Saturday, January 8, 2011

زبان ترکی در زمان قاجاریه


بنام خدا
پرویز زارع شاهمرسی
دوشنبه 1386/11/01 22:10
سده‌ی سيزدهم هجری/ نوزدهم ميلادی در آذربايجان، با جنگ‌های ايران و روس آغاز شد. آذربايجان صحنه‌ی جنگ ميان ايران و روسيه بود. فعاليت ادبی که لازمه‌ی آن آرامش ذهنی است، به رکود گراييد و ادبيات حماسی در جنگ با کفار ادامه يافت. در پايان دوره‌ی اول جنگ‌های ايران و روس، قرارداد گلستان در 12 اکتبر 1813م/ 29 شوال 1228ق ميان دو کشور منعقد شد و به موجب آن دربند، باکو، شيروان، شکی، گنجه، قره‌باغ، داغستان و گرجستان برای هميشه به روسيه واگذار شد.
بدين ترتيب بخش‌های شمالی آذربايجان به ويژه شيروان، گنجه و قره‌باغ که يکی از کانون‌های مهم ادبيات آذربايجان بودند، به سرزمين روسيه پيوستند. با اين حال حيات فرهنگی اين مناطق حتی پس از قرارداد ترکمن چای نيز وابسته به ايران بود و ريشه‌های فرهنگی مشترک چنان مستحکم بود که تنها با يک قرارداد سياسی گسسته نشد. سده‌ی سيزدهم از نظر ادبی يکی از پربارترين دوران ادبيات ترکی بود. هم در بخش جنوبی و هم بخش شمالی آذربايجان، آثار زیادی به زبان ترکی پديد آمد.
در بخش جنوبی محمد کاظم اسرار عليشاه (که تخلص اسرار) داشت (متولد 1265ق) دو کتاب در شرح شاعران ترکی سرای سده‌ی سيزدهم به نام‌های حديقة الشعراء و بهجت الشعراء تأليف کرد. کتاب بهجت الشعراء در فاصله‌ی سال‌های 1294 تا 1298ق تأليف و شامل 86 شاعر آذربايجانی است که ترکی نيز می‌سرودند. او درباره‌ی علت تأليف اين کتاب، می‌گويد که ريشخند يکی از فارسی زبانان در مورد نبود شاعران ترکی سرا در آذربايجان، انگيزه‌ی او از اين کار است. در کتاب بهجت الشعراء آگاهی‌هاي خوبی در مورد اين شاعران داده شده است.
از شاعران ترکی سرای ديگر می‌توان الهی اردبيلی (مرگ 1296ق)، ذکری اردبيلی، مجروح مغانی، نباتی (مرگ 1262ق)، عبدالرشيد افشار نويسنده‌ی تاريخ افشار، شيدای شبستری، ذکری کوزه کنانی و حيران خانيم را نام برد. ميرزا علی آقا ثقه الاسلامی (1277-1330ق) در آذربايجان به ترکی شعر می‌سرود.
يکی از سبک‌های مهم شعر ترکی در آذربايجان اشعار نوحه و مرثيه در رثای سالار شهيدان حسين بن علی است. اين سبک از شعر ترکی، نفوذ فراوانی در بين مردم شيعه آذربايجان داشت. آذربايجان که سابقه‌ی طولانی در علاقمندی به اهل بيت (سلام خدا بر آنان باد) دارد، محفلی مناسب برای اشعار رثايي و مذهبی بود. شاعران اغلب در اين زمينه نيز دستی داشته‌اند و شاعران مرثيه سراي بزرگی چون صرّاف تبريزی در جنوب آذربايجان و میرزا محمد تقی قمری گلزار دربندی (1309-1235 ه.ق.) در شمال آذربايجان از جمله آنان هستند. جالب اين که اشعار اين دو هيچ تفاوتی در دستور زبان ندارد و تقريباً مضامين نيز يکسان است. با رسيدن ماه محرم شاعران جوان برای حضور در مراسم عزاداری آماده شده و در سرودن اشعار رثايي دستی می‌بردند و اصولاً اين جنبه از شعر ترکی، حضوری مستمر و گسترده در ميان مردم عامی داشته و يکی از عوامل تشويق مردم به خواندن و نوشتن ترکی بوده و می‌باشد.
ميرزا لطف علی نصيری امينی تبريزی ملقب به صدرالافاضل (1268-1350ق) متخلص به دانش، تحقيقات بسياری در باره‌ی زبان ترکی انجام داده و دو کتاب او در اين زمينه اهميت ويژه‌ای دارند:

1.
الباحث عن لغة ابن يافث (در نحو و لغت ترکی)

2.
تلخيص شرح خطبة القاموس (به زبان ترکی).
نوشتن اين کتاب‌ها نشان‌گر عمق وجودی زبان ترکی و بالندگی آن در آذربايجان بود. جهانگردان اروپايي که در سده‌ی نوزدهم از آذربايجان ديدن کرده‌اند، در کتاب‌های خود به اين نکته اشاره دارند. جيمز موريه در سال 1809م/ 1224ق وقتی به ارمغانه‌ی زنجان رسيد، چنين نوشت:

«
در حقيقت از اين جا به بعد زبان ترکی لهجه‌ی بومی و محلی است که اهالی دهات بدان صحبت می‌کنند
سه سال بعد فردريک فريگان ديپلمات آلمانی الاصل که در دربار تزار روس خدمت می‌کرد، به ايران آمده و نوشت:

«
امروزه به سه زبان مشخص و مجزا در کشور سخن می‌گويند يعنی علاوه بر فارسی که خيلی خوب مطرح و مقبول شده، لهجه‌ی بومی و اصلی است، ترکی و عربی متداول است. اشخاص صاحب شأن به سه زبان مذکور آشنا هستند. حتی زبانشان هم آن را می‌آموزند. هر سه آن‌ها برای برقراری ارتباط عمومی، ضرورت پيدا می‌کند، زبان لطيف فارسی مخصوص شعر و ادبيات عمومی است. ترکی در دربار و در بين ارتشيان صحبت می‌شود. زبان عربی اختصاص به امور مذهبی دارد
ليدی شيل در سال 1849م/ 1265ق می‌نويسد:

«
تعجب آور است که در يکی از شهرهای مهم ايران، حتی يک کلمه فارسی شنيده نشود. در تبريز تنها زبانی که در خيابان و بازار به گوش می‌رسد، ترکی است... ترکی به صورت زبان محلی آذربايجان، به قدری در اين ايالت اشاعه دارد که جز در شهرهای مهم و آن هم در بين جماعت سطح بالا، اصولا کسی قادر به فهميدن زبان فارسی نيست
کنت دوگوبينو در سال 1858م/ 1275ق می‌نويسد:

«
در تبريز به استثنای کارمندان دولت، هيچ کس در اين شهر فارسی صحبت نمی‌کند و زبان عمومی يکی از لهجه‌های ترکی است. اين زبان از زنجان به بعد به گوش می‌رسد
ارنست اورسل در سال 1882 م می‌نويسد:

«
مردم شمال را جمعيتی از ريشه‌ی ترک‌ها تشکيل می‌دهند و در جنوب عنصر پارسی فارس‌ها غلبه دارد ولی هر دو به وسيله‌ی یک دين مشترک – که با ساير فرق اسلامی فرق‌هايی دارد- به هم گره خورده و يک ملت واحد به نام ملت ايران را تشکيل داده‌اند. شاه فعلی که از دودمان قاجار است، تبار ترک دارد. کمی پيش زبان ترکی، زبان درباری ايران بود و در ارتش نيز بيشتر از تبار ترک سربازگيری می‌شود
در قسمت شمالی آذربايجان نيز نويسندگان و شاعران بزرگی در فعاليت بودند. از جمله مشهورترين آن‌ها می‌توان به عباسقلی بيگ باکيخانوف (1846-1794م) و ميرزا فتحعلی آخوندزاده (1812-1878م) اشاره کرد. باکيخانوف نخستين مترجم روسی به ترکی است. نخستين اثر مهم او، کتاب رياض القدس (به نثر ترکی) است که آن را به تأثير از روضة الشهدای کاشفی، حديقة السعدای فضولی و جلاء العيون علامه حلّی نوشته است. کتاب از نثر مسجع است و در لابلای آن قطعات منظوم به کار رفته است. دومين کتاب او قانون قدسی (به فارسی) است که درباره‌ی تعليم صرف و نحو فارسی به زبان ساده است. او در مقدمه‌ی کتاب قانون قدسی، ضمن تعريف از حلاوت و زيبايي فارسی آن را شيرين‌ترين زبان می‌نامد و انگيزه‌ی خود را از تأليف اين کتاب، گسترش زبان فارسی در ميان اهالی قفقاز بيان می‌کند. سومين اثر او گلستان ارم (به فارسی) درباره‌ی تاريخ قفقاز و کتاب اسرار الملکوت (به عربی) در نجوم است.
ميرزا فتحعلی آخوندزاده معروف به مولير شرق به عنوان مترجم زبان‌های شرقی و سپس به عنوان مترجم کتبی دفترخانه‌ی کشوری فرمانفرمای قفقاز کار می‌کرد. او در تفليس کار تدريس زبان ترکی را بر عهده داشت. او نخستين نويسنده‌ی شرقی است که به تقليد از اروپاييان به نمايشنامه نويسی پرداخت. آخوندزاده در جهان اسلام نخستين کسی است که در راه اصلاح خط و تغيير آن به کوشش جدی پرداخت. او اصرار عجيبی در اين مسأله از خود نشان داده و در نامه‌هايي که برای شخصيت‌هايي چون ميرزا حسين خان مشيرالدوله (سپهسالار)، ميرزا ملکم خان ناظم الدوله و ... می‌نوشت از تغيير الفبا به عنوان کليد راه يابی به تمدن ذکر کرد. در اين زمان روزنامه‌های ترقی در استانبول و روزنامه‌ی حريت در لندن به ترکی چاپ می‌شدند و در آن‌ها در خصوص تغيير الفبا بحث می‌شد.
علاوه بر اينان، ميرزا نصرالله قربان بيگوف (ديده) (1872-1797) کتاب روضة الاطهار را در شرح واقعه‌ی کربلا، به فارسی و کتاب النصاح را درباره‌ی اخلاق و خطاب به کودکان و نوجوانان به ترکی نوشت. در سده‌ی نوزدهم در حدود 10 انجمن ادبی در شمال آذربايجان تشکيل شد که سه انجمن آن در قره‌باغ بود. و قره باغ به کانون شعر و ادب آذربايجان تبديل شد. اين سه انجمن ادبی که در شوشا تشکيل شدند، عبارتند از:

1-
مجلس فراموشان: اين محفل دارای اعضايي چون ميرزا علی اصغر نورس (1911-1836) نويسنده کتاب پند اطفال، مير محسن نواب (1919-1832) نويسنده‌ی کتاب مجلس نواب يا تذکره‌ی نواب در شرح احوال شاعران قره‌باغ به زبان ترکی و کتاب‌های کشف الحقيقه، پند نامه، بحر الحزن، کنز المحسن، نور الانوار، ضياء الانوار به زبان فارسی، عبدالله بيگ عاصی، فاطمه خانم کمينه (1898-1741)، حسنعلی خان قره داغی و محمد بلبل.

2-
بيت خاموشان: دارای اعضايي چون محمدعلی مخفی (1891-1821)

3-
مجلس انس: دارای اعضايي چون ميرزا رحيم فنا، ميرزا علی اصغر نورس، اسکندر رستم بيگوف (1918-1745).
از ديگر شاعران آذربايجانی که هم به ترکی و هم به فارسی شعر می‌‌سرودند، می‌توان به شمس قره‌باغی، زين‌العابدين ساغری، صفی‌قلی‌خان قره‌باغی(1835-1776)، شکور قره‌باغی، ميرزا ابوالحسن شهيد (1884-1819)، حسن قره‌هادی (1900-1826)، ميرزا حسين سالار (1879-؟)، خورشيدبانو ناتوان (1906-1839)، آغابيگم جوانشير، عبدل شاهين(1900-1749)، ايوب باکی (1909-1869) و قاسم بيگ ذاکر (1857-1784) اشاره کرد.
به طور کلی از سده‌ی هيجدهم تا اوايل سده‌ی بيستم، دوره‌ی رونق فعاليت‌ ادبی در شمال آذربايجان است. شاعران بسياری به ترکی و فارسی شعر می‌سرودند. مانند قاسم بيگ ثانی، اسماعيل محزون، ميرزا سمندر، ميرزا عبدالحسين قدسی، عباس جوانشير، عبدالخالق جنتی، محمدتقی صدقی، محمد بن قلم، ابراهيم طاهر موسی اف، ميکائيل صيدی، آقا داداش منيری، هاشم بيگ ثاقب، نوروز نيّر، علی حيدر آصف، مير محمود نوری، زرنشان جهانسوز، صادق صدقی، حسن‌زاده، محمد رسوا، ملاحسين ثاقب، عبدالرحمن آقا شاعر، مصطفی شوخی، حاج رحيم وحيدی، ملا آقا بيخود، ابراهيم بيگ آرزو و...
در اين زمان زبان‌های ترکی، فارسی و عربی هر سه در ايران کاربرد داشتند. ايرانيان ضرب المثلی دارند که موقعيت آن‌ها را نشان می‌دهد:

«
فارسی بلاغت، عربی فصاحت، ترکی سياست، باقی حاجت»
در فاصله‌ی 90-1830 جمعاً 122 اثر به زبان ترکی آذربايجانی در 20 شهر مختلف چاپ شده که تقريباً 43 اثر در تبريز و 37 اثر در تفليس بود. در اين زمان شاعران آذربايجانی شعر سرودن يا نوشتن به ترکی و فارسی را دوست می‌داشتند و تعداد بی شمار شاعران دو زبانه گواهی است بر اين مطلب. شاعران بزرگی چون حيران خانم شاعره‌‌ی بزرگ آذربايجان، سرآمد زنان شاعر آذربايجان است. اينان هم به ترکی و هم به فارسی مسلط بودند. عبدالرزاق دنبلی (مفتون) فرزند نجفقلی خان بيگلر بيگی که عبرت نامه ترکی را به فارسی ترجمه کرده، در بيتی بسيار پر معنا اين مطلب را چنين بيان می‌کند:
ترکان پارسی گوی بخشندگان عمرند ساقی بشارتی ده پيران پارسا را

No comments:

Post a Comment