Sunday, January 16, 2011

تركهای ساكن آزربایجان جنوبی، روزنامه وطن - م. باهارلی

در زیر ترجمه مقاله ای از احمد شكری، خبرنگار سیار جریده وطن چاپ استانبول، چاپشده در سال ١٣٠٤ (١٩٢٥) به نقل از روزنامه شفق سرخ چاپ تهران آورده شده است. اینمقاله از چند جهت دارای اهمیت است:
١-در مقاله تعبیرات "جنوب آزربایجان" و "آزربایجان جنوبی" بكار می رود. این،برای نخستین بار است كه این دو تعبیر به زبان و ادبیات سیاسی فارسی و ایران و نیزاحتمالا تركیه وارد می شوند. احمد شكری مولف مقاله اظهار می دارد كه تعبیر "آزربایجان ایران" تعبیری غلط است و به جای آن در جمهوری آزربایجان در آن روزگار،تعبیرات صحیح "جنوب آزربایجان" و "آزربایجان جنوبی" بكار برده می شده است.
٢-احمد شكری تاكید می كند كه مردم آزربایجان جنوبی مانند مردم شمال آزربایجان،به لحاظ ملی و زبانی با ایران هیچ گونه پیوند و علاقه ای ندارند. وی تنها رابطهآزربایجان جنوبی با ایران را قرار داشتن آزربایجان جنوبی تحت حاكمیت و اطاعت ایراندانسته است.
٣-وی تاكید می كند كه ایرانیان در تعیین سرنوشت و مقدرات آزربایجان هیچگونه حقینمی باید داشته باشند. تنها مرجعی كه در باره سرنوشت و مقدرات آزربایجان دارای حقمی باشد اهالی آزربایجان كه اكثریت مطلق آنرا تركها تشكیل می دهند است. این یكی ازنخستین آثاری است كه در آن صراحتا به حق تعیین سرنوشت آزربایجان جنوبی و خلق تركاشاره شده است.
 ٤-وی از مظلومیت تركها در آزربایجان جنوبی سخن می راند، وضعیت آنها را بسیارملالت انگیز و تاسف آور می خواند و به عنوان یك خبرنگار ترك از مقامات ایران میخواهد كه به سوء رفتار و حركات ناشایسته ای كه با تركها در ایران معمول و مجری میدارند خاتمه دهند.
٥-وی می گوید كه خود سكنه ترك آزربایجان جنوبی از مصائب و مظالم متوالی كهبدانها وارد می شود شاكی اند و بسیاری از آنها طاقت نیاورده و به منظور رهائی، ازوطن خویش به سوی تفلیس و باطوم و تركیه و دیگر بلاد قفقاز مهاجرت می كنند.
٦-وی می گوید كه وظیفه هر ترك (تركیه ای) -علی رغم ضرورت گسترش روابط صمیمانه باایران- آن است كه از دولت ایران تقاضا و تمنا نماید كه در باره تركهای آزربایجانجنوبی سیاستی منصفانه و عادلانه اتخاذ كنند.
٧-احمد شكری به دولت ایران، در باره سیاست بی رویه و تضییق و فشار بر تركها وتغییر هویت ملی آنها و ایرانی كردن آنها هشدار می دهد و می گوید كه اینگونه سیاستهاهمانگونه كه در قرون متمادی گذشته نتیجه ای مطلوب نداده اند، بعد از این هم مثمرثمر نخواهند شد.
********************************************************************
 تركهای ساكن آزربایجان جنوبی- وضعیات سه میلیون نفوسترك در تحت اداره حكومت ایران
 احمد شكری، مخبر سیار وطن (استانبول)
 به نقل از شفق سرخ، ش ٣٦٦، ٢٥ مرداد ١٣٠٤ (تهران)
(مفاد مراسله ایست كه مخبر جریده وطن منطبعه اسلامبول كه این ایام مشغول سیاحت در ممالك قفقاز و آسیای صغیر و آزربایجان است به اداره نامه مزبور از باكو نوشتهاست)
دیروز از باكو به طرف شمال یك نظر دقیقانه انداخته وضعیات داغستان را به طورخلاصه به شمار مرقوم داشتم. امروز قبل از آن كه به طرف مسكو رهسپار بشوم، می خواهمقدری از اوضاع آزربایجان ایران تحقیقاتی و تدقیقاتی بنمایم. 
قبل از همه چیز لازم دیدم كه خاطرنشان نمایم قسمت جنوب آزربایجان كه در تحتحاكمیت دولت ایران قرار گرفته است چنان كه در كتب جغرافیای عالم نوشته است،آزربایجان ایران نیست. به این منطقه در باكو نام آزربایجان جنوب داده اند و سكنهاین آزربایجان جنوبی مانند شمال آزربایجان به اكثریت از نژاد ترك می باشند. همانطوری كه شمال آزربایجان با ایران هیچ گونه علاقه نژادی و زبانی ندارد، و جنوبآزربایجان هم بدین منوال با ایران كه در تحت اطاعت و حاكمیت اوست، علاقه و ارتباطمستقیمی از این حیث نداشته و ندارد. آزربایجان كنونی ایران كه دارای یك صد و پنجاههزار كیلومتر مربع می باشد مالك سه میلیون یعنی شش كرور نفوس است كه از این نفوس دومیلیون و دویست هزار نفر از نژاد خالص ترك بوده و مابقی به قرار ذیل تقسیم می شود: كرد پنجاه هزار، طالیش پنجاه هزار، عیسویان پنجاه هزار، ایرانی سی و پنج هزار،یهودی پانزده هزار.
از ایستاتیستیك فوق الذكر به خوبی واضح می شود كه یگانه نژاد و عنصری كه سایرنژاد و اقوام های ساكن آزربایجان را در قرون و اعصار مدیده در تحت اسارت و رقیتخویش قرار داده از حیث عده صد یك مجموع نفوس مملكت مزبور را تشكیل داده است. هر گاهسرنوشت و مقدرات هر مملكتی را نسبت به عده نفوس آنجا معین نمایند، ایرانیها هیچگونهحقی در آزربایجان از این نقطه نظر داشته و ندارند و فقط چیزی كه هست و مرا بدانعلاقه مند ساخته مسئله علاقه و روابط سیاسی و تاریخی و اجتماعی است كه آزربایجان رابه ایران مربوط و متصل نموده است. چیزی كه محرك عصبانیت من گردید رفتار و حركاتناشایسته ایست كه نسبت به تركها در اینجا معمول و مجری می دارند و من چون یك جریدهنگار ترك هستم حق دارم بر این كه در این باب تقاضا نمایم كه خاتمه به این سوء رفتاربدهند.
برای آنكه به خوبی از مظلومیت تركهای جنوب آزربایجان مطلع شویم كافی است كه یكسیاحت به این منطقه بنمائیم. در هر صورت وضعیات تركها در آزربایجان خیلی ملالتانگیز و تاسف آور می باشد.
این صدای مظلومیت چندی در صحایف جراید طنین انداز گردید، ولی من چرا دروغ بگویماین انعكاسات را حمل بر منتهای اغراق می نمودم. ولی سیاحت من پرده از روی كاربرداشت و به محض این كه قدم به خاك باطوم گذاردم اشخاصی كه به وضعیات جنوبآزربایجان اطلاع كامل داشتند با شرح و تقریر اوضاع آن جا مرا از شك و شبهه نجاتدادند و بیش از همه شكایات سكنه ترك این منطقه به گوشم برخورده و مرا بی اندازهمتاثر ساخت.
بیچاره آزربایجانیها غالبا به مصائب و مظالم متوالیه طاقت نیاورده از اوطان خویشمهاجرت كرده در تفلیس و باطوم و باكو و در سایر بلاد قفقاز زندگی می نمایند. 
مناسبات سیاسی ما با دولت ایران طبعا یك مسئله جداگانه را تشكیل داده است كه بههیچ وجه مربوط به این مسئله فوق الذكر نمی باشد و تمام ملت ترك آرزو و میل دارند كهاین روابط و مناسبات روز به روز صمیمی تر و مستحكم تر گردد. 
در موقع عقد و امضای معاهده سِور كه بر علیه دولت پوسیده سابق عثمانی قرار گرفتهبود، دولت ایران به این صدد افتاد كه مناطق و اراضی ترك نشین را ضمیمه متصرفات خویشبسازد. ولی ما حالا به این موضوع كار نداریم و نمی خواهیم در این جا ذكر نمائیم كهدولت ایران در عضویت مجمع اتفاق ملل این قضیه را در غیاب ما موضوع بحث قرار دارد. ولی چون نتیجه بدست نیاورد ما در این جا و در این مورد عصبانی نمی شویم و به علاوهبه هیچ وجه جزئی خصومتی در این خصوص در دل خود راه نداده و نمی دهیم. زیرا كه روابطصمیمانه ما با ایران بیش از اینها در نزد ما گرانبهاتر است كه با این جزئیات خللیبر اركان آن وارد آید. ولی وظیفه هر ترك این است كه اتخاذ یك سیاست منصفانه وعادلانه را در آزربایجان از دولت ایران تقاضا و تمنا نمایند.
 مقصود دولت ایران از تعقیب این سیاست بی رویه و از تضییق و فشار تركها چیست؟ آیامقصدش این است كه تركهای آزربایجان را تغییر نژاد داده ایرانی الاصل بكند؟ هرگاهاین سیاست در جریان قرون و اعصار عدیده نتیجه مطلوبه نداده است، به طریق اولی بعدهاهم مثمر ثمری نخواهد شد. 
اگر ایرانیها به جای اینكه تركهای آزربجایجان را در تحت تضییق سیاست خویش قراردهند. زحمات و مساعی خود را در استقرار و استحكام حاكمیت و نفوذ سیاسی خویش در تمامقلمرو خود مصروف می داشته، امروز خیلی استفاده و منافع شایانی از آن به دست میآوردند. زیرا كه نظر به اطلاعات عمیقه كه تحصیل كرده ام، در وضعیات جنوب آزربایجاننفوذ و تسلط روس و انگلیس بیش از حاكمیت ایران اجرای حكمرانی می نماید. اگر در سایرایالات و ولایات ایران در موقع انتخاب دو، سه حزب یا فرقه كاندیدها معین می كنند،در آزربایجان فقط روس و انگلیس در قضیه انتخابات رلهای مهمی انجام می دهند.
این است وضعیات آزربایجان و این است وصایای خالصانه ما و نظریات بی غرضانه ما كهدر این خصوص به قلم آوردیم و بس.

No comments:

Post a Comment