من یکبار مرگ پرویز ورجاوند یکی از رهبران جبهه ملی ایران را "مرگ نفرت از انسان" توصیف کردم و طی مطلب کوتاهی تحت همین عنوان عملکردها و زشتی های نژادپرستانه وی را علیه ملیتهای غیرفارس ایران و همکاری وی با جمهوری اسلامی را نکوهش کردم. این سخن را از سر این باور عنوان کردم که با فروکش کردن صدای هر انسان نژادپرستی، ندای انسانیت انسان بیشتر به گوش می رسد. اینک با دیدن گفتگوی کورش زعیم، یکی دیگران از رهبران جبهه ملی با ادوارنیوز، برایم تداعی معانی شد. باز هم متوجه شدم که هنوز اختاپوس نژادپرستی سایه شوم خود را بر ذهنیت سیاستگذاران جبهه ملی ایران حفظ کرده است.
گفتگوی کورش زعیم با ادوارنیوز از طریق چند قلم و بسیار محترمانه به زیر تیغ نقد کشده شده بود. اما من آن چند نوشته در نقد گفتگوی کورش زعیم را کافی نیافتم. چرا که سخنان کورش زعیم در این گفتگو را مملو از تحقیر، دروغ، پریشانگوییهای نژادپرستانه و ضدانسانی یافتم من بسیار کوتاه آن را از نظر شما خواهم گذراند.
تعریف از ملت و قوم؛
باوجود اینکه حتی هم اینک نیز تعریف از ملت و مفاهیمی از این نوع موضوع بحث جامعه شناسانه در کلاسهای دانشگاهی است. اما کورش زعیم میگوید که یک تعریف بین المللی از ملت کشف کرده است. حالا نگاهی بیاندازیم به تعریف وی از ملت.
کورش زعیم می گوید؛
"ملت (Nation) يك تعريف بينالمللي دارد يعني مردمی که در درون مرزهای سیاسی تعریف شده یک کشور زندگی می کنند و زبان، قانوناساسي و دولت مشترک دارند." پایان نقل قول
حتما کسی نبوده است که به کورش زعیم بگوید که؛
اولا؛ زبان فارسی زبان مشترک مردم ایران نیست. بلکه زبان مشترک فارس زبانان ایران است. وگرنه یک ترک زبان و یک کرد زبان و یک عرب زبان با یک فارس زبان در هر چیزی هم اشتراک داشته باشند در زبان با هم مشترک نیستند.
دوما؛ زبان فارسی در هشتاد ساله اخیر، گویا می خواسته است نقش زبان ارتباطی را میان جمعیت های زبانی موجود در ایران بازی کند. اما نقش زبان ارتباطی جای خود را به زبان جانشین داده و زبان فارسی به مثابه جانشین زبانها دیگر مورد استفاده قرار گرفته و در واقع از زبان فارسی به مثابه ابزاری برای نابودی و زبانها غیرفارسی و جانشین کردن زبان فارسی بجای آنها مورد استفاده قرار گرفته است.
سوما؛ اگر زبان فارسی میخواست نقش زبان ارتباطی را بازی کند، بایستی زبانهای موجود در کشور (ترکی، کردی، بلوچی، عربی، ترکمنی و لری) رسمیت می یافتند و در مدارس مناطق ملی در تمامی مراحل تحصیل از مدرسه ابتدایی تا دانشگاه تحصیل و تدریس می شدند و آنگاه زبان فارسی به مثابه یک واحد درسی در تمامی ایران تحصیل می شد و نقش زبان ارتباطی را بازی می کرد. اما از آنجا که زبان فارسی نقش زبان جانشین زبانهای دیگر موجود در کشور را بازی کرد، امروز یک حس منفی و تقابلی قابل توجهی نسبت به زبان فارسی به مثابه ابزار حقیر شمردن فرهنگ و ادبیات غیرفارسی درمیان ملیتهای غیرفارس ایران در حال گسترش است.
چهارم؛ زبان مشترک در یک کشور چند زبانی یعنی نژادپرستی ناب. تازه در کشورهایی که اساسا زبان مشترک وجود ندارد و چندین زبان رسمی در کشور وجود دارد مسئله ملت از نظر کورش زعیم چگونه توضیح داده می شود؟ برای نمونه میتوان از سوئیس، یا از هندوستان و یا از کانادا نام برد که دارای زبانهای رسمی مختلفی هستند و زبان مشترک هم ندارند. چرا ایران نمیتواند و نباید مثل سوئیس، کانادا و یا هندوستان و یا عراق چند زبان رسمی داشته باشد؟ فیلتر نژادپرستی و برتربینی و حقیر شمردن دیگران چشم و گوش کورش زعیم را برای نگاهی وسیعتر به تجارب دیگر کشورها بسته است.
پنجم؛ اینکه متکلیمن به زبان فارسی براساس داده های آماری همان دولتی که کورش زعیم آن را علت ملت شدگی مردم ایران میداند، تنها 30 درصد جمعیت ایران را فارس زبانان تشکیل میدهند. چه علت و یا دلیلی غیر از نژادپرستی میتواند ذهنیت کورش زعیم را تا این درجه با خیالات درهم آمیخته باشد که زبان یک اقلیت را صاحبخانه و دیگر زبانها را در ردیف مستاجر و یا مهمان تلقی کند؟؟
حالا تعریف ویکی پدیا از ملت را از نظر بگذرانیم؛
"ملت به گروهی از انسانهای دارای فرهنگ، ریشه نژادی مشترک و زبان واحد اطلاق می گردد که دارای حکومتی واحد هستند یا قصدی برای خلق چنین حکومتی دارند. "
و باز برای روشن تر شدن موضوع یک تعریف دقیقتر و جامع تر از ملت را نیز در اینجا می آوردم؛
"ملت"": گروه ملي معمولا پرشماري است كه در سرزمين تاريخي خود ويا "منطقه ملي" به طور متراكم ساكن بوده اكثريت مطلق منطقه ملي مذكور را تشكيل ميدهد. تعداد ملتها در ايران با احتساب تركها (در سه منطقه ملي آزربايجان، آفشاريورد خراسان و قاشقاي يورد جنوب ايران)، فارسها، عربها، لرها، كردها، بلوچها، تركمنها، لارها، گيلكها و مازني ها (تبريها) بالغ بر ده عدد است كه در "مناطق ملي"٬ آزربايجان٬ آفشار يورد، قاشقاي يورد، كردستان٬ لرستان٬ بلوچستان٬ عربستان٬ تركمنستان، گيلان، مازندران، لارستان ساكنند. ملتها داراي حق داشتن دولت ملي خود به شكل فدرال، كنفدرال و يا مستقل اند." محمد رضا گردیزی
میشود از همین نکته و نگاه به یکی از مهم ترین مفاهیم جامعه شناسانه حدیث مفصل ذهنیت کینه توزانه و ضد انسانی و ضدفرهنگی کورش زعیم را نسبت به غیرخودیها بخوبی دریافت.
نگاه کنید به تعریف کورش زعیم از قومیت؛
"قوميت يا (Ethnicity) شامل مردم مهاجري می شود كه از کشور نیاکانی خود به کشور دیگری مهاجرت می کنند، در اقلیت قرار می گیرند و زبان و آیین های فرهنگی متفاوتی از ملت میزبان دارند. اینها را تا هنگامی که در فرهنگ ملت میزبان ذوب نشدهاند می توان اقلیت یا قومیت نامید." پایان نقل قول
قومیت ها به زعم کورش زعیم مهاجرانی هستند که از کشور دیگری به کشور ثانی مهاجرت کرده اند. و بدتر از آن اینکه از نظر کورش زعیم فرهنگ قومیتهای مهاجر باید که در فرهنگ ملت میزبان ذوب شود و جالبت تر اینکه تا زمانی که ذوب نشده اند این مهاجرین اقلیت و قوم خوانده می شوند!!
این یک درک کاملا تحقیرآمیز و نژادپرستانه در خصوص قومیت های دیگر است. قومیت مساوی مهاجر و مهاجر محکوم به ذوب شدن در فرهنگ صاحبخانه! هم تعریف قومیت الکن و هم سیمای ذوب آنان در فرهنگ حاکم به شدت نژادپرستانه است.
حالا دقت کنید به یک ضد ونقیض گویی آقای زعیم در مورد تاریخ فارس زبانان در این گفتگو؛
"یکی قوم به معنای تیره های یک نژاد که در زمانهای مختلف از تاریخ کشور به اینجا مهاجرت کرده اند، مانند آریایی ها که در سه موج عمده به نام قوم های ماد، پارس و پارت به ایران آمدند. اینها تیره های ایرانی هستند و در طی هزاره ها آن چنان در هم آمیخته شده اند که فقط نام های آنها در کتاب های تاریخ باقی مانده است" پایان نقل قول
به عبارت روشنتر فارس زبانان امروز که نام تیره های خود را گم کرده اند و امروز در هم آمیخته اند نیز به این سرزمین مهاجرت کرده اند. درست. حالا هم فارس زبانان مهاجرند و هم دیگران که کورش زعیم آنان را مهاجر می خواند. پس اگر همه مهاجرند، چه برتری این بر آن دارد و چه عاملی سبب می شود که کورش زعیم فارس را صاحب خانه و غیرفارس را مهاجر و مهمان تلقی کند؟ آیا غیر ازناسیونالیسم افراطی و برتری طلبی و نژادپرستی برخاسته از آن کورش زعیم را به این موضع کشانده است که این مهاجر را بر آن مهاجر برتر بداند؟ این در حالیست که کورش زعیم میداند که قبل از کودتای رضا شاه علیه انقلاب مشروطیت، هزار سال ترکان بر سرزمینی که امروز ایران خوانده میشود حکومت رانده اند. اما با این وجود کورش زعیم حضور ملیت ترک و کرد در ایران را انکار می کند و آنان را فارس زبان معرفی می کند و میگوید؛
"اگر واژه های بیگانه را از کردی و آذری خارج کنیم همان است که همه ما سخن می گوییم" پایان نقل قول
بسیار حیرت انگیز است! آدمی که خود را رهبر سیاسی و حزبی میداند چنین سخنان غیرعقلانی، رسوا و دروغ را برزبان میراند. به نظر میرسد کورش زعیم از استادش ورجاوند خوب هم آموخته باشد اما رفلکس های بسیار ناشیانه ایی از خود بروز میدهد.
در عین حال با تعریف کورش زعیم از قومیت، بایستی انگلیسی زبانها و اسپانیایی ها در آمریکا بخاطر مهاجر بودنشان زبان سرخپوستان آمریکا را که بومیان اصلی آن سرزمین هستند به مثابه زبان مشترک خود بکار گیرند و تمام زبانها و فرهنگهای دیگر در آمریکا در زبان سرخپوستی آمریکا ذوب گردند. آیا این خنده دار نیست؟
اما با یک جستجوی گوگلی در اینترنت به راحتی میتوان تعاریف بسیار مشابه و نزدیک به هم را نسبت به قومیت دریافت؛
تعریف ویکی پدیا را نگاه کنیم؛
قوم گروهی از انسانهاست که اعضای آن دارای ویژگیهای نیایی و اصل و نسبی یکسان یا مشترک هستند (اسمیت، ۱۹۸۶). همچنین گروههای قومی اغلب دارای مشترکات فرهنگی، زبانی، رفتاری و مذهبی هستند که ممکن است به آبا و اجدادشان برگردد و یا بر اساس عوامل دیگری به وجود آمدهباشد. بنابراین یک گروه قومی میتواند یک جامعه فرهنگی نیز باشد.
من قضاوت در مورد تعاریف کورش زعیم در خصوص قومیت و ملیت را به خوانندگان واگذار می کنم.
پریشان گویی های حیرت انگیز
کورش زعیم میگوید؛
"اکنون مسخره است که بلوچان، خراسانیان، گرگانیان، گیلکان، لران، آذربایجانیان و کردان را قوم های متفاوتی از بدنه ملت ایران بخوانیم" پایان نقل قول
این در حالیست که کمیته ضد تبعیض و نژادپرستی سازمان ملل و کمیته حقوق بشر سازمان ملل بارها و بارها رژیم ایران را بخاطر اعمال تحقیر و تبعض علیه اقوام ترک، کرد، بلوچ و عرب نکوهیده است. کورش زعیم ظاهرا در تعریف ملت و در آغاز گفتگویش از حقوق بین المللی سخن می راند، اما وقتی به حضور و وجود ملیتهای غیرفارس در اسناد ارگانهای حقوقی بین المللی میرسد، تمامی آن را نادیده میگیرد و می گوید که مسخره است که بلوچها و لران و کردان و آذربایجانیها را قوم بخوانیم!!! این اظهار نظر را فقط میتوان یک رسوایی خیره کننده نامید و بس!
کورش زعیم از سویی در این گفتگو می گوید؛
" ما در ايران مسئلهاي به نام قوميت ... نداريم." پایان نقل قول
اما از سوی دیگر ضد آن را بر زبان می راند و می گوید؛
"اگر بخواهیم از قوم در ایران نام ببریم، شاید هم میهنان ترکمن ما که از زمان یورش مغول در ایران ساکن شده اند و تا حدودی فرهنگ خود را حفظ کرده اند شایسته چنین تعریفی باشند، یا بخشی از هم میهنان عرب ما که در واقع طایفه های مهاجر عرب بوده اند و تا حدودی فرهنگ طایفه ای خود را حفظ نموده اند."
بالاخره بایستی از کورش زعیم بپرسیم که قومیتی در ایران وجود دارد یا نه!؟
واقعا کورش زعیم نمیداند که حکومتهای ملی آذربایجان و کردستان در تاریخ 1324 برپایه چه مطالباتی برپا شد و چه فاجعه یی از سوی رژیم پهلوی ها بر مردم آذربایجان و کردستان تحمیل شد؟ واقعا کورش زعیم نمیداند که جنگ کردستان بلافاصله بعد از به قدرت رسیدن خمینی به چه منظوری شعله ور شد؟ درگیری با حزب خلق مسلمان در آذربایجان برای چه ظهور کرد؟ چرا رهبران خلق ترکمن بعد از به قدرت رسیدن خمینی به قتل رسیدند؟ کورش زعیم نمیداند که جنگ امروز در بلوچستان ریشه در کدامین مسئله دارد؟ و جنبش ملی دمکراتیک آذربایجان که خود را در اعتراضات وسیع علیه کاریکاتور روزنامه ایران در سال 1385 نشان داد، کدامین گفتمان را به مسئله روز در ایران تبدیل کرد؟ با این وجود کورش زعیم می گوید که " ما در ايران مسئلهاي به نام قوميت ... نداريم. واقعا چه عنوانی به این اظهار نظر کورش زعیم میتوان داد؟ آیا این غیر از لاپوشانی و کتمان واقعیت ایران چندملیتی نیست؟ آیا انکار زبان و فرهنگ هفتاد درصد مردمان غیرفارس زبان در ایران نژادپرستی نیست؟
کورش زعیم، علی رغم واقعیت برشمرده فوق، باز نژادپرستانه در همان گفتگو می گوید؛
"مدارس دولتی که با بودجه همه ملت ایران اداره می شوند، باید فقط زبان رسمی را که وسیله ارتباطی همه ملت ایران است، آموزش دهند." پایان نقل قول
کورش زعیم در این قسمت از سخنانش تاکید دارد که بودجه دولت ایران که از منابع زیرزمینی و مالیات مردم ترک، فارس، کرد، بلوچ، عرب و ترکمن تامین می شود، فقط، دقت کنید، فقط به آموزش زبان فارسی خرج گردد. این یعنی بی ارزش خواندن زبان ملیتهای غیرفارس ایران. آیا غیر از یک نژادپرست کسی میتواند چنین معلول و ضد انسانی بیاندیشد؟
دروغهای حیرت انگیز یک نژادپرست
بخش قابل توجهی از سخنان کورش زعیم در گفتگو با ادواردنیوز حیرانگیز، تهی از حقیقت و بصورت آشکار دروغگویی است. من فرازهایی از سخنان کورش زعیم را بدون تفسیر آنان در زیر می آورم و قضاوت را به خوانندگان می سپارم.
کورش زعیم در لابلای گفتگویش با ادوارنیوز چنین سخنانی را بر زبان رانده است؛
- امپراتوری عثمانی، همین زبان فارسی، زبان رسمی و دیوانی آنها بود.
- زبان عربی را نیز دانشمند ایرانی اهل شیراز، سیبویه، دارای دستور زبان و صرف و نحو به شکل کنونی آن کرد.
- اگر واژه های بیگانه را از کردی و آذری خارج کنیم همان است که همه ما سخن (فارسی) می گوییم
- ما در ايران مسئلهاي به نام قوميت ... نداريم.
- اینکه ما بیاییم آموزش زبان ترکی اسلامبولی را به کودکان در استانهای آذربایجان ایران ترویج دهیم.
پایان نقل قولها
آقای زعیم میخواهد ذهنیت مردم را مسموم کند و برای آنان نشان دهد که گویا فعالین آذربایجانی می خواهند که کودکان آذربایجان در مدارس ترکی استانبولی تحصیل کنند. مگر ترکی آذربایجانی که در جمهوری آذربایجان نیز به این زبان تحصیل و تدریس میشود چه مشکلی دارد که ترکی استانبولی به جای آن تحصیل گردد؟
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. این سخنان از نظر متدولوژی با هزیان گویی هایی رهبران جمهوری اسلامی مو نمی زند.
کورش زعیم متحد جمهوری اسلامی در دشمنی با ملیتهای غیرفارس
کورش زعیم در گفتگویش با ادوارنیوز میگوید؛
"دشواری ما در ایران پس از انقلاب، تبعیض مذهبی است نه قومی."
حوادث خونین در کردستان، اعتراضات وسیع آذربایجان، جنگ در بلوچستان، اعتراضات مردم در اهواز عربی، سرکوب مداوم خلق ترکمن، فلاکت خلق لر هنوز کورش زعیم را از خواب بیدار نکرده است. ظاهرا نرود میخ آهنین در سنگ. اعتراضات سازمانهای حقوق بشر سازمان ملل در تبعیض علیه ملیتها (اقوام) غیرفارس باز هم در ذهن آهنین کورش زعیم اثر نکرده است. با این اوصاف وی می گوید که دشواری ما پس از انقلاب تبعیض مذهبی است و نه قومی!!
آیا در ایران چند زبانه غیر از زبان فارسی کدامین یک از زبانهای مطرح در کشور (ترکی، کردی، بلوچی، ترکمنی و یا عربی) در مدارس تحصیل و تدریس می شوند؟ آیا سرکوب مبارزات ملیتهای غیرفارس ایران از سوی جمهوری اسلامی تنها به خاطر تبعیض مذهبی است؟ آیا ترک زبانان و یا اعراب منطقه الاهواز که شیعه هستند برای چه بصورت مدام زیر تیغ سرکوب جمهوری اسلامی هستند؟ آیا این علت این سرکوب غیر از جلوگیری از طرح مطالبات مدنی و فرهنگی (زبانی) آنهاست؟ آیا سرکوب کردها بخاطر سنی بودن آنهاست و یا بخاطر طرح مطالبات ملی مردم کرد؟ انسان که نمیتواند به خودش دروغ بگوید. شاید آقای زعیم این هنر را هم دارد و ما از آن بی خبریم.
کورش زعیم با این اظهار نظر خود، که دشواری ما در ایران تبعیض مذهبی است و نه قومی، خود را در سرکوب مردمان غیرفارس ایران در کنار جمهوری اسلامی قرار داده است. وی نیز چون اسلاف خود (پرویز ورجاوند) بصورت فعال و برای سرکوب جنشهای ملی دمکراتیک مردمان غیرفارس زبان ایران با جمهوری اسلامی همکاری می کند.
یک هفتهء قبل یک نماینده مجلس جمهوری اسلامی یعنی یکی از نوکران خود جمهوری اسلامی از استان آذربایجانی همدان درپایان سخنرانی خود در صحن مجلس و آنهم در حمایت از شعیان بحرین یک بیت شعر ترکی خواند. اما این بیت شعر برای وی بسیار گران تمام شد و اعتراضات وسیعی را برانگیخت. که چرا به زبان ترکی شعر در صحن مجلس خوانده شده است. بایستی این شعر به فارسی ترجمه می شد و اعتراض به نماینده مجلس که در صحن مجلس نباید به زبان بیگانه شعر خوانده شود و از این تره های نژادپرستانه. به عبارت دیگر نماینده مجلس رژیم جمهوری اسلامی به زبان خودش نمیتواند در صحن مجلس یک بیت شعر بخواند. با این وجود کورش زعیم می گوید که دشواری ما در ایران تنها تبعیض مذهبی است و نه قومی!! سخنان کورش زعیم چراغ سبز نشان دادن به جمهوری اسلامی برای سرکوب مبارزات مدنی خلقهای غیرفارسی زبان در ایران است.
کورش زعیم راه به کجا می برد؟
کورش زعیم ایران را بسوی یک فلاکت نژادی دیگر در قرن بیست و یکم هدایت می کند و میخواهد سلاخی دیگری از نوع سلاخی میلوشویچ در یوگسلاوی را در ایران تکرارکند. پریشان گویی های بی پایان و دروغ های شاخدار آقای زعیم هر انسان عاقلی را به حیرت می کشاند. اینجا دیگر سخن از آزادگی انسان و سعادت جامعه نیست. سخن از برتری جویی، تحقیر و تبعیض علیه اکثریت غیرفارس زبان ایران است. با این اوصاف آقای کوروش زعیم حقیقتا یک نژاد پرست ناب است.
Yunes.shameli@gmail.comاین نشانی پست الکترونیک دربرابر spambot ها و هرزنامه ها محافظت می شود. برای مشاهده آن شما نیازمند فعال بودن جاواسکریپت هستید
2010-11-09
منابع:
گفتگوی کورش زعیم با ادوارنیوز؛
ملیت و قومیت در گفتگو با کورش زعیم
در تعریف ملت؛
"ملتها"، "مليتها" و "اقليتهاي ملي" در ايران
No comments:
Post a Comment