متن كامل قرارداد هاي تركمن چاي و گلستان
مدتي است كه ارگان هاي غير رسمي فاشيسم فارس جمهوري آزربايجان (آزربايجان شمالي )را به نام ايران شمالي ياد كرده و بدينوسيله ضمن تحقير استقلال آزربايجان به ضعم خود در مقابل تجزيه طلبان ( شما بخوانيد استقلال طلبان يا هويت طللب ها و يا هر چيز ديگري كه دوست داريد)برگ آس برنده اي را به زمين مي زنند. اما يادشان مي رود كه همراه با آزربايجان شمالي ارمنستان فعلي ، هرات ، قسمتي از تركمنستان و تاجيكستان نيز شامل اين به اصطلاح ايران شمالي خيالي مي شود. اين روزها هم اين نوابغ نژاد پرستي آس برنده ديگري نيز بر زمين مي زنند كه گويا مدت 99ساله و يا صد ساله اين عهد نامه ها به سر آمده و بايستي آزربايجان به ايران پس داده شود!!! جداي از اينكه اين نوابغنژاد پرستي از علم رياضي حتي جمع و تفريق را نيز نمي دانند ( با يك حساب سرانگشتي عمر عهد نامه گلستان كمي كمتر از دويست سال است) از ناداني خودشان و طرفداران طوطي منششان استفاده كرده و به تشويش اذهان عمومي مي پردازند لذا در اينجا لازم دانستم متن كامل قراردادهاي فوق الذكر را عينا درج نمايم . افسوس كه نرود ميخ آهني بر سنگ!!!
اورمولو تايماز
متن معاهده گلستان
اعليحضرت قضا و قدرت، خورشيد رايت، پادشاه جم جاه و امپراطور عالي دستگاه ممالك بالاستقلال كل ممالك آمپيريه روسيه و اعليحضرت قدر قدرت، كيوان رفعت، پادشاه اعظم سليمان جاه، ممالك بالاستقلال كل ممالك شاهانه ايران به ملاحظه كمال مهرباني و اشفاق عليٌتين كه در ماده اهالي و رعاياي متعلقين دارند رفع و دفع عداوت و دشمني كه بر عكس رأي شوكت آراي ايشان است طالب و به استقرار مراتب مصالحه ميمونه و دوستي جواريت سابقه مؤكده را در بين الطرفين راغب مي باشند، با حسن الوجه رأي عليٌتين قرار گرفته در انجام اين امور نيك و متصوٌبه از طرف اعليحضرت قدر قدرت پادشاه اعظم بالاستقلال كل ممالك روسيٌه به عاليجاه معلٌي جايگاه جنرال ليوتنال سپهسالار روسيٌه و مدير عساكر ساكنين جوانب قفقازيٌه و گرجستان، ناظم امور و مصالح شهريه ولايات غوبرناي و گرجستان و قفقازيٌه و حاجي طرخان و كارهاي تمامي ثغور و سرحدات اين حدودات و سامان، امرفرماي عساكر سفاتين بحر خزر، صاحب حمايل الكساندر نويسكي ذي حمايل مرتبه اولين آنٌاي مرتبه دار رابع عسكريه مقتدره حضرت گيوركي، صاحب نشان و شمشير طلا المرقوم به جهت«رشادت و بهادري» نيكلاي رتيش چف اختيار كلي اعطا شده و اعليحضرت قدر قدرت والا رتبت، پادشاه اعظم، مالك بالاستقلال كل ممالك ايران هم عاليجاه معلي جايگاه، ايلچي بزرگ دولت ايران كه مأمور دولتين روم و انگليس بودند، عمده الامرا و الاعيان، مقرب درگاه ذي شأن و محرم اسرار نهان و مشير اكثر امور دولت عليٌه ايران از خانواده و دودمان وزارت و از امراي واقفان حضور در مرتبه دويم آن، صاحب شوكت عطاياي خاص پادشاهان خود از خنجر و شمشير و كارد مرصع و استعمال ملبوس ترمه و اسب مرصع يراق ميرزا ابوالحسن خان را كه در اين كار مختار بالكل نموده اند حال در معسكر روسيه و رودخانه زيوه من محال گلستان متعلقه ولايات قراباغ ملاقات و جمعيت نمودند. بعد از ابراز و مبادله مستمسك مأموريت و اختيار كلي خود به يكديگر و ملاحظه و تحقيق امور متعلق به مصالحه مباركه به نام پادشاهي عظام قرار و به موجب اختيار نامجات طرفين، قيود و فصول و شروط مرقومه را الي الابد مقبول و منصوب و استمرار مي داريم:
فصل اول- بعد از اين، امور جنگ و عداوت و دشمني كه تا حال در دولتين عليتين روسيه و ايران بود به موجب اين عهدنامه الي الابد مقطوع و متروك و مراتب مصالحه اكيد و دوستي و وفاق شديد در بين اعليحضرت قضا قدرت، پادشاه اعظم امپراطور مالك بالاستقلال كل ممالك روسيه و اعليحضرت خورشيد رايت، پادشاه دارا شوكت ممالك ايران و وارث و وليعهدان عظام و ميانه دولتين عليتين ايشان پايدار و مسلوك خواهد بود.
فصل دويم- چون پيشتر به موجب اظهار و گفتگوي طرفين قبول و رضا از جانبين دولتين شده است كه مراتب مصالحه در بناي اسطاطوسكوادپريز نديم يعني طرفين در هر وضع و حالي كه الي قرارداد مصالحه الحاليه بوده است از آن قرار باقي و تمامي الكاي ولايات خوانين نشين كه تا حال در تحت تصرف هر يك از دولتين بوده كماكان در تحت ضبط و اختيار ايشان بماند، لهذا در بين دولتين عليتين روسيه و ايران به موجب خط مرقومه ذيل سنور و سرحدات مستقر تعيين گرديده از ابتداي اراضي آدينه بازار به خط مستقيم از راه صحراي مغان تا به معبر يدٌي بلوك رود ارس و از بالاي كنار رود ارس تا ايصال و الحاق رودخانه كپنك چاي به پشت كوه مقري و از آن جا خط حدود سامان ولايات قراباغ و نخجوان از بالاي كوههاي آلداگوز به دره لكر مي رسد و از آنجا به سرحدات قراباغ و نخجوان و ايروان و نيز رسدي از سنور گنجه جمع و متصل گرديده، بعد از آن حدود مزبوره كه ولايت ايروان و گنجه و هم حدود قزاق و شمس الدين لو را تا به مكان ايشيك ميدان مشخص و منفصل مي سازد و از ايشيك ميدان تا بالاي سر كوههاي طرف راست طرق و رودخانه هاي حمزه چمن و از سر كوههاي پنبك الي گوشه حدود محال شوره گل و از گوشه شوره گل از بالاي كوه برفدار آلداگوز گذشته از سر حد محال شوره گل و ميانه حدود قريه سدره وارنيك به رودخانه آرپه چاي ملحق و متصل شده معلوم و مشخص مي گردد و چون ولايات خوانين نشين طالش در هنگام عداوت و دشمني دست به دست افتاده، لهذا به جهت زياده صدق و راستي حدود ولايات طالش مزبوره را از جانب انزلي و اردبيل بعد از تصديق اين صلحنامه از پادشاهان عظام، معتمدان و مهندسان مأمور كه به موجب قبول و وفاق يكديگر و به معرفت سرداران جانبين، جبال و رودخانه ها و درياچه و امكنه و مزارع طرفين تفصيلاً تجديد وتميز و تشخيص مي سازند آن را نيز معلوم و تعيين ساخته آنچه در تحرير اين صلحنامه در دست و در تحت تصرف جانبين باشد معلوم نموده، آن وقت خط حدود ولايت طالش نيز بر اسطاطوسكوادپريز نديم مستقر و معين ساخته هر يك از طرفين آنچه در تصرف دارد بر سر آن باقي خواهد ماند و همچنين در سرحدات مزبوره فوق اگرچيزي از خط طرفين بيرون باشد معتمدان و مهندسان مأموره طرفين هر يك طرف موافق بيرون باشد معتمدان و مهندسان مأموره طرفين هر يك طرف موافق اسطاطوسكوادپريز نديم رضا خواهد داد.
فصل سيم- اعليحضرت قدر قدرت، پادشاه اعظم مالك بالاستقلال كل ممالك ايران به جهت ثبوت دوستي و وفاقي كه به اعليحضرت خورشيد رتبت، امپراطور كل ممالك روسيه دارند به اين صلحنامه به عوض خود و وليعهدان عظام تخت شاهانه ايران ولايات قراباغ و گنجه كه الآن موسوم به اليزابت پول است و الكاي خوانين نشين شكي، شيروان، قوبٌه، دربند، بادكوبه و هر جا از ولايات طالش را با خاكي كه الآن در تحت تصرف دولت روسيه است و تمامي داغستان، گرجستان، محال شوره گل، آچوق باش، كورنه، مينگرلي، آبخازي و تمامي الكا و اراضي كه در ميانه قفقازيه و سرحدات معينه الحاله بوده و نيز آنچه از اراضي درياي قفقازيه الي كنار درياي خزر متصل است مخصوص و متعلق به ممالك آمپيريه روسيه مي داند.
فصل چهارم- اعليحضرت خورشيد رايت، امپراطور قدر قدرت، پادشاه اعظم ممالك ايران به جهت اثبات اين معني كه بنابر همجواريت طالب و راغب است كه در ممالك شاهانه ايران مراتب استقلال و اختيار پادشاهي را در بناي اكيد مشاهده و ملاحظه نمايند، لهذا از خود و از عوض وليعهدان عظام اقرار مي نمايند كه هر يك از فرزندان عظام ايشان كه به وليعهدي دولت ايران تعيين مي گردد هر گاه محتاج به اعانت و امدادي از دولت روسيه باشد مضايقه ننمايد، تا از خارج كسي نتواند دخل در مملكت ايران نمايد و به امداد و اعانت روس دولت ايران مستقر و محكم گردد، و اگر در سر امور داخله مملكت ايران فيمابين شاهزادگان مناقشتي دولت روس را در آن ميانه كاري نيست، تا پادشاه وقت خواهش نمايد.
فصل پنجم- كشتيهاي دولت روسيه كه براي معاملات بر روي درياي خزر تردد مي نمايند به دستور سابق مأذون خواهند بود كه به سواحل و بنادر جانب ايران عازم و نزديك شوند و زمان طوفان و شكست كشتي از طرف ايران اعانت و ياري دوستانه نسبت به آنها بشود. كشتيهاي جانب ايران هم به دستور سابق مأذون خواهند بود كه براي معامله روانه سواحل روسيه شوند و به همين نحو در هنگام شكست و طوفان از جانب روسيه اعانت و ياري دوستانه درباره ايشان معمول گردد. كشتيهاي عسكريه جنگي روسيه به طريقي كه در زمان دوستي و يا در هر وقت كشتيهاي جنگي دولت روسيه با علم و بيدق در درياي خزر بوده اند حال نيز محض دوستي اذن داده مي شود كه به دستور سابق معمول گردد و أحدي از دولتهاي ديگر سواي دولت روس كشتيهاي جنگي در درياي خزر نداشته باشد.
فصل ششم- تمام اسرايي كه در جنگها گرفته شده اند يا اينكه به اهالي طرفين اسير شده از كريستيان و يا هر مذهب ديگر باشند مي بايد الي وعده سه ماه هلالي بعد از تصديق و خط گذاردن در اين عهدنامه از طرفين مرخص و رد گرديده هر يك از جانبين خرج و مايحتاج به اسراي مزبوره داده به قرا كليسا رسانند و وكلاي سر حدات طرفين به موجب نشر اعلامي كه در خصوص فرستادن آنها به جاي معين به يكديگر مي نمايند اسراي جانبين را باز دريافت خواهند كرد و آنانكه به سبب تقصير يا خواهش خود از مملكتين فرار نموده اند، أذن به آن كساني كه به رضا و رغبت خود اراده آمدن داشته باشند داده شود كه به وطن خود مراجعت نمايند، و هر كس از هر قومي چه اسير و چه فراري كه نخواسته باشد بيايد كسي را با او كاري نيست و عفو و تقصيرات از طرفين نسبت به فراريان اعطا خواهد شد.
فصل هفتم- علاوه از قرار و اظهار مزبوره بالا رأي بيضا ضياي اعليحضرت كيوان رفعت، امپراطور اعظم روسيه و اعليحضرت قدر قدرت، پادشاه اعظم ممالك ايران قرار يافته كه ايلچيان معتمد طرفين كه هنگام لزوم مأمور و روانه دارالسلطنه جانبين مي شوند بر وفق لياقت رتبه امور، كليه مرجوعه ايشان را حاصل و پرداخت و سجل نمايند و به دستور سابق وكلايي كه از دولتين، بخصوص حمايت ارباب معاملات در بلاد مناسبه طرفين تعيين و تمكين گرديده زياده از ده نفر عمله نخواهند داشت و ايشان به اعزاز شايسته مورد مراعات گرديده و به احوال ايشان هيچ گونه زحمت نرسيده، بل زحمتي كه به رعاياي طرفين عايد گردد و به موجب عرض و اظهار وكلاي مزبوره رضاي ستمديدگان جانبين داده شود.
فصل هشتم- در باب آمد و شد قوافل و ارباب معاملات در ميان ممالك دولتين عليتيٌن اذن داده مي شود كه هر كس از اهالي تجٌار بخصوص به ثبوت اينكه دوست رعايا و ارباب معاملات متعلقه به دولت بهيه روسيه و يا تجار متعلق به دولت عليٌه ايران مي باشند، از دولت خود يا از سر حدٌداران تذكره و يا كاغذ راه در دست داشته باشند، از طريق بحر و بر به جانب ممالك اين دو دولت بدون تشويش آيند و هر كس هرقدر خواهد ساكن و متوقف گشته به امور معامله و تجارت اشتغال نمايند، و زمان مراجعت آنها به اوطان خود از دولتين مانع ايشان نشوند. آنچه مال و تنخواه از امكنه ممالك روسيه به ولايات ايران و نيز از طرف ايران به ممالك روسيه برند و به معرض بيع رسانند و يا معاوضه با مال و اشياء ديگر نمايند، اگر در ميان ارباب معاملات طرفين بخصوص طلب و غيره شكوه و ادعايي باشد به موجب عادت مألوفه به نزد وكلاي طرفين يا اگر وكيل نباشد نزد حاكم آنجا رفته امور خود را عرض و اظهار سازد تا ايشان از روي صداقت، مراتب ادعاي آنها را مشخص و معلوم كرده، خود و يا به معرفت ديگران قطع و فصل كار را ساخته نگذارند تعرٌض و زحمتي به ارباب معاملات عايد بشود.
در باب تجٌار طرف ممالك روسيه كه وارد ممالك ايران مي شوند مأذون خواهند بود كه اگر با اموال و تنخواه خودشان به جانب ممالك پادشاهانه ديگر كه دوست ايران مي باشند بروند از طرف دولت ايران بي مضايقه تذكرات راه به ايشان بدهند و همچنين از طرف دولت روس در ماده تجارت اهالي دولت ايران كه از خاك ممالك روسيه به جانب ساير ممالك پادشاهانه كه دوست دولت روسيه باشند مي روند، معمول خواهد شد.
وقتي كه از رعاياي دولت روسيه در زمان توقف و تجارت. در ممالك ايران فوت شده باشد اموال و املاك او در ايران بماند چون مايعرف او از مال رعاياي دولت دوست است، لهذا مي بايد اموال مفوت به موجب قبض الوصول شرعي رد و تسليم ورثه مفوت گردد و نيز اذن خواهد داد كه املاك مفوت را اقوام او بفروشند، چنانكه كه اين معني در ممالك روسيه و پادشاهان ديگر دستور و عادت بوده متعلق به هر دولت باشد مضايقه نمي نمايند.
فصل نهم- باج و گمرك اموال تجار طرف دولت بهيه روسيه كه به بنادر و بلاد ايران مي آورند از يك تومان پانصد دينار در يك بلده گرفته از آنجا با اموال مزبوره به هر ولايت ايران بروند چيزي مطالبه نكرده و همچنين از اموالي كه از ممالك ايران بيرون مي آورند آن قدر گرفته زياده به عنوان خرج و توجيه و تحميل و اختراعات چيزي از تجار روسيه با شرٌ و شلتاق مطالبه نشود و به همين نحو در يك بلده باج و گمرك تجٌار ايران كه به بنادر و ممالك روسيه مي آورند و يا بيرون مي برند به دستور گرفته، اختلافي به هيچ وجه نداشته باشند.
فصل دهم- بعد از نقل اموال تجٌار به بنادر كنار دريا و يا آوردن از راه خشكي به بلاد سرحدات دولتين اذن و اختيار به تجٌار و ارباب معاملات طرفين داده شده كه اموال خودشان را فروخته و اموال ديگر خريده و يا معاوضه كرده، ديگر از امناي گمرك و مستاجرين طرفين اذن نخواسته باشند، زيرا كه بر ذمٌه امناي گمرك و مستأجرين لازم است كه ملاحظه نمايند تا معطٌلي و تأخير در كار ارباب معاملات وقوع نيافته، باج خزانه را از بايع يا از مبيع (يا از مشتري) هر نوع با هم سازش مي نمايند بازيافت دارند.
فصل يازدهم- بعد از تصديق و خط گذاردن در اين شروط نامه، وكلاي مختار دولتين عليٌتين بلاتأخير به اطراف جانبين اعلام و اخبار مي نمايند و امر اكيد بخصوص بالمرٌه ترك و قطع امور عداوت و دشمني به هر جا ارسال خواهند كرد. شرط اين شروط نامه الحاله كه بخصوص استدامت مصالحه دائمه طرفين مستقر و دو قطعه مشروحه با ترجمان خطٌ فارسي مرقوم و محرٌر و از وكلاي مختار مأمورين دولتين عليٌتين مزبوره بالتصديق و با خطٌ و مهر مختم گرديده و مبادله با يكديگر شده است مي بايست از طرف اعليحضرت خورشيد رتبت. پادشاه اعظم، امپراتور اكرم، مالك كل ممالك روسيه و از جانب اعليحضرت قدر قدرت، پادشاه والا جاه ممالك ايران به امضاي خطٌ شريف ايشان تصديق گردد و چون اين صلحنامه مشروحه مصدٌقه مي بايد از هر دو دولت پايدار به وكلاي مختار برسد، لهذا از دولتين عليٌتين در مدت سه ماه هلالي وصول گردد.
تحريرآ في معسكر روسيه در رودخانه زيوه من محال گلستان متعلٌقه قراباغ به تاريخ بيست و نهم شهر شوال المكرم سنه يك هزار و دويست و هشت هجري نبوي مطابق دوازدهم ماه اكتوبر سنه يك هزار و هشتصد و سيزده عيسوي سمت تحرير رفت.
متن قرارداد تركمن چاي
دیباچه عهدنامه ایران و روس
الحمدالله الوافی و الكافی بعد از انعقاد عهدنامه مباركه گلستان و مبادلات و معاملات دوستانه دولتین علیتین و ظهور آداب كمال مهربانی و یكجهتی حضرتین بهیٌتین به مقتضای حركات آسمانی برخی تجاوزات ناگهانی از جانب سر حد داران طرفین به ظهور رسیده كه موجب سنوح غوایل عظیمه شد و از آن جا كه مرآت ضمایر پادشاهانه جانبین از غبار این گونه مخاطرات پاك بود اولیای دولتین علیتین تجدید عهد مسالمت را اهتمامات صادقانه و كوشش های منصفانه در دفع و رفع غایله اتفاقیه به ظهور رسانیده عهدنامه مباركه جدید به مبانی و اصولی كه در طی فصول مرقومه مذكور است مرقوم و مختوم آمد به مهر وكلای دولتین علیتین و در ماه شوال در سال هزار و دویست و چهل و نه هجری به امضای همایون شرف استقرار و استحكام پذیرفت. بر اولیای دولتین لازم است كه از این پس در تحصیل موجبات مزید دوستی و موافقت اهتمامات صادقانه مبذول دارند و اسباب استحكام و استقرار معاهده مباركه را به مراودات دوستانه متزاید خواهند و اگر در معدات تكمیل امور دوستی قصوری بینند به امضای خواهشهای منصفانه تدارك آن را لازم بشمارند و دقیقه از دقایق دوستی را مهمل و متروك نگذارند.
بسم الله الرحمن الرحیم
چون اعلیحضرت قضا قدرت، پادشاه اعظم والاجاه، امپراطور اكرم شوكت دستگاه، مالك بالاستحقاق كل ممالك روسیه و اعلیحضرت كیوان رفعت خورشید رایت، خسرو نامدار پادشاه اعظم با اقتدار ممالك ایران، چون هر دو علی السویه اراده و تمنای صادقانه دارند كه به نوایب و مكاره جنگی كه بالكلیه منافی رأی والای ایشان است نهایتی بگذارند و سنتهای قدیم حسن مجاورت و مودت را ما بین این دو دولت بواسطه صلحی كه متضمن دوام باشد و بواعث خلاف و نفاق آتیه را دور كنند در بنای مستحكم استقرار دهند، لهذا برای تقدیم این كار خجسته آثار اعلیحضرت امپراطور كل ممالك روسیه جناب ژان پاسكویچ، جنرال آنفاندری، سردار عسكر جداگانه قفقاز، ناظم امورات ملكیه گرجستان و ولایات قفقاز و حاجی ترخان، مدیر سفاین حربیه بحر خزر، صاحب حمایلات الكسندر نویسكی مقدس مرصع به الماس، به آن مقدس مرتبه اول مرصع به الماس، ولادیمیر مقدس مرتبه اول و گیورگی مقدس مرتبه دویم و صاحب دو شمشیر افتخار یكی طلا موسوم«برای شجاعت» و دیگری مرصع به الماس و صاحب حمایلات دول خارجه مرتبه اولین عقاب سرخ پیكر پروسیه، هلال دولت عثمانی و نشان های دیگر و جناب «الكسندر اوبرو سكوف» صاحب حمایلات مقدسه ثالث ولادیمیر، مرتبه ثانی سن استانیسلاس لهستان، مرتبه دوم سن ژان بیت، و از طرف اعلیحضرت قویشوكت پادشاه ممالك ایران نواب مستطاب والا شاهزاده نامدار عباس میرزا را وكلای مختار خود تعیین كردند و ایشان بعد از آن كه در تركمنچای مجتمع شدند و اختیار نامه خود را مبادله كرده و موافق قاعده و شایسته دیدند، فصول آتیه را تعیین و قرارداد كردند:
فصل اول- بعد الیوم ما بین اعلیحضرت امپراطور كل ممالك روسیه و اعلیحضرت پادشاه ممالك ایران و ولیعهدان و اخلاف و ممالك و رعایای ایشان مصالحه و مودت و وفاق كاملی إلی یوم الأبد واقع خواهد بود.
فصل دویم- چون جدال و نزاعی كه فیما بین عهد كنندگان رفیع الاركان واقع شد و امروز بسعادت منقطع گردید، عهود و شروطی را كه بموجب عهدنامه گلستان، بر ذمت ایشان لازم بود موقوف و متروك می دارد، لهذا اعلیحضرت كل ممالك روسیه و اعلیحضرت پادشاه ممالك ایران چنین لایق دیدند كه به جای عهدنامه مزبوره گلستان، عهدنامه دیگر به این شروط و عهود و قیود قرار دهند كه ما بین دو دولت روس و ایران بیشتر از پیشتر موجب استقرار و انتظام روابط آتیه صلح و مودت گردد.
فصل سیم- اعلیحضرت پادشاه ممالك ایران از جانب خود و از جانب ولیعهدان و جانشینان به دولت روسیه واگذار می كند تمامی الكای نخجوان و ایروان را - خواه این طرف روس باشد یا آن طرف. و نظر به تفویض، اعلیحضرت ممالك ایران تعهد می كند كه بعد از امضاء این عهدنامه، در مدت شش ماه، همه دفتر و دستور العمل متعلق به اداره این دو دولت مذكوره باشد به تصرف امرای روسیه بدهند.
فصل چهارم- دولتین علیتین معاهدتین عهد و پیمان می كنند كه برای سر حد فیما بین دو مملكت بدین موجب سر حد وضع نمایند:
از نقطه سر حد ممالك عثمانی كه از خط مستقیم به قله كوه آغری كوچك أقرب است. ابتدا كرده، این خط تا به قله آن كوه كشیده می شود و از آنجا به سر چشمه رودخانه مشهور به قرا سوی پایین كه از سراشیب جنوبی آغری كوچك جاریست فرود آمده، به متابعت مجرای این رودخانه تا به التقای آن رودخانه ارس در مقابل شرور ممتد می شود. چون این خط به آن جا رسید به متابعت مجرای ارس تا به قلعه عباس آباد می آید و در تعمیرات و ابنیه خارجه آن كه در كنار راست ارس واقع است نصف قطری بقدر نیم آغاج كه عبارت از سه ورس و نیم روسی است رسم می شود و این نصف قطر در همه اطراف امتداد می یابد. همه اراضی و عرصه كه در این نصف قطر محاط و محدود می شود بالانفراد متعلق به روسیه خواهد داشت و از تاریخ امروز در مدت دو ماه با صحت و درستی كامل معین و مشخص خواهد شد و بعد از آن از جایی كه طرف شرقی این نصف قطر متصل به ارس می شود خط سر حد شروع و متابعت مجرای ارس می كند تا به مسیر یدی بلوك و از آن جا از خاك ایران به طول مجرای ارس امتداد می یابد با فاصله و مسافت سه آغاج كه عبارتست از بیست و یك ورس روسی.
بعد از وصول به این نقطه خط سر حد به استقامت از صحرای مغان می گذرد تا به مجرای رودخانه موسومه بالهارود به محلی كه در سه فرسخی واقع است كه عبارتست از بیست و یك ورس روسی پایین تر از ملتقای دو رودخانه كوچك موسوم به آدینه بازار و ساری قمیش و از آن جا این خط به كنار چپ بالهارود تا به ملتقای رودخانه های مذكور آدینه بازار و ساری قمیش صعود كرده به طول كنار راست رودخانه آدینه بازار شرقی تا به منبع رودخانه و از آن جا تا به اوج بلندی های جگیر امتداد می یابد، به نوعی كه جمله آبهایی كه جاری به بحر خزر می شوند متعلق به روسیه خواهد بود و همه آبهایی كه سراشیب و مجرای آنها به جانب ایران است تعلق به ایران خواهد داشت.
و چون سر حد دو مملكت این جا بواسطه قلل جبال تعیین می یابد، لهذا قرار داده شد كه پشته هایی كه از این كوهها به سمت بحر خزر است به روسیه و طرف دیگر آنها به ایران متعلق باشد. از قله های بلندی های جگیر خط سر حد تا به قله كمر قویی به متابعت كوههایی می رود كه طالش را از محال ارشق منفصل می كند. چون قلل جبال از جانبین مجرای میاه را می دهند، لهذا در این جا نیز خط سر حد را همان قسم تعیین می كند كه در فوق در باب مسافت واقعه بین منبع و آدینه بازار و قلل جگیر گفته شد و بعد از آن خط سر حد از قله كمر قویی به بلندی های كوههایی كه محال زوند را از محال ارشق فرق می دهد متابعت می كند تا به سر حد محال ولكیج همواره بر طبق همان ضابطه كه در باب مجرای میاه معین شد، محال زوند بغیر از آن حصه كه در سمت مخالف قلل جبال مذكوره واقع است از این قرار حصه روسیه خواهد بود. از ابتدای سر حد محال ولكیج خط سر حد ما بین دو دولت به قلل جبال كلوتوپی و سلسله كوههای عظیم كه از ولكیج می گذرد متابعت می كند تا به منبع شمالی رودخانه موسوم به آستارا پیوسته به ملاحظه همان ضابطه در باب مجرای میاه و از آن جا خط سرحد متابعت مجرای این رودخانه خواهد كرد تا به ملتقای دهنه آن به بحر خزر و خط سر حد را كه بعد از این متصرفات روسیه و ایران را از هم فرق خواهد داد تكمیل خواهد نمود.
فصل پنجم- اعلیحضرت پادشاه ممالك ایران برای اثبات دوستی خالصانه كه نسبت به اعلیحضرت امپراطور كل ممالك روسیه دارد به این فصل از خود و از عوض اخلاف و ولیعهدان سریر سلطنت ایران تمامی الكا و اراضی و جزایری را كه در میانه خط حدود معینه در فصل مذكوره فوق و قلل برف دار كوه قفقاز و دریای خزر است و كذا جمیع قبایل را چه خیمه نشین چه خانه دار، كه از اهالی و ولایات مذكوره هستند واضحاً و علناً الی الابد مخصوص و متعلق به دولت روسیه می داند.
فصل ششم- اعلیحضرت پادشاه ممالك ایران به تلافی مصارف كثیره كه دولت روسیه را برای جنگ واقعه بین الدولتین اتفاق افتاده و همچنین به تلافی ضررها و خسارت هایی كه به همان جهت به رعایای دولت روسیه رسیده تعهد می كند كه بواسطه دادن مبلغی وجه نقد آنها را اصلاح نماید و مبلغ این وجه بین الدولتین به ده كرور تومان رایج قرارگرفت كه عبارت است از بیست میلیون مناط سفید روسی، و چگونگی در موعد و رهاین فصول این وجه در قرارداد علاحده كه همان قدر قوت و اعتبار خواهد داشت كه گویا لفظاً به لفظ در این عهدنامه مصالحه حالیه مندرج است، معین خواهد شد.
فصل هفتم- چون اعلیحضرت پادشاه ممالك ایران شایسته و لایق دانسته همان فرزند خود عباس میرزا را ولیعهد و وارث تخت فیروزی بخت خود تعیین نموده است، اعلیحضرت امپراطور كل ممالك روسیه برای این كه از میل های دوستانه و تمنای صادقانه خود كه در مزید استحكام این ولیعهدی دارد به اعلیحضرت پادشاهی شاهنشاه ممالك ایران برهانی واضح و شاهدی لایح بدهد، تعهد می كند كه از این روز به بعد شخص وجود نواب مستطاب والا شاهزاده عباس میرزا را ولیعهد و وارث برگزیده تاج و تخت ایران شناخته، از تاریخ جلوس به تخت شاهی، پادشاه بالاستحقاق این مملكت می داند.
فصل هشتم- سفاین تجارتی روس مانند سابق استحقاق خواهند داشت كه به آزادی بر دریای خزر به طول سواحل آن سیر كرده به كناره های آن فرود آیند و در حالت شكست كشتی در ایران اعانت و امداد خواهند یافت و همچنین كشتیهای تجارتی ایران را استحقاق خواهد بود كه به قرار سابق در بحر خزر سیر كرده، به سواحل روس آمد و شد نمایند و در آن سواحل در حال شكست كشتی به همان نسبت استعانت و امداد خواهند یافت. در باب سفاین حربیه كه علم های عسكریه روسیه دارند چون از قدیم بالانفراد استحقاق داشتند كه در بحر خزر سیر نمایند، لهذا همین حق مخصوص كما فی السابق امروز به اطمینان به ایشان وارد می شود، به نحوی كه غیر از دولت روسیه هیچ دولت دیگر نمی تواند در بحر خزر كشتی جنگی داشته باشد.
فصل نهم- چون مكنون خاطر اعلیحضرت امپراطور كل ممالك روسیه و اعلیحضرت پادشاه ممالك ایران است كه من كل الوجوه عهودی را كه به این سعادت و میمنت ما بین ایشان مقرر گشته مستحكم نمایند، لهذا قرارداد نمودند كه سفراء و وكلا و كارگزارانی كه از جانبین به دولتین علیتین تعیین می شود- خواه برای انجام خدمت های اتفاقی یا برای اقامت دایمی - به فراخور مرتبه و موافق شأن دولتین علیتین و بملاحظه مودتی كه باعث اتحاد ایشان گشته به عادت ولایت مورد اعزاز و احترام شوند و در این باب دستور العملی مخصوص و تشریفاتی قرار خواهند كرد كه از طرفین مرعی و ملحوظ گردد.
فصل دهم- چون اعلیحضرت امپراطور كل روسیه و اعلیحضرت پادشاه ممالك ایران استقرار و افزایش روابط تجارت را ما بین دو دولت مانند یكی از نخستین فواید ملاحظه كردند كه می بایست از تجدید مصالحه حاصل شود، لهذا قرارداد نمودند كه تمامی اوضاع و احوال متعلقه به حمایت تجارت و امنیت تبعه دو دولت را به نوعی كه متضمن مرابطه كامله باشد معین و منتظم و در معاهده جداگانه ای كه به این عهدنامه ملحق و ما بین وكلای مختار جانبین مقرر و مانند جزو متمم او مرعی و ملحوظ میشود مضبوط و محفوظ دارند.
اعلیحضرت پادشاه ممالك ایران برای دولت روس كما فی السابق این اختیار را مرعی می دارد كه در هر جا كه مصلحت دولت اقتضا كند كونسولها و حامیان تجارت تعیین نمایند و تعهد می كند كه این كونسولها و حامیان تجارت را كه هر یك زیاده از ده نفر اتباع نخواهد داشت فراخور رتبه ایشان مشمول حمایت و احترامات و امتیازات سازد و اعلیحضرت امپراطور كل ممالك روسیه از جانب خود وعده می كند كه درباره كونسولها و حامیان تجارت اعلیحضرت پادشاه ممالك ایران به همین وجه مساوات كامله مرعی دارد.
در حالتی كه از جانب دولت ایران نسبت به یكی از كونسولها و حامیان تجارت روسیه شكایتی محققه باشد، وكیل و یا كارگزار دولت روس كه در دربار اعلیحضرت پادشاه ممالك ایران متوقف خواهد بود و این حامیان و كونسولها بلاواسطه در تحت حكم او خواهد شد، او را از شغل خود بیدخل داشته به هر كه لایق داند اداره امور مزبور را بر سبیل عادیه رجوع خواهد كرد.
فصل یازدهم- همه امور و ادعا های تبعه طرفین كه به سبب جنگ به تأخیر افتاده بعد از انعقاد مصالحه موافق عدالت به اتمام خواهد رسید و مطالباتی كه رعایای دولتین جانبین از یكدیگر یا از خزانه داشته باشند به تعجیل و تكمیل وصول پذیر خواهد شد.
فصل دوازدهم- دولتین علیتین معاهدتین بالاشتراك در منفعت تبعه جانبین قرارداد می كنند كه برای آنهایی كه مابین خود به سیاق واحد در دو جانب رود ارس املاك دارند موعدی سه ساله مقرر نمایند تا به آزادی در بیع یا معاوضه آنها قدرت داشته باشند، لكن اعلیحضرت امپراطور كل روسیه از منفعت این قرارداد در همه آن مقداری كه به او تعلق و واگذار می شود، سردار سابق ایروان حسین خان و برادر او حسن خان و حاكم سابق نخجوان كریم خان را مستثنی می دارد.
فصل سیزدهم- همه اسیرهای جنگی دولتین خواه در مدت جنگ آخر باشد یا قبل از آن و همچنین تبعه طرفین كه به اسیری افتاده باشند از هر ملت كه باشد همگی بغایت چهار ماه به آزادی مسترد و بعد از آنكه جیره و سایر تداركات لازمه به آنها داده شد به عباس آباد فرستاده می شوند تا اینكه به دست مباشرین جانبین كه در آن جا مأمور گرفتن و تداركات فرستادن ایشان به ولایت خواهد بود تسلیم شوند.
دولتین علیتین در باب همه اسیرهای جنگ و تبعه روس و ایران كه به اسیری افتاده و به علت دوری مكان هایی كه در آن جا بوده اند یا به علت اوضاع و اسباب دیگر بعینه مسترد نشده باشند، همان قرارداد را می كنند و هر دو دولت ایٌ وقت كان اختیار بی حد و نهایت خواهند داشت كه آنها را مطالبه كنند و تعهد می كنند كه هر وقت اسیر خود به دولت عرض نماید یا ایشان را مطالبه كنند از جانبین مسترد سازند.
فصل چهاردهم- دولتین علیتین معاهدتین جلای وطن كنندگان و فراریان را كه قبل از جنگ یا در مدت آن به تحت اختیار جانبین گذاشته باشند مطالبه نمی كنند ولیكن برای منع نتایج مضره جانبین كه از مكاتبات و علاقه خفیه بعضی از این فراریان با هم ولایتیان یا اتباع قدیم ایشان حاصل می تواند شد، دولت ایران تعهد می كند كه حضور و توقف اشخاصی را كه الحال یا بعد از این باسمه به او مشخص خواهد شد از متصرفات خود كه مابین ارس و خط رودخانه مرسوم به جهریق و دریا و حد ارومی و رودخانه مشهور به جیقتو و قزل اوزن تا التقای آن به دریا واقع است رخصت می دهد.
اعلیحضرت امپراطور كل ممالك روسیه از جانب خود همچنین وعده می كند كه فراریان ایران را در ولایت قراباغ و نخجوان و كذالك در آن حصه ولایت ایروان كه در كنار راست رود ارس واقع است اذن توطن و سكنی ندهد، لیكن معلوم است كه این شرط مجری و معمول نبوده و نخواهد بود، مگر در باب اشخاصی كه صاحب مناصب ملكیه یا مرتبه و شأن دیگر باشد، مانند خوانین و بیك ها و ملا های بزرگ كه صورت رفتار ها و اغواها و مخابرات و مكاتبات خفیه ایشان درباره همولایتیان و اتباع و زیر دستان قدیم خود موجب یك نوع رسوخ و تأثیر به افساد و اخلال تواند شد.
در خصوص رعایای عامه مملكتین مابین دولتین قرارداده شده كه رعایای جانبین كه از مملكتی به مملكت دیگر گذشته باشند، یا بعد از این بگذرند مأذون و مرخص خواهند بود كه در هر جایی كه آن دولت كه این رعایا به تحت حكومت و اختیار او گذاشته باشند مناسب داند سكنی و اقامت كنند.
فصل پانزدهم- اعلیحضرت پادشاه ممالك ایران به این حسن اراده كه آرام و آسایش را به ممالك خود باز آورد و موجبات مكاره را كه اكنون به سبب این جنگ و خصومت بر اهالی مملكت روی آورده و به جهت انعقاد این عهدنامه كه به فیروزی تمام سمت انجام می پذیرد از ایشان دور كرده، همه رعایا و ارباب مناصب آذربایجان عفو كامل و شامل مرحمت می فرمایند و هیچ یك از ایشان بدون استثنای مراتب و طبقات به جرم عرضه ها و عملها و رفتارهای ایشان كه در مدت جنگ یا در اوقات تصرف چند وقت قشون روسیه از ایشان ناشی شده نباید معاقب شوند و آزار ببینند و نیز از امروز یكساله مهلت به ایشان مرحمت می شود كه به آزادی با عیال خود از مملكت ایران به مملكت روس انتقال نمایند و اموال و اشیاء خود را نقل یا بیع كنند، بدون اینكه از جانب دولت یا حكام ولایت اندك ممانعت كنند یا از اموال و اشیاء منقوله یا مبیعه ایشان حقی و مزدی اخذ نمایند.
و در باب املاك ایشان پنج سال موعد مقرر می شود كه در آن مدت بیع به حسب خواهش خود بنا گذاری در باب آنها نمایند، و از این عفو و بخشش مستثنی می شوند كسانی كه در این مدت یكساله به سبب بعضی تقصیرها و گناههایی كه مستلزم سیاست دیوانخانه باشد مستوجب عقوبت می گردد.
فصل شانزدهم- بعد از امضای این عهدنامه مصالحه، فی الفور وكلای مختار جانبین اهتمام خواهند داشت كه به همه جا دستورالعمل و حكم های لازمه بفرستند تا بلا تأخیر خصومت را ترك نمایند.
این عهدنامه مصالحه كه در دو نسخه به یك مضمون ترتیب یافته است و به دستخط وكلای مختار جانبین رسیده به مهر ایشان ممهور و مابین ایشان مبادله شده است. از جانب اعلیحضرت امپراطور كل ممالك روسیه و اعلیحضرت پادشاه ممالك ایران مصدق و ممضی و تصدیق نامه های متداوله كه به دستخط مخصوص ایشان مزین خواهد بود و در مدت چهارماه یا زودتر اگر ممكن باشد مابین وكلای مختار ایشان مبادله خواهد شد.
تحریراً در قریه تركمان چای، به تاریخ دهم شهر(؟) فیورال روسی سنه یك هزار و هشتصد و بیست و هشت (1828م.) مسیحیه كه عبارت است از پنجم شهر شعبان المعظم سنه یك هزار و دویست و چهل و سه (1243ق.) هجری به ملاحظه و تصدیق نواب نایب السلطنه رسید و به امضای وزیر دول خارجه عالیجاه میرزا ابوالحسن خان رسید.
No comments:
Post a Comment