايرانيسم و آزربايجانگرائي سنتي و عقبه هاي آنها -اغلب منسوب به نسلهاي گذشته-، دست از بازي معاندانه با هويت ملي –اتنيكي خلق ترك و نام تاريخي وي برنداشته اند. آنها به سبب ناآگاهي و غفلت و عادتهاي سخت جان و يا دشمني ديرين با هويت و نام تاريخي اتنيكي و ملي خلق ترك، از هر وسيله اي براي زدودن نام و هويت ملي ترك و جايگزين كردن آنها با اسامي و هويتهاي آزري و آزربايجاني- به معناي اتنيك- استفاده مي كنند. از جمله با اقدامات و طرح ادعاهاي زير:

-پيدا نمودن ريشه اي تركي براي كلمه و نام آزري حتي با روشهاي غيرعلمي و ضدعلمي و توسل به ريشه شناسيهاي عاميانه و عوامانه و در صورت لزوم ادعاهائي كه صرفا در حد نظر و حتي نه نظريه علمي مي باشند ضروري است. از جمله ربط دادن كلمه آزري به قوم آز و اين ادعاي قطعيا نادرست كه گويا حرف –ي عربي-فارسي در آخر كلمه آزري، همان پسوند مالكيت سوم شخص مفرد تركي است.
- وطن بودن و يا وطن شدن آزربايجان، منوط و مشروط به اين امر است كه كلمه آزربايجان ريشه اي تركي داشته باشد. اگر كلمه آزربايجان به واقع داراي ريشه اي تركي نباشد و يا به جعل داراي ريشه اي تركي نگردد، نمي تواند تبديل به وطن شود.
- ريشه يابي تركي براي كلمه و نام آزربايجان با روشهاي غيرعلمي و يا ضد علمي و توسل به ريشه شناسيهاي عاميانه و حتي عوامانه و ادعاهائي كه صرفا در حد نظر و حتي نه نظريه علمي مي باشند، از جمله با استناد به و استنجاجات نامعقول و غيرمنطقي از نوشته هاي لغتنامه هائي مانند برهان قاطع و معين ضرورت دارد.
- نام تاريخي ملي-اتنيكي خلق ترك مي بايد عوض شود، از جمله با آزري كه نامي جعلي است و يا با آزربايجاني كه صرفا منسوبيت جغرافيائي و يا تابعيتي را مي رساند.

در باره ادعاهاي فوق مي بايد گفت:

١-ريشه يابي كلمه آزري بر اساس نام قوم آز و دستور زبان تركي نادرست و بي پايه است. اين ادعا در بهترين حالت يك نظر است و حتي نظريه اي علمي نيز نيست، چه برسد به آنكه يك حقيقت علمي باشد. در نوشته هاي درج شده در سؤزوموز نيز اين ادعا نقل شده است، اما نه به عنوان يك حقيقت مطلق و يا حتي نظريه علمي، بلكه همانگونه كه است يعني با احتياط و به عنوان يك نظر مناقشه دار و بحث انگيز. واقعيت آن است كه در هيچ شاخه اي از علوم معاصر، نه در ريشه شناسي علمي و نه در تركي شناسي و غيره همچو نظريه اي جائي ندارد و در هيچ منبع ريشه شناسي علمي و توركولوژي معتبر بين المللي نيز همچو ادعاهائي تاكنون جدي گرفته نشده اند.

٢-بين ريشه شناسي فولكلوريك-عاميانه و ريشه شناسي علمي، همينطور بين يك لغوي و يك ريشه شناس علمي فرق است. ريشه يابي نقل شده در لغتنامه برهان قاطع در باره نام آزربايجان يك ريشه شناسي مردمي است و ربطي به ريشه شناسي علمي ندارد. وانگاه وجود ريشه يابيهاي مردمي و فولكلوريك در باره يك نام و كلمه لزوما به معني صحت آن ريشه يابي مردمي نيست. در باره نام تبريز هم ريشه شناسيهاي مردمي و عاميانه اي كه آنرا برگرفته از زبان فارسي و به معني ريختن تب زبيده خاتون دانسته اند وجود دارند. اما ريشه شناسي علمي يك چيز است و ريشه يابيهاي عاميانه و ريشه سازيهاي عوامانه چيز ديگري. استناد به لغتنامه معين و امثالهم در اين موضوع نيز كاملا نابجاست. زيرا فرق است بين يك ائتيمولوق و يك لغوي. محمد معين يك لغوي كم صلاحيت در ريشه شناسي فارسي و كاملا بي صلاحيت در ريشه شناسي تركي بود. پان ايرانيستها سالهاست كه لغتنامه هاي غيراتيمولوژيك فارسي مانند معين را به عنوان منابع ريشه شناسي به خورد مردم مي دهند. نويسندگان و محققين ترك نمي بايد اينگونه روشهاي ناشايست و سخيف پان ايرانيستي را تقليد كرده بكار برند.

٣- ادعاي وجود ارتباط ارگانيك و يا غيرارگانيك، مدرن و يا پست مدرن بين ريشه كلمه آزربايجان و وطن شدن آزربايجان، عوامفريبي، تحميق و يا به جاي احمق گزاردن مخاطبان است. اين دو مقولاتي جدا از هم اند و بين آنها به اندازه سر سوزني ارتباط وجود ندارد. علاوه بر آن، ريشه كلمه آزربايجان براي تبديل شدن آن به وطن كساني كه در آن ساكنند- از ترك و تالش و تات و كرد و ارمني و فارس و آسوري و يهودي و ... - كاملا بي اهميت است. وطن، سرزمين مشترك توده هاي مردمي است كه در آن مي زيند و با علقه هاي گوناگون بدان وابستگيهائي تاريخي، مادي و معنوي دارند. حال اين تكه خاك داراي هر نامي با هر منشائي كه باشد فرقي نمي كند.

٤- براي آنكه سرزميني وطن يك ملت گردد، لزومي ندارد كه نام آن سرزمين حتما ريشه گرفته از زبان همان ملت باشد. اگر همچو رابطه اي لازم بود، آناتولي كه نامي يوناني و كوسووا كه نامي صربي است چگونه مي توانست وطن به ترتيب ملتهاي ترك و آلبان شود؟. حال آنكه آناتولي وطن ملت ترك و كوسووا وطن ملت آلبان است. همچنين قرار نيست در صورت عدم وجود، با جعل و دروغ اقدام به ايجاد ريشه براي نام وطن به زبان ملت ساكن در آن نمود. زيرا اين در بهترين حالت دروغبافي است. خلق ترك كه ميراث فرهنگي-نامهاي تاريخي جغرافيائي اش در يك صد سال اخير با استفاده از جعليات و تحريفات و دروغها و ريشه يابيها و ريشه سازيهاي پان ايرانيستي تاراج شده است، نمي بايد خود به مشابه همان رفتارهاي زشت و بدوي دست يازد و به ريشه يابي تركي آنهم به روشهاي كاملا غيرعلمي براي همه چيز دست زند.

٥-اين استدلال كه براي ملت شدن توده ترك ساكن در آزبايجان و براي ملي شدن زبان تركي او، نام ملت ترك و نام زبان تركي مي بايد حتما با نام سرزميني كه در آن مي زيد، يعني آزربايجان يكي باشد، و يا كلمه آزربايجان مي بايد به نام همه چيز از جمله ملت ترك و زبان تركي افزوده شود، مغلطه تماميت خواهانه اي بيش نيست. اساسا بدين سبب كه بين اين دو عينيت و اين هماني وجود ندارد. بخش مهمي از خلق ترك در مركز، جنوب و شمال شرق ايران؛ شرق و جنوب آسياي صغير و عراق يعني بيرون منطقه شمال غرب ايران ساكن است و بر عكس، بخشي بزرگ از منطقه اي در شمال غرب ايران كه توده ترك در ساكن آن است و وطن او شمرده مي شود- يعني آزربايجان اتنيك-، به لحاظ سياسي، تقسيمات اداري و حتي جغرافيائي به عنوان آزربايجان شناخته نمي شود.

٦- ملت ترك ساكن در آناتولي براي ملت شدن، نام خود را از ترك به ملت آناتولي و يا ملت ترك آناتولي؛ و نام زبان خود را از تركي به زبان آناتولي و يا زبان تركي آناتولي تغيير نداد. به همين سياق معني و توجيهي ندارد كه خلق ترك ساكن در شمال غرب ايران نيز نام ملي خود را از ترك به آزربايجاني و يا ترك آزربايجاني، و نام زبان ملي خود را از تركي به آزربايجاني و يا تركي آزربايجاني تغيير دهد. چه منطقي دارد كه توده ترك، براي ملت شدن و وطن داشتن اسم و هويت تاريخي خود را از ترك با نام آزري جعلي عوض كند و بعد بين اين آزري جعلي و نام وطنش ارتباط ريشه اي برقرار سازد؟ اگر چنين است چرا در تركيه ملت ترك با همان نام و هويت ترك و در دهها كشور عربي ملتهاي عرب با همان نام و هويت عرب ملت شدند و داراي وطن، اما توده ترك ساكن در آزربايجان و ايران بايد از اسم و هويت آبا و اجدادي خود دست كشيده به خيالبافي چند ضدترك روسيه زده و يا پان ايرانيست خجالتي اخيرا به قلق ناسيوناليست در آمده تسليم شود و نام و هويت ملي خود را به آز و آزي و آزر و آزري و آزربايجاني و .... عوض كند؟

٧-بسياري از آزربايجانچيان كلاسيك كه خواهان آزربايجاني ناميدن ملت ترك و زبان تركي – علي رغم اينكه اينها قبلا داراي نام مشخص و تثبيت شده تاريخي هستند و اصلا نيازي به تغيير نام ندارند- مانند پان ايرانيستها مناطق وسيعي از ناحيه ترك نشين و آزربايجاني در شمال غرب ايران كه امروز داخل در استانهاي تهران، البرز، قم، مركزي، كرمانشاه، كردستان، گيلان، قزوين، همدان و .... قرار دارند را خارج از آزربايجان مي شمارند. از همين روست كه هرگز در نوشته ها و برنامه ها و اخبار اينها كوچكترين اثر و نشان و اشارتي از اين بخشهاي ترك نشين و آزربايجاني ديده نمي شود. چگونه است آزربايجانچيان سنتي مطلق نگر كه خواستار تغيير نام ملت ترك و زبان تركي، به ملت آزربايجان و زبان آزربايجاني و يا افزودن كلمه آزربايجان به نام هر پديده تاريخي مي باشند، هنگامي كه نوبت به چيزي مي رسد كه از قضا مي بايست آزربايجاني ناميده و تلفي شود و ضرورت و نيازي تاريخي به آزربايجان ناميده شدن دارد، مانند پان ايرانيستها تمايلي به آزربايجان ناميدن آن از خود نشان نمي دهند و بدين طريق آزربايجان اتنيك را عملا تجزيه و بخش اعظم آنرا به فارسستان و كردستان پيشكش مي كنند؟ آنچه كه مي بايست آزربايجاني ناميده شود نه ملت ترك و نه زبان تركي، بلكه سرزمينهاي ترك نشين پيوسته در شمال غرب ايران ميباشد.

٨- سعي به برقرار كردن ارتباط بين ريشه شناسي نام يك سرزمين با وطن شدن آن براي يك گروه ملي خاص –در حاليكه لزوما همچو ارتباطي وجود ندارد- شونيسم قومي است. آزربايجان وطن همه ملل و گروههاي ملي كه در آن ساكن اند اعم از ترك، فارس، كرد، تالش، ارمني، تات، آسوري و  ... مي باشد و صرفا وطن ملت ترك نيست. اگر شرط وطن بودن آزربايجان براي ملت ترك، وجود ريشه تركي نام آزربايجان اعلام شود، اين رفتار من غيرمستقيم عملا به معني نفي وطن بودن آزربايجان براي ملل و گروههاي ملي غيرترك ساكن در آن خواهد بود. زيرا طبق استدلال نادرست فوق، آزربايجان با ريشه تركي، صرفا مي تواند وطن كساني باشد كه زبانشان تركي است. و از آنجائيكه زبان گروههاي ملي آزربايجاني غيرترك، تركي نيست، آزربايجان نمي تواند وطن اين آزربايجانيان غيرترك باشد. اين ذهنيت و نگرش يعني شونيسم خالص قومي.

٩-نام تاريخي ملت ترك ساكن در آزربايجان ايران را از ترك به هر چيز ديگر از جمله به آزري و آزربايجاني (به عنوان نامي اتنيك-ملي) تغيير دادن، -مانند تغيير دادن نام ملت كرد و بلوچ و ... به هر چيز ديگري- نژادپرستي است. آزري نامي جعلي و بي پايه و آزربايجاني صرفا نام هويت جغرافيائي و تابعيتي است، نه هويت ملي-اتنيكي. به ويژه نمي بايست فراموش كرد كه روند جا انداختن اين دو نام بي پايه به عنوان نامهاي اتنيكي-ملي، توسط دو دولت استعمارگر آغاز شده است (آزري توسط دولت ايران، آزربايجاني توسط دولت روسيه). تعويض نام تاريخي ملتها و گروههاي ملي كه خود را سنتا بدان مي خوانند، از سوي ملل حاكم و دولت آنها با مطامع استعماري عملي نژادپرستانه است. در مورد خلق ترك، تعويض نام تاريخي وي از ترك به آزربايجاني از سوي حزب كمونيست و دولت روسيه به سال ١٩٣٧ عملي نژادپرستانه بر عليه توده ترك بود و است.

١٠-تعويض نام گروه ملي ترك به آزربايجاني، صرفا رفتاري نژادپرستانه بر عليه خلق ترك نيست. اين عمل رفتاري نژادپرستانه بر عليه گروههاي ملي غيرترك ساكن در آزربايجان نيز است. با نامگذاري جديد آزربايجاني به جاي ترك، صفت آزربايجاني كه قبلا صفت منسوبيت جغرافيائي و تابعيتي بود و بطور يكسان به همه ملل و گروههاي ملي ساكن در جغرافياي آزربايجان و كشور آزربايجان تعلق داشت، بار اتنيكي-ملي نيز پيدا كرد و به انحصار گروه ملي غالب در آمد. با اين انحصار نيز، آزربايجاني كه نام مشترك همه ساكنين اين خطه اعم از ترك و غير ترك بود، از اقليتهاي غير ترك ساكن در آزربايجان سلب و غصب شد. نتيجتا گروههاي ملي غيرترك مذكور عملا در وطن خود آزربايجان، غير آزربايجاني شمرده شدند و يا به آزربايجاني درجه دو تبديل گرديدند. اين، رفتاري آشكارا نژادپرستانه بر عليه اقليتهاي غير ترك ساكن در آزربايجان است. زيرا همه گروههاي ملي ساكن در آزربايجان به طور يكسان و مشترك آزربايجاني و همه زبانهاي رايج در آزربايجان به طور يكسان و مشترك آزربايجاني اند. آزربايجاني بودن مختص به خلق ترك ساكن در آزربايجان و زبان وي نيست و در انحصار وي قرار ندارد.

١١- ايجاد نام آزربايجاني به عنوان يك نام اتنيك و ملي از سوي دولت روسيه و جايگزين كردن آن با نام تاريخي اتنيكي ملت ترك در سال ١٩٣٧، عملي استعماري-نژادپرستانه و در بستر سياست انكار و امحاء ملت ترك در قفقاز جنوبي و ايجاد بحران هويتي براي وي بود. به نظر بسياري، مقامات و نخبگان جهموري آزربايجان در آن مقطع زماني و پس از آن، كه از اين سياست خانمان برانداز حمايت كردند، به ملت خود خيانت نموده اند. همچو خيانتي را نخبگان هيچكدام از گروههاي ملي منطقه – اعم از كرد، ارمني، گرجي، تالش، تات، يهودي، لزگي، تركمن، عرب، بلوچ و ... مرتكب نشدند. امروز نيز كساني از نخبگان و سياسيون و فعالين، اغلب منسوب به نسلهاي گذشته كه نام ملي ترك كوچكترين اهميت و ارزشي براي آنها ندارد، با كوشش براي تغيير دادن نام ملت ترك به آزربايجاني به معني اتنيك، آگاهانه و يا ناآگاهانه همسو با همان سياستهاي استعماري، نژادپرستانه و خائنانه عمل مي كنند. شيطان سازي از نام ملي-اتنيكي ترك، اصرار بر جا انداختن نام نوئي بجاي آن و تقلاي آگاهانه براي ايجاد بحران هويتي براي ملت ترك ساكن در آزربايجان جنوبي و ايران و تجزيه وي بر اساس جغرافيا توسط بخش سوء نيت دار و مانقورت اين گروه، به سبب وحشت عظيم و نفرت عميق وي از نام و هويت توده ترك است.  

Sozumuz, a window opening to the life/culture of the turkish nation of iran/south azerbaijan:
http://sozumuz.blogspot.com/
http://sozumuz-turk-dovletler.blogspot.com/

No comments:

Post a Comment